تبیان، دستیار زندگی
«کلبه ای در مزرعه برفی» مجموعه داستان های کوتاه 60 کلمه ای از رسول یونان است که پیش از این نیز برخی از آنها منتشر شده و این بار با اضافه کردن تعدادی بر آن و حذف و تصحیح تعداد دیگر به چاپ رسیده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه شفیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کلبه ای در مزرعه برفی

«کلبه ای در مزرعه برفی» مجموعه داستان های کوتاه 60 کلمه ای از رسول یونان است که پیش از این نیز برخی از آنها منتشر شده و این بار با اضافه کردن تعدادی بر آن و حذف و تصحیح تعداد دیگر به چاپ رسیده است.

فاطمه شفیعی-بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
کلبه ای در مزرعه برفی

« عاشیق همیشه می آید. می آید و ساز می زند و آواز می خواند. وقتی او می آید کوچه حال و هوای دیگری می گیرد. چشم هایش را که می بندد پنجره ها خود به خود گشوده می شوند. هوای تازه به اتاق ها می ریزد. لیلا مربای گل سرخ درست می کند:" می گم اگه عاشیق نبود ما چه کار می کردیم؟" »
کلبه ای در مزرعه برفی نام مجموعه داستان کوتاهی از رسول یونان است. این مجموعه داستان شامل 41 داستان کوتاه است. داستان های این مجموعه کمی بیشتر یا کمتر از 60 کلمه و یک تصویر یا لحظه از یک روایت را در بر می گیرند. این داستان ها پیش از این در ده سال پیش یک بار منتشر شده اند اما این بار برخی از آنها تغییر کرده و یکی دو تا به آنها اضافه شده است. این داستان های کوتاه از اولین تجربیات داستان نویسی رسول یونان است. به قول خودش قصه های این کتاب آینه های کوچک ای هستند از سال های دور و پر از شور و التهاب شروع جوانی.
زبان این داستان ها بسیار ساده است و روایت چندان جانی ندارد. داستان ابتدایی کتاب سونیا نام دارد. راوی که از سونیا می ترسد او را که عروسکی شکسته است از خانه اش بیرون می اندازد اما سونیا پیش از اینکه ماموران شهرداری برای بردنش بیایند می گریزد و به نوعی دیگر وارد زندگی آنها می شود. در خواب هایشان و در شکل مجسمه های دیگری که می سازند. و بعد یکی از آنها حتی عاشق سونیا می شود و می خواهد با او ازدواج کند و سونای او را سر کار می گذارد و مرد روانی شده و به تیمارستان می رود و از دیگران قول می گیرد که کاری به کار سونیا نداشته باشند چون سونیا به زندگی شان معنی داده است.

داستان کلبه ای در مزرعه برفی که به نسبت دیگر داستان کمی بلند تر است ماجرای پیر مردی است که چمدانش را می بنند و می خواهد از شهر به یک روستا برود. وقتی سوار تاکسی می شود راننده به او می گوید بعد از این شهر به شهر دیگری خواهند رسید و پیر مرد چون نمی خواهد دوباره به شهر دیگری برود همانجا پیاده می شود و مسیری را دنبال می کند

سونیا وارد شهر می شود و به همه جا سرک می کشد و در همه قلب ها نفوذ می کند. سونیا می تواند هر چیزی باشد . یک احساس ، یک آرزو، یک امید و یا یک اندیشه که دائم تسری پیدا می کند و در مکان و فضا در جریان است. نامه ای از دهکده نام داستان دیگری است که در آن روای نامه از روستایش دریافت می کند. در  این نامه آمده که ستاره در بستر بیماری است  و پدر دست تنها مزرعه را می چرخاند و نیاز به کمک او دارد. لیلا راز تمام داستان های روستا است و منتظر است که او برگردد. روای با این نامه دلش برای پی روستا می رود و می خواهد کارش را رها کند و برگردد اما می ترسد صاحب کارش به او بگوید چنین روستایی وجود ندارد و او خیالاتی شده است.
داستان آقا جلال مردی را روایت می کند که نمی دانیم به چه دلیلی قرار است از آن کوچه برده شود اما او نمی خواهد بورد چون هیچ جای دیگر او را آقا جلال صدا نخواهند کرد.
به این ترتیب داستان ها صرفا یک شات، یک لحظه و یک اندیشه کوتاه هستند که البته نویسنده تلاش کرده با هر داستانی ذهنیتی سیال بسازد تا خود خواننده هر چه می خواهد برای آن لحظه معنی کند. مثل ماجرای سونیا که هر کس می تواند هر تصوری را به جای سونیا بنشاند و برای خودش سونیا را روح و زندگی ببخشد و کاراکتر او را برای خودش بسازد.
داستان کلبه ای در مزرعه برفی که به نسبت دیگر داستان کمی بلند تر است ماجرای پیر مردی است که چمدانش را می بنند و می خواهد از شهر به یک روستا برود. وقتی سوار تاکسی می شود راننده به او می گوید بعد از این شهر به شهر دیگری خواهند رسید و پیر مرد چون نمی خواهد دوباره به شهر دیگری برود همانجا پیاده می شود و مسیری را دنبال می کند. او در دشتی پر از برف قدم می زند اما خیلی زود سرما او را از پا در می آورد و پیرمرد به روی برف ها می افتد اما در مسیر نگاه او کلبه ای پیداست که آتش گرمش او را به خود دعوت می کند و صدای دریا زندگی فراموش شده ای را به یاد می آورد. در این داستان و داستان های دیگر کتاب تنهایی و خستگی و دل زندگی انسان ها از فضای دلمرده و پر از مشغله شهر دیده می شود. روستا و زندگی روستایی  در پس ذهن کاراکترهای این داستان های کوتاه مفری برای نفس کشیدن است. جایی که هنوز می توان زندگی کرد و پر از شور و شوق شد اما همین روستا نیز از دور خوشایند می زند. انگار روستا حالا مرده اما تنها در ذهن کاراکترهاست که زندگی می کند و اگر بخواهند به سمتش بروند در واقع به سمت رویا رفته اند.  فضاهای شهری نیز سراسر پر از ملال و تنهایی  و سرگردانی توصیف و تصویر شده اند.
رسول یونان شاعر، نویسنده و مترجم است و شعرهای او نیز مثل داستان هایش یک تصویر کوتاه ساده و بی پیرایه را ارائه می دهد.
داستان های این مجموعه عبارتند از: سونیا، فلوریا، نامه ای از دهکده، آقا جلال، پاییز، پشت مرز، هراس، فلامینگوی شماره 13 آب های خزر، لجن، مجسمه، گم شده، آشغال، خورشید، شب گرد، تنهایی، شکست با هیچ، مهمانی، در، کلبه ای در مزرعه برفی، درخت گردو، عصیان، گروتسک، حکایت، فاطمه، زاپاتا، اولدوز، کبریت های نم کشیده، پیکر تراش، باران زنی است به نام شیرین، ممدآرتیست، عاشیق، سفر طولانی خانم بازیگر، گودزیلا، پرتره، سایه های راه راه، وقتی کفش ها جفت می شوند، آسمانی از بادکنک، خیابان پاییز و سلطان.
کلبه ای در مزرعه برفی/ رسول یونان/ نشر نمیاژ/ چاپ اول: 1394/ 104صفحه/ قیمت: 8000 تومان