تبیان، دستیار زندگی
به مهران مدیری امیدی هست؟ با اندكی كنكاش می توان پی به این نكته برد كه عطش مواجهه با سریال جدید مدیری بشدت كم شده. مقایسه كنید میزان اخباری كه پیش از فصل اول «در حاشیه» در رسانه ها و فضاهای مجازی موجود بود با آن چه در روزهای منتهی به پخش فصل دوم شاهدیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به مهران مدیری امیدی هست؟

به مهران مدیری امیدی هست؟ با اندكی كنكاش می توان پی به این نكته برد كه عطش مواجهه با سریال جدید مدیری بشدت كم شده. مقایسه كنید میزان اخباری كه پیش از فصل اول «در حاشیه» در رسانه ها و فضاهای مجازی موجود بود با آن چه در روزهای منتهی به پخش فصل دوم شاهدیم.

بخش سینما و تلویزیون تبیان
در حاشیه 2

قبول داریم كه بخش زیادی از این اتفاق به خاطر قلع و قمع شدن فصل اول «در حاشیه» است اما این را هم نباید فراموش كرد كه آن هیاهو و جنجال ها در نهایت به نفع مدیری شد. حالا هم که فصل دوم «در حاشیه» با ساخته های مدیری فاصله بسیار دارد. چرا؟

سرنوشت فصل اول در حاشیه

مهران مدیری ظاهرا با انرژی به تلویزیون بازگشته بود اما چند اتفاق فرامتن حالش را گرفت و نتیجه آن شد كه فصل اول «در حاشیه» به اثری ضعیف بدل شود. ابتدا نام سریال یعنی «اتاق عمل» تغییر كرد و بعد نوبت به جرح و تعدیل فیلمنامه رسید. مدیران تلویزیون در حركتی تحسین شده ابتدا نقش حامی او را بازی كردند؛ در برابر اعتراض وزیر بهداشت گفتند باید سعه صدر داشت و دست هنرمند را نبست اما بعدا خبری به رسانه ها راه یافت كه مدیران در برابر اعتراض ها موضع انفعال پیشه كرده اند. نتیجه این عقب نشینی بخوبی در خروجی سریال مشهود بود ، شوخی ها ابتر و بی خاصیت بودند و هیچ سخن و كنایه ای در آن دیده نمی شد. تلاش كاراكتر جواد رضویان و مهران غفوریان هم به خاطر قلع و قمع شدن فیلمنامه از میانه سریال دیگر جواب نداد و تكراری شد.

نداشتن ژنرال نویسنده

تا قبل از «مرد دو هزار چهره»، یکی از دلایل موفقیت آثار مهران مدیری، حضور پیمان قاسم خانی به عنوان سرپرست نویسندگان بود. درواقع اشتراک مدیری-قاسم خانی بود که آثار قابل توجه «پاورچین» تا «مرد هزار چهره» را تا این حد موفق کرد. زمان «قهوه تلخ» با اینکه برادران قاسمخانی در کار نبودند اما امیرمهدی ژوله و خشایار الوند توانستند کنار هم متن های جذابی بنویسند و ماحصل کار، قابل قبول از آب درآمد. تجربه این دو نفر اما در «ویلای من» جواب نداد و سریال آنطور که باید موفق نشد.  از زمان «شوخی کردم» و با خارج شدن خشایار الوند از گروه، وضعیت باز هم تغییر کرد. طبیعتا ژوله هم با وجود قابلیت زیادی که در طنزپردازی دارد نمی توانست به تنهایی از عهده این کار سنگین بر بیاید. این ضعف در «درحاشیه» هم کاملا مشهود بود. با جود تلاشهای زیادی که در آن صورت گرفت اما نتوانست به اندازه آثار قبل از «ویلای من» به چشم بیاید.

هرچقدر هم که مدیری برای «درحاشیه 2» زحمت کشیده باشد و اثرش استانداردهای مخصوص او را داشته باشد اما یک ضعف اصلی را نمی تواند بپوشاند؛ اینکه خودش در سریالش بازی ندارد. غیبت مدیری در اثری که امضای او را روی پیشانی دارد از آن دست اتفاقاتی است که نمی شود راحت از کنارش گذشت

نبودن خود مدیری

هرچقدر هم که مدیری برای «درحاشیه 2» زحمت کشیده باشد و اثرش استانداردهای مخصوص او را داشته باشد اما یک ضعف اصلی را نمی تواند بپوشاند؛ اینکه خودش در سریالش بازی ندارد. غیبت مدیری در اثری که امضای او را روی پیشانی دارد از آن دست اتفاقاتی است که نمی شود راحت از کنارش گذشت. در تمام این سالها یکی از مهمترین نقاط قوت مجموعه های مهران مدیری، بازی خودش بود. اصلا بیشتر مردم به خاطر بازی او بود که دلشان می خواست بنشینند و سریالهایش را دنبال کنند.

عدم وجود کاراکتر جذاب

مهمترین شاخصه سریال های مدیری، وجود همزمان چند کاراکتر جذاب کنار هم بود. در «پاورچین» از خود فرهاد و داوود گرفته تا سپهر و شادی و یاسمن و حتی طغرل، همگی کاراکترهای جذابی بودند. یعنی هرکدام از آنها به طور کامل می توانستند بار جذابیت کار را به تنهایی پیش ببرند.  در سایر کارهای مدیری هم چنین ویژگی هایی وجود داشت. مثلا در «قهوه تلخ»، جدای از خود مستشار، کاراکترهای بابا شاه، بابا اتی، بلوتوث، جهانگیر و حتی فخر التاج و برزوخان و ... همگی جذاب بودند. در «درحاشیه» اما عملا چنین اتفاقی نیفتاد. با اینکه تلاشهای زیادی صورت گرفت تا کاراکترهای صولت و بهروز عشقی به چشم بیایند اما نهایتا بار تمام جذابیت کار روی دوش زهتاب بود. از یک جایی به بعد فقط زهتاب بود که مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و به همین دلیل هم بود که خیلی بیش از اندازه روی این کاراکتر مانور داده شد. حالا در «درحاشیه 2»  هنوز تلاش ها به بار ننشسته.

سیر نزولی سریال ها

مهران مدیری برای بازگشت به نقطه اوج نیاز به ساخت اثری ویژه دارد؛ درست مثل كاری كه در «مرد هزار چهره» انجام داد و محبوبیتش را پیش مخاطبان عام و سخت پسندها دو چندان كرد. وقتی از تلویزیون به شبكه نمایش خانگی رفت ؛ باور كارشناس ها این بود كه مدیران سیما باید بیشتر از مدیری مراقبت می كردند تا این وزنه را از دست ندهند. خروجی «قهوه تلخ» مهر تائیدی بر این نظریه بود. او سریال خوب و جذابی روانه بازار كرد و فارغ از پایان و اتفاقات فرامتنش جزو آثار پر مخاطب كارنامه مدیری رده بندی می شود. مدیری برای ترمیم رابطه خراب شده اش با مردم پس از «قهوه تلخ» ، «ویلای من» را ساخت. به وعده اش بر سر دادان جایزه و توزیع منظم وفا كرد اما كیفیت سریال هرگز به آثار متوسطش هم تنه نمی زد. «شوخی كردم!» از نظر كیفی قابل دفاع است اما موجی ایجاد نكرد. بعد از آن «عطسه» ضربه مهلكی به كارنامه اش محسوب می شود. این سریال با درجه کیفی جیم در شبکه خانگی توزیع می شود و یکی از بدترین ساخته های مدیری است.


منبع: هفت صبح