تبیان، دستیار زندگی
گلاره عباسی این روزها در هردو سریال پرمخاطب تلویزیون و شبکه نمایش خانگی یعنی «کیمیا» و «شهرزاد» حضور دارد و جالب اینجاست که در هردو سریال، نقشی منفی و البته مرموز بازی میکند و در هر دو، از خانواده هایی نابسامان بیرون آمده. با وجود تمام شباهت ها، عباسی این
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

منفی، مرموز، قابل ترحم

گفت و گو گلاره عباسی، بازیگر سریال های «کیمیا» و «شهرزاد» درباره نقش های متفاوت اش در این دو سریال  

گلاره عباسی این روزها در هردو سریال پرمخاطب تلویزیون و شبکه نمایش خانگی یعنی «کیمیا» و «شهرزاد» حضور دارد و جالب اینجاست که در هردو سریال، نقشی منفی و البته مرموز بازی میکند و در هر دو، از خانواده هایی نابسامان بیرون آمده. با وجود تمام شباهت ها، عباسی این دو نقش را کاملا متفاوت از هم بازی کرده و هیچ کدام از نقش ها به لحاظ منفی و مرموز بودن شبیه دیگری نیست.

بخش سینما و تلویزیون تبیان
سریال شهرزاد

*این روزها در سریال های «کیمیا» و «شهرزاد» در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی دو نقش منفی و مرموز داری که کاملا باهم فرق می کنند. تا قبل از سریال «مدینه» همیشه به عنوان یک دختر ساده و مهربان در سریالها دیده می شدی اما یک مرتبه  سیروس مقدم، نقشی منفی برایت در نظر گرفت و باعث شد حال و هوای بازی ات عوض شود. از آن به بعد بود که حضورت در نقش های منفی پررنگتر شد.
با «شیدایی» مهمترین پروژه ام را کار کردم و حس می کنم آن موقع بود که مردم خیلی من را شناختند. اصولا کارهایی که در دفتر محمدرضا شفیعی ساخته می شود کیفیت بالایی دارد و معمولا مخاطبان زیادی هم پیدا می کند و خب این اتفاق برای شیدایی هم افتاد. البته قبل از آن کارهای دیگری مثل «در چشم باد»، «نون و ریحون» و ... را بازی کرده بودم که به دلایلی آنطور که باید دیده نشدند. بعد شیدایی سعی کردم در انتخابهایم دقت بیشتری داشته باشم. تا اینکه سعید نعمت الله که با او در «شیدایی» کار کرده بودم، برای پروژه مدینه از من دعوت به همکاری کرد. اینجا از چند جهت شانس اوردم سیروس مقدم کارگردان، وزنه های خوبی برای یک سریال بود و از طرف دیگر، این سریال در باکس مهم ماه رمضان شبکه یک روی آنتن می رفت و از همان اول میشد فهمید که کار دیده می شود. بهرحال آنها ریسک کردند که من را برای نقش منفی انتخاب کردند. شاید هرکس دیگری بود این کار را نمیکرد. برای اینکه خب همه عادت دارند امتحان پس داده ها را ببرند تا هم زحمتش کمتر باشد کم به نتیجه مطمئن باشند.
*در مدینه نقش دختری متمولی را داشتی که می توانست همه را بخرد و بفروشد اما جنس نقش منفی «کیمیا»، کاملا فرق می کند. فرزانه در وهله اول مرموز وارد می شود و کم کم به عنوان شخصیتی منفی خودش را معرفی میکند اما از یک شخصیت منفی معمولی فراتر می رود. به جایی می رسیم که حس میکنیم با یک شخصیت کاملا روانپریش روبه رو هستیم. این سیر تکاملی شخصیت در فیلمنامه وجود داشت یا کم کم با گروه به آن رسیدید؟
مرموز بودن شخصیت فرزانه در کیمیا یک مقدار به خود فیلمنامه برمیگردد. نویسنده و کارگردان تصمیم گرفتند که شخصیت را در چند قسمت به حالت معلق باقی بگذارند تا مردم مدام دلشان بخواهد راجع به آن بدانند. تا این حالت ایجاد شود که اصلا او کیست و چه می خواهد؟ و این سوالات چند قسمت ادامه داشته باشد.
*اینطوری یک مقدار هم کار سختتر می شود. انگار زمان کوتاهی داری و باید در همان زمان، کدهای لازم را برای معرفی نقش به مخاطب بدهی..

آقای فتحی مدام در سکانسهایی که داشتم به من میگفت این همان اکرمی است که داری زندگی اش را می بینی. یادت نرود از کدام خانواده است یا چرا به اینجا آمده. سعی کن در تمام لحظات آن لایه را حفظ کنی.

