تبیان، دستیار زندگی
لیلی گلستان مترجم، نگارخانه دار و عضو کانون نویسندگان ایران است. کوچک بود که ابراهیم گلستان را از سمت شرکت نفت که در آن زمان در آن جا کار می کرد ، به آبادان منتقل کردند و به این ترتیب تمام خانواده به آبادان رفتند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مجسمه سازی معاصر ایران

لیلی گلستان مترجم، نگارخانه دار و عضو کانون نویسندگان ایران است. کوچک بود که ابراهیم گلستان را از سمت شرکت نفت که در آن زمان در آن جا کار می کرد ، به آبادان منتقل کردند و به این ترتیب تمام خانواده به آبادان رفتند.

فراوری: سمیه فروغی ، بخش هنری تبیان
لیلی گلستان

در سال های اول مدرسه لیلی ، به تهران رفتند و لیلی تا کلاس نهم در تهران درس خواند . بعد از آن به فرانسه رفت و در مدرسه ای شبانه روزی مشغول به تحصیل شد و مجموعا 4 سال در خارج از ایران تحصیل کرد و سپس به ایران بازگشت .پس از بازگشت او به ایران وسالها تلاش و فعالیت بی وقفه وی در زمینه های مختلف هنری، همچنان به هنرو هنرمندی مشغول است. وی اخیرا داوری نهایی دومین دوره فراخوان هنرهای تجسمی ورسوس را که ویژه مجسمه سازان جوان زیر ٣٥سال است، پذیرفته است.
او که مدیر گالری گلستان است درباره هدف از فعالیتش می گوید: "وقتی گالری گلستان را باز کردم یکی از اهدافم این بود که مجسمه سازی را که خیلی مهجور مانده و حتی از سوی مجموعه دارها هم مورد بی توجهی قرار گرفته بود دوباره مطرح کنم. می دانستم که اگر نمایشگاه مجسمه بگذارم، خیلی فروش نخواهم داشت، ولی این کار را کردم، چندین نمایشگاه مجسمه برگزار کردم، چندین جوان را معرفی کردم که الان از مجسمه سازان معروفمان شده اند. درعین حال برای مجسمه