تبیان، دستیار زندگی
او به یادگیرى موسیقى پرداخت تا در مقامات و نغمه ها، مهارت لازم را پیدا كند، و با آگاهى كامل، آن ها را در تلاوت خود اجرا نماید. در این حال، بسیارى از قاریان نیز از سبك او كه به «اسلوب الشّحات أنور» معروف شده بود، علاقه مند شدند، آنان از او تقلید مى كردند،
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سبک تلاوت استاد شحات چگونه شکل گرفت؟

در یكى از روزها بى درنگ از او درخواست شد به جاى یكى از قاریانى كه جهت تلاوت در مراسم قرآن الفجر حضور پیدا نكرده بود، تلاوت كند. این تلاوت كه به صورت زنده پخش شد، آغاز شهرت او براى قرار گرفتن در ردیف قاریان مشهور رادیو و تلویزیون بود.

شبکه تخصصی قرآن تبیان

شحات محمد انور

«الشّحات محمّد أنور در اوّل ژانوی سال ١٩۵٠ م در روستاى «كفر وزیر» از شهر «میت غمر» استان «دقهلیّ » مصر به دنیا آمد. در اوان كودكى، قرآن را حفظ كرد، و هنگامى كه به ده سالگى رسید، به روستاى «كفر المقدام» رفت تا علم تجوید را زیر نظر شیخ على سیّد احمد الفرارجى فرا گیرد.
پس از چندى، استادش با مشاهد تلاوت زیباى او، تصمیم گرفت كه بیشتر از سایر شاگردان براى پیشرفت او بكوشد. در سنّ دوازده سالگى، او معمولا در مجالس ترحیم شركت مى كرد تا به استماع تلاوت قاریان مشهور بپردازد. اساسا روستاى كفر وزیر در منطقه اى واقع شده بود كه قاریان بزرگى در آن حضور داشتند، و شیخ الشّحات دوست داشت جایگاهى در بین این نخبگان قرائت؛ مثل شیخ جوده ابو السّعود، شیخ السّعید عبد الصّمد الزّناتى و شیخ حمدى الزّامل پیدا كند.
و این فرصت مناسبى بود كه او به دلیل حضور قاریان مشهور در آن منطقه، از تلاوت آنان استفاد زیادى ببرد. به ویژه به علّت رفت وآمد فراوان شیخ السّعید عبد الصّمد الزّناتى به آن جا، شیخ الشّحات، تأثیر خارق العاده اى از او گرفت؛ چنان كه در اكثر تلاوت هاى او شركت مى كرد، و درحالى كه در موقع تلاوت، در برابرش مى نشست، سعى مى كرد تا نغمات و اداى وى را به خاطر بسپارد.
وى هم چنین به دعوت هایى كه جهت تلاوت در مكان هاى مختلف، براى او ارسال مى شد، پاسخ مثبت مى داد، و بدین ترتیب، توانست به اعتماد نفس و شخصیّتى قوى دست یابد. در بیست سالگى، نامش در همه جا بر سر زبان ها افتاد، و دعوت ها از تمام استان هاى مصر، به سویش سرازیر شد. وى تبدیل به قارى محبوب بسیارى از شهرها گردید. در بین سال هاى ١٩٧٠ تا ١٩٧٩ م شهرت شیخ الشّحات در تمامى استان هاى شمالى مصر، گسترش یافت. او در این دهه توانست پایگاه قرآنى خود را به بسیارى از مردم، معرّفى كند. او در مجالس غم و شادى مردم شركت مى جست، و به تلاوت قرآن مى پرداخت، و با توجّه به این كه توانایى بالایى در تلاوت داشت، و داراى صدایى زیبا و نوآورى هاى فراوان در نغمات جدید بود، روزبه روز بر شایستگى هاى خود مى افزود، و امید داشت كه یكى از قاریان بزرگ رادیو شود.
به سال ١٩٧۵ م در یكى از جلسات تلاوت او، دكتر كامل البوهى، نخستین رییس رادیو قرآن مصر نیز حضور داشت، دكتر با شنیدن تلاوت وى، شیخ را تشویق كرد تا جهت تلاوت در رادیو، خود را به آن سازمان معرّفى كند. بدین ترتیب در سال ١٩٧۶ م نامه اى از سوى رادیو براى او ارسال شد كه از او، جهت حضور در برابر هیأت داوران این سازمان، دعوت به عمل آمده بود.
اعضاى گروه، باوجود این كه از اداى قرآنى او شگفت زده شده بودند، به او گفتند كه زمان بیشترى را براى بهبود و تنوّع نغمات، نیاز دارد. دو تن از استادان موسیقى گروه نیز به او سفارش كردند تا براى یادگیرى این فن، به مركز آزاد موسیقى برود. وى نیز به آن مركز رفت، و مدّت دو سال در آن جا با درایتى عالى، مبادرت به آموختن هم مقامات موسیقى كرد. سپس در سال ١٩٧٩ م بار دیگر در برابر لجنة الإختبار قرار گرفت. از وى خواسته شد كه طىّ یك تلاوت ده دقیقه اى، ضمن رعایت كامل تجوید و اصول تغنّى، از مقامى به مقام دیگر منتقل شود. ١در پایان تلاوت، اعضاى گروه به او تبریك گفتند، و سفارش كردند كه در نگهدارى صداى خود نهایت تلاش را بنماید. آن گاه تعدادى از تلاوت هاى كوتاه و هم چنین اذان با صداى او از رادیو پخش شد.