بله یک مقدار سختتر است. چون باید در همان چند تا سکانس، اطلاعات را به مخاطب بدهی و کاری کنی مردم با نقشت ارتباط برقرار کنند. جایی برای اشتباه کردن نداری. مثلا در شیدایی، وقت بیشتری داشتم برای اینکه لیلا را بشناسم و به مردم بشناسانم. حتی در فیلم «اشیا از آنچه در آینه می بیند به شما نزدیکترند» هم همین اتفاق افتاد. مردم 90 دقیقه در فیلم یا سی قسمت در یک سریال وقت دارند تو را بشناسند یک مقدار این حضورهای کوتاهتر باعث میشود که معرفی شخصیت مشکل اتفاق بیفتد. حالا این مسئله در نقش های منفی هم سختتر است. تو مجبوری از یک طرف تلاش کنی کاراکتر منفی را به مخاطب معرفی کنی و از طرف دیگر شبیه سایر نقش های منفی کلیشه ای نشوی.
*اتفاقا یکی از ویژگی های نقش فرعی فرزانه این است که با وجود آزار و اذیت هایی که دارد شخصیت خیلی سیاهی نیست. حتی یک جاهایی دل مخاطب هم برایش می سوزد.
همه ما هم جنبه های خوب داریم، هم بد. من قرار نبود نقش یک جنایتکار را بازی کنم. فرزانه هم همانطور که درباره اش شنیده ایم، یک زخمی است. آدمی است که گذشته بسیار بدی دارد. خودش آسیب دیده است. پر از عقده و خشم است و حالا می خواهد خودش را ثابت کند و به حق و حقوقش برسد.
*به عنوان بازیگر این نقش، چقدر با این شناسنامه درگیر شدی؟ چقدر جنس زندگی این آدم، بیماری که دارد و واکنشهایی که نشان میدهد را لمس کردی؟ اصلا روی این مسئله مطالعه کرده بودی که یک آدم روانپریش، چه حالاتی دارد، چه رفتارهایی بروز میدهد و چطور فکر میکند؟
شناسنامه فرزاده در متن هم لحاظ شده بود اما همین که ما مدام می توانستیم در قالب سکانس ، راجع به پیشینه این آدم، اینکه مادرش چه بوده، چه مشکلاتی داشته و چه نامردی های در حقش شده حرف بزنیم باعث می شد که شناختمان از این شخصیت هم بیشتر شود.

*نقش اکرم در «شهرزاد» هم دقیقا مثل فرزانه کیمیا، نقشی منفی و مرموز است که در قسمتهای اول، فقط معرفی کوتاهی روی آن صورت میگیرد.
بله در این سریال هم نقش منفی و مرموزی داشتم که پله پله معرفی می شود و دست به کارهایی می زند. یواش یواش ما او را کشف می کنیم. این مرموز بودن برای خودم هم جذاب بود.
*یکی از ویژگی های اکرم این است که ما داریم خانواده اش را هم می بینیم. می فهمیم از کجا آمده، چه طبقه اجتماعی داشته و حتی به چه علتی دست به این بدجنسی می زند. دانستن این گذشته و بازی کردن آن، چقدر برای در آمدن این میزان بدجنسی و مرموز بودن اکرم کمکت کرد؟
خیلی زیاد. به طور کلی حضور سکانس های گذشته یک شخصیت، برای درآوردن نقش، خیلی کمک میکند. کاملا آن را واقعی می کند. درست است که این سکانسها باعث می شود مردم هم بیشتر دوستت داشته باشند و برای بدجنس بودن بهت حق بدهند اما بیشتر از همه باعث می شود که کاراکتر شکل بگیرد. با این پیش زمینه ها می فهمیم که اکرم ذاتا آدم بدی نیست. او هم از روی بدبختی این کار را میکند. سه تا خواهر دارد و دارد برای زندگی خودش تلاش میکند.
*این مسئله طبیعتا باید در حرکات و رفتار اکرم هم نمود پیدا میکرد. درواقع باید دو شخصیت متفاوت می داشت. در خانه بزرگ آقا سربه زیر و بی اعتماد بنفس و حالا در خانه خودشان تنها کسی که پول می آورد و باید احترامش را نگه داشت.
آقای فتحی مدام در سکانسهایی که داشتم به من میگفت این همان اکرمی است که داری زندگی اش را می بینی. یادت نرود از کدام خانواده است یا چرا به اینجا آمده. سعی کن در تمام لحظات آن لایه را حفظ کنی. ما مدام سر همه سکانس ها این بحث را بهم داشتیم.  اینکه مثلا اکرم در خانه خودش در موضع قدرت است. در خانه بزرگ آقا برعکس. او تا حالا چنین خانه ای ندیده، اعتماد بنفسش پایین است اما به مرور یاد میگیرد. در عین فروتنی، به پیشرفتهایش از هر جنبه ای فکر میکند. بیشتر یک جور خصلت موش مردگی دارد. خودش میداند چه میخواهد و قرار است به کجا برسد.
* حساسیت های حسن فتحی روی شخصیت پردازی و درست اجرا شدن کار، چقدر کمکت کرد؟
حسن فتحی از جمله کارگردانهای مهمی است که بازیگری در آثارش خیلی اهمیت دارد. ما مدام راجع به شخصیت باهم حرف میزدیم. مثلا اینکه اکرم وقتی جلوی بزرگ آقاست چه طوری می ایستد، مقابل شیرین چه طور صحبت میکند یا وقتی کسی پیشش نیست چطوری است. مثلا میگفت اینجا هیچ کس اینجا نگاهت نمی کند ها حالا باید طور دیگری باشی. من معتقدم اگر این حساسیت وجود نداشته باشد امکان ندارد پروژه ای درست پیش برود. کار بدون زحمت اصلا دیده نمیشود. من خودم هر هفته شهرزاد را مثل یک مخاطب می خرم و می بینم و فکر میکنم واقعا اتفاق جدیدی در عرصه سریالسازی است و فراتر از چیزهایی است که تا به حال ساخته شده. زحمت زیادی برایش کشیدند کار خیلی شریفی است.



منبع: هفت صبح / مرجان فاطمی