تبیان، دستیار زندگی
درباره ی «نوت بوك»، مجموعه ای از نوشته های ژوزه ساراماگو در وبلاگ شخصی اش.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : یاسر نوروزی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یادداشت های ساراماگو

درباره ی «نوت بوك»، مجموعه ای از نوشته های ژوزه ساراماگو در وبلاگ شخصی اش.

یاسر نوروزی- بخش کتاب وکتاب خوانی تبیان
نوت بوک

«ساراماگو» بین فارسی زبانان طرفداران عام و خاص فراوان دارد. اگر هم علاقه مندش نباشند لااقل «كوری» را خوانده اند. او (چنانچه خود اشاره می كند) در فوریه ی 1993 با همسرش «پیلار» به جزایر قناری آمده بود و از خواهر و شوهرخواهرش كه چندین سال است آنجا زندگی می كنند، هدیه ای جالب می گیرد؛ یك نوت بوك. اقوام این نوت بوك را برای نوشتن یادداشت ها، تأملات و خاطرات شخصیِ نویسنده برایش خریده بودند اما «ساراماگو» حتی یك كلمه هم در آن چیزی ننوشت و بسنده كرد به قلم و نوشتن روی كاغذ. حاصلش هم كتابی شد به نام «یادداشت های لانزاروته» كه به فارسی ترجمه نشده. چند سال بعد، نزدیكان دوباره اصرار كردند و پیرمرد را واداشتند نوشتنِ یادداشت هایش را از نو شروع كند؛ و البته این بار نه روی كاغذ؛ در فضای مجازی. این شد كه فضایی به نامش راه انداختند و مسئولیتش را به عهده گرفتند و از «ساراماگو» خواستند فقط بنویسد؛ هر چه دلش خواست. و «ساراماگو» هم نوشت؛ درباره ی زادگاهش «لیسبون»، درباره ی داستان نویسی، درباره ی دروغ های «جورج بوش»، درباره ی بی مایه گی ها و ثروت اندوزی های «برلوسكونی»، درباره ی نویسندگان دیگر، درباره ی آب و هوا، درباره ی كشتار مردم «غزه» توسط رژیم صهیونیستی و خلاصه ی درباره ی همه چیز. و البته این «همه چیز» های «ساراماگو» با دیگران تفاوت داشت؛ به اندازه ی فرقِ نویسنده ی «كوری» با دیگران:
«وقتی به اشیاء نگاه نمی كنیم چه شكلی می شوند؟ این سوال كه هر روز كم تر نامعقول به نظر می رسد، سوالی است كه اغلب در بچه گی كرده ام، اما فقط از خودم، نه از پدر و مادر و معلم هایم، چون حدس می زدم به سادگی ام خواهند خندید (یا به حماقتم كه نظری رادیكال تر است) و جوابی می دهند كه هرگز متقاعدم نمی كند: وقتی به اشیاه نگاه نمی كنیم آنها درست همان شكلی هستند كه وقتی به آنها نگاه می كنیم. من همیشه فكر كرده ام اشیاء، وقتی تنها می مانند چیزهای دیگری می شوند. بعدها... تصور كردم جواب سوال انتزاعی مورد عذاب سال های بچه گی ام را پیدا كرده ام: فكر كردم اگر دوربینی را به گونه ای جاسازی كنم كه خودبه خود در اتاقی كه كسی در آن نیست عكس بگیرد، می توانم اشیا را غافلگیر كنم و بدین ترتیب ظاهر راستین آنها را بفهمانم. یادم رفت اشیا زرنگ تر از آنند كه به نظر می آیند و اجازه نمی دهند به این سادگی گول شان بزنم...» (ص 42)

«نوت بوك» مجموع آخرین یادداشت های «ژوزه ساراماگو»، نویسنده برجسته پرتغالی است که در وبلاگ شخصی او منتشر شده. این کتاب را مینو مشیری ترجمه و نشر ثالث منتشر كرده است

وقتی از او درباره ی پیشنهادهای تابستانی می پرسند (ص 293) نیز پاسخش جالب است. سروانتس؛ چون بدون مولفِ دُن كیشوت شبه جزیره ی ایبری، خانه ای بدون سقف است. مونتانی؛ چون نیازی به فروید نداشت تا بداند كیست. وُلتِر؛ چون تمام توهماتش را درباره ی بشریت از دست داد و توانست بر انزجارش فائق آید. رائول براندائو؛ چون لازم نیست نابغه ی بزرگی باشید تا كتاب بزرگی بنویسید. فِرناندو پِسوآ؛ چون دری كه برای یافتنِ او باز می كنید، دری ست رو به پرتغال. كافكا؛ چون ثابت كرد انسان یك سوسك است. خورخه لوئیس بورخس؛ چون او ادبیات مجازی را اختراع كرد. و سرآخر گوگول؛ چون به تماشای بشریت نشست و غمگینش یافت.
اینها نمونه هایی زیبا از وب نوشت های «ساراماگو»ست. او برای این نوشته ها دلیلی نداشت. بهتر بگوییم؛ آن را امری بدیهی می دانست و البته دلیل ضمنی اش شاید قدم گذاشتن به سال های پرشور جوانی بود:
«تعجب كردم وقتی تعدادی از روزنامه نگاران درباره ی علت وبلاگ نویسی از من سوال كردند. روشن تر بگویم. می پرسیدند آیا برای این است كه در آنجا ما بیشتر شبیه هم هستیم؟ آیا این نزدیك ترین چیز برای رسیدن به قدرت شهروندی است؟ جوابی ندارم؛ فقط سوالات را مطرح می كنم. اكنون دیگر از نوشتن در اینجا خوشم می آید. اینكه دموكرات تر هستم یا نه نمی دانم، فقط می دانم حسم، حس همان مرد جوان بیست و چندساله است كه با موهای آشفته و عینك گردش این سوال را از من پرسید. علت بی تردید برای نوشتن در یك وبلاگ است»! (ص 97)

«نوت بوك» مجموع آخرین یادداشت های «ژوزه ساراماگو»، نویسنده برجسته پرتغالی است که در وبلاگ شخصی او منتشر شده. این کتاب را مینو مشیری ترجمه و نشر ثالث منتشر كرده است.