هنگامى كه این قارى مطرح جهان اسلام، وارد رادیو شد؛ اگرچه قاریان بزرگ و معروفى در عرص تلاوت مصر، وجود داشتند، خیلى زود توانست به شهرت و معروفیّت، دست یابد. در سال ١٩٨۴ م یك روز پیش از اذان صبح، هنگامى كه در مراسم «قرآن الفجر» ، مشغول تلاوت سور فاطر بود، شیخ فرج اللّه الشّاذلى كه خود از قاریان رادیو بود، و در یكى از خیابان هاى شهر «ایتاى البارود» ، قدم مى زد، تلاوت او را كه به صورت زنده از رادیو پخش مى شد شنید. او بى درنگ تلاش كرد به سرعت خود را به محلّى برساند تا بتواند به یك ضبط صوت، دسترسى یابد، و ادامه تلاوت شیخ الشّحات را ضبط كند .

در یكى از روزها بى درنگ از او درخواست شد به جاى یكى از قاریانى كه جهت تلاوت در مراسم قرآن الفجر حضور پیدا نكرده بود، تلاوت كند. این تلاوت كه به صورت زنده پخش شد، آغاز شهرت او براى قرار گرفتن در ردیف قاریان مشهور رادیو و تلویزیون بود.

شیخ الشّحات پس از سال ١٩٩۴ م تدریجا مبتلا به بیمارى حنجره شد، و این بیمارى، موجب كناره گیرى او از تلاوت شد، و با این وضعیت، یكى از ارزشمندترین اصوات قرآنى، در سینه حبس شد. وى پس از سال ها تحمّل رنج و بیمارى، سرانجام در ژانوی سال ٢٠٠٨ م دار فانى را وداع گفت.

او به یادگیرى موسیقى پرداخت تا در مقامات و نغمه ها، مهارت لازم را پیدا كند، و با آگاهى كامل، آن ها را در تلاوت خود اجرا نماید. در این حال، بسیارى از قاریان نیز از سبك او كه به «اسلوب الشّحات أنور» معروف شده بود، علاقه مند شدند، آنان از او تقلید مى كردند، و از این كه كسى از بزرگان فن تلاوت بگوید كه از عهد تقلید شیخ الشحات برآمده اند؛ احساس خوش بختى مى كردند. هم چنین آن ها همواره با شیخ در تماس بودند تا از آخرین ابتكاراتش در اداى قرآنى، آگاه شوند، و نغمه هاى جدید او را مورد استفاده قرار دهند.
در طول ده ١٩٨٠ م، شیخ الشّحات توانست به شهرت بالاترى از آن چه بود دست یابد. به این دلیل كه صداى او از خلال پخش زند برنامه قرآن الفجر و مخصوصا در ماه مبارك رمضان، به گوش مردم مى رسید. در آن هنگام، پخش زند قرآن الفجر، بسیار مورد توجّه مردم بود؛ چرا كه سعى مى كردند در وقت سحر، بیدار باشند. شیخ الشّحات، چهار بار در مراسم ماه مبارك رمضان و چهار بار نیز در خیمه هاى قصر عابدین به تلاوت قرآن پرداخت. به شهادت متخصّصان فن، او در تلاوت خود نزدیك به سى بار به طبق جواب صوت، و بیش از ده بار به جواب جواب صوت خود مى رسید.
قاریان زیادى نیز از او تقلید كرده اند كه از میان آن ها مى توان به ناصر الزّیات، شعبان الحدّاد، عبد الّلطیف وهدان، محمود بدران، اسماعیل الطّنطاوى، محمّد المریجى و علاء الدّین احمد على اشاره كرد. به طور كلّى مى توان گفت كه نزدیك به یك هزار قارى در مصر و دیگر كشورها، از شیو تلاوت او تقلید كرده اند. در این میان، نزدیك ترین صدا به طنین صداى شیخ الشّحات، همانا صداى فرزندش أنور الشّحات أنور است كه در محافل گوناگون، به تلاوت قرآن مى پردازد، و دانش آموخت دانشگاه الأزهر است» .
شیخ الشّحات پس از سال ١٩٩۴ م تدریجا مبتلا به بیمارى حنجره شد، و این بیمارى، موجب كناره گیرى او از تلاوت شد، و با این وضعیت، یكى از ارزشمندترین اصوات قرآنى، در سینه حبس شد. وى پس از سال ها تحمّل رنج و بیمارى، سرانجام در ژانوی سال ٢٠٠٨ م دار فانى را وداع گفت.

منبع: کتاب الزمن الجمیل، تالیف سید امین میرزایی، صفحه 162