تبیان، دستیار زندگی
امروز سوم دی ماه سالروز کلید خوردن عملیات عظیم کربلای 4 است که 157 غواص آن که در سوز سرمای دی ماه 1365 به آب زده بودند و وقتی که هنوز گرمای تابستان 1394 از سرزمین ایران خود را برنتابیده بود به میهن بازگشتند
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

175 ستاره

سوم دی ماه سالروز کلید خوردن عملیات عظیم کربلای 4 بود ؛157 غواص که در سوز سرمای دی ماه 1365 به آب زده بودند در گرمای تابستان 1394 به میهن بازگشتند.

سامیه امینی-بخش فرهنگ پایداری تبیان
شهدای غواص

سالروز این عملیات بهانه ای شده تا ضمن پرداختن به گوشه ای از عملیات کربلای 4 یادی از شهدای غواص آن که در ام رصاص تفحص شده اند و خوانندگان بهتر می دانند که چگونه یافته شدند و با چه عظمتی بر دستان شهیدپروران ایران اسلامی تشیع و احترام شدند.

عملیات ۹۴ برای کربلای ۴

همه می دانیم که عملیات های بسیاری در طی 8 سال جنگ لو رفته است. حتی بسیاری از عملیات های نظامیان صدام نیز نزد ما لو رفته بود و اگر عملیات هایی از نظامیان عراقی لو نرفته بود که نمی توانستیم اراضی اشغال شده کشور (حتی تا خرمشهر) را آزاد کنیم و پس بگیریم.
پس بسیاری از عملیات های ما نیز لو می رفت و چه بسا بیشتر از عملیات های نیروهای رژیم بعثت. چراکه عوامل لو رفتن در این طرف بسیار زیاد بود. از هواپیماهای آواکس امریکا گرفته تا گروهک های معاند داخلی مثل سازمان منافقین تا عناصر نهضت آزادی تا ...، ما در شرایطی جنگیدیم که پس از نزدیک به دو سال فهمیدیم، رئیس جمهورمان نیز منافق و جاسوس است.
اما سی سال بعد در بعدازظهر سه شنبه 26 خرداد 1394 در خیابان های تهران برای تشیع شهدای آن عملیات عملیاتی صورت گرفت که جبران عملیات لو رفته کربلای 4 در سال 1365 کرد و جوانان امروز بر دستان خود جوانان دفاع مقدس را هرچه باشکوه تر تشیع کردند و با دست باز به استقبال دسته بستگان دلیر ایران اسلامی رفتند و هر چه شبهه دشمنان به پا کردند قبل از آنکه فتنه ای شود با خاک یکسان کردند.

شرحی بر عملیات کربلای 4

قرار بود عملیات در ساعت 22:30 مورخ 1365/10/3 آغاز شود. به همین خاطر غواص های خودی ساعاتی قبل به درون آب رفته و به سمت خط دشمن حرکت کردند. در این میان، نیروهای دشمن که کاملاً آماده و هوشیار بودند ضمن پرتاب منور، با تیربار و خمپاره به طرف نیروهای خودی شلیک می کردند. درمجموع، عملیات خارج از کنترل و هدایت فرماندهی قرارگرفته بود و قبل از هر دستوری یگان ها با توجه به نوع وضعیت و هوشیاری و عکس العمل دشمن به محض رسیدن به ساحل، درگیری را آغاز می کردند. در این حال، رمز عملیات (یا محمد) حدود ساعت 22:45 اعلام شد و نیروهای عمل کننده فقط توانستند در جزایر سهیل، قطعه، ام الرصاص، ام البابی و بلجانیه نفوذ کنند و در بعضی مناطق نیز به صورت موضعی رخنه کنند.

شهدای غواص

در مقابل، نیروهای دشمن با پرتاب پی درپی منور و اجرای چند مورد بمباران کنار نهر عرایض (عقبه برخی از یگان ها) و هم چنین اجرای آتش مؤثر روی رودخانه اروند، عملاً سازمان غواص ها و نیز نیروهای موج دوم و سوم را به هم زد. به طوری که نیروهای یگان های مجاور بعضاً پراکنده شده و اغلب نمی توانستند روی هدف عمل کنند.
یکی از مناطق حساس عملیات، جزیره ام الرصاص و نوک بوارین بود که به رغم تلاش بسیاری که برای تصرف آن انجام شد، به خاطر هوشیاری دشمن امکان ادامه درگیری از میان رفت. دشمن با شلیک پرحجم تیربار روی آب، از عبور نیروها از تنگه ام الرصاص بوارین جلوگیری کرد. مضافاً به این که به خاطر حساسیتی که دشمن نسبت به ام الرصاص داشت، در پدافند آن از 9 رده مانع طبیعی و مصنوعی بهره می برد، به طوری که هرگاه از هر خط عقب رانده می شد، در خط بعدی که نسبت به خط قبلی اشراف و تسلط داشت، مقاومت می کرد. در این حال، با توجه به هوشیاری دشمن، امکان ادامه عملیات میسر نبود، لذا به منظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی، از ادامه نبرد اجتناب شد.

کربلای 4 پله موفقیت کربلای 5 بود

سردار حسین نوری تبار ازجمله افرادی است که دلاوری ها و ازجان گذشتگی های رزمندگان حاضر در کربلای 4 را به واسطه شرکت در این عملیات از نزدیک دیده است. او در منطقه شلمچه و در تیپ 12 قائم سمنانی ها بود. گویا تیپ آن ها حتی یک نفر تلفات نداد چراکه قرار بود ابتدا رزمنده های دیگر جزایر بوارین را بگیرند.57 و 19 فجر موفق شدند سرپل گرفتند و نزدیک ساعت 9 بود که دستور عقب نشینی گرفتند و به عقب برگشتند.
وی هدف از انجام عملیات کربلای را 4 انجام یک عملیات بزرگ و وسیع در شرق بصره بیان می کند و می گوید: حال اگر آن عملیات انجام نمی شد، عملیات کربلای 5 با یک جریاناتی دیگر مواجه می شد و هیچ وقت پیروزی کربلای 5 به دست نمی آمد.
نوری تبار خود را یکی از حاضران در عملیات بیان می کند و می گوید: در همان عملیات حضور داشتم و در شب عملیات قبل از آنکه یگان ها از موضع تجمع حرکت کنند، به نظر می رسید که عراقی ها می دانستند که در آن منطقه عملیاتی انجام خواهد شد اما اینکه برخی ها می گویند که عراقی ها ساعت و دقیقه عملیات را هم می دانستند، موضوعی نیست که صحت داشته باشد.

پیش بینی عراقی ها از کربلای 4

این سردار نحوه اطلاع عراقی ها از عملیات را این گونه روایت می کند: عراقی ها از طریق پروازهایی که بر منطقه داشتند و با استفاده از منورها از حضور نیروها اطلاعاتی به دست آورده بودند اما از کیفیت و زمان عملیات اطلاعات دقیقی نداشتند و عملیات به طور لو نرفته بود.
برنامه اصلی این بود که نیروها پای کار بیایند و ضریب امنیت را بالا ببریم تا شرایط برای عملیات بعدی یعنی کربلای 5 که در 15 روز انجام شد بالا برود. کل یگان هایی که قرار بود به سمت خط اصلی حرکت کنند، به منطقه هدف نرفتند از فاصله های 1 الی 2 کیلومتری تظاهر به تک می کردند. تنها چند یگان ما که در سمت چپ و راست ما حضور داشتند سرپل گرفتند.
تا آنجایی که من اطلاع داشتم غواص های لشکر 27 سیدالشهدا و 31 عاشورا عملیات انجام دادند. همچنین در سمت راست 19 فجر و 57 عملیات انجام دادند. مابقی لشکرها از موضع تک خارج نشدند و در ساعت 5 صبح دستور عقب نشینی صادر شد.

آمریکا و لو رفتن عملیات کربلای 4

بعدازظهر هواپیماهای عراقی منطقه را سخت بمباران کردند، بازهم خسارت و تلفاتی به ما وارد نشد ولی بوی این که عملیات لو رفته است به مشام می رسید

در خصوص کمک های اطلاعاتی آمریکا به عراق در مورد عملیات کربلای 4، می توان به اظهارات «وفیق السامرایی» رئیس استخبارات نظامی عراق در زمان جنگ با نشریه الحیات اشاره کرد: «اگر حمایت غرب نبود، صدام نمی توانست جنگ علیه ایران را آغاز کند و ادامه دهد. وی نقش ایالات متحده در کمک به صدام را چنین برمی شمارد: ارائه اطلاعات کامل به عراق در مورد آرایش نظامی نیروهای ایران. تشویق متحدین خود در اروپا و منطقه به اعطای کمک مالی به عراق. تحریم ایران و جلوگیری از دستیابی آن به تسلیحات و تجهیزات مدرن.»

ستون پنجم و لو رفتن عملیات کربلای 4

یکی از بارزترین مصادیق کارکرد ویژه سازمان پلید منافقین در جاسوسی از فعالیت های نظامی ایران، در عملیات کربلای 4 صورت گرفت تا جایی که یک روز قبل از آغاز عملیات، دو گروه شناسایی و جاسوسی وابسته به منافقین در اطراف پرشین هتل آبادان دستگیر شدند که اطلاعات به دست آمده از این نفرات، حاکی از جاسوسی گسترده منافقین از تحرکات عملیاتی ایران بود.

برو بچه های سورک در عملیات کربلای 4

سرهنگ پاسدار محمود محمدزاده که در عملیات کربلای چهار فرماندهی گروهان حضرت فاطمه الزهرا (س) گروهان غواص از گردان عاشورا لشکر ویژه 25 کربلا را برعهده داشت و اصلی ترین محور نفوذ را به او و گردانش سپردند وی از روز قبل از عملیات و وصیت نامه دسته جمعی گروهی از غواصان می گوید: روز دوم دی ماه با شناسایی و توجیه مجدد منطقه گذشت، بعدازظهر هواپیماهای عراقی منطقه را سخت بمباران کردند، بازهم خسارت و تلفاتی به ما وارد نشد ولی بوی این که عملیات لو رفته است به مشام می رسید.

شهدای غواص

غروب که شد، نیروهای گروهان را در اتاقی جمع کردم، اکثراً بر و بچه های «سورک» بودند همشهری های خودم به شهید حاج عبدالله شریفی گفتم یک وصیت نامه دسته جمعی بنویسیم که هم وصیت ما به مردم بخشمان باشد و هم یک پیمان نامه محسوب شود، سورکی های حاضر در گردان حدوداً 50 نفری می شدند البته تعدادی هم از یگان های دیگر آمدند وصیت نامه را نوشتیم و در جمع بچه ها خواندیم، همه بچه ها آن را امضا کردند.
من آخرین صحبت هایم را برای بچه ها گفتم: «برادران عزیز! موقع انتظار به سرآمد، همه تلاش و زحمت هایی را که کشیدیم، باید بهره اش را در شب عملیات ببریم، شب عملیات، شب امتحان است، هرچه در این شب ازخودگذشتگی، ایثار، جانبازی و فداکاری از خود نشان دهیم، تعهدمان را نسبت به خدا به درستی انجام داده ایم، شب عملیات میدان جانبازی است، میدان عشق و ایثار است، دل ها را به خدا متصل کنید و سرها را به خدا بسپارید، آنگاه هرچه برایمان رقم خورد، یک حماسه است، یک حماسه جاودان، اگر پیروز شدیم، شیرینی اش گوارای وجودتان، اگر به شهادت رسیدیم، به یقین هم نشین سیدالشهدا (ع) خواهیم بود»؛ هق هق گریه ها به گوش می رسید، اشک در پهنای صورت همه بچه ها، دیده می شد و چهره ها نورانی شده بودند، به چهره مصمم پدرم خیره شدم، لحظاتی هر دو برادرم را برانداز کردم، خیالم راحت بود که به آنچه گفته ام دارم عمل می کنم، بیشتر کسانی که در آن عملیات به شهادت رسیدند، چهره شان در آن لحظه تودل بروتر شده بود.
یکی از بچه ها پا شد نوحه خواند و بقیه سینه زدند، شور و حال عجیبی ایجادشده بود، جلسه با دعا به جان امام و خواندن فاتحه برای شهدا به پایان رسید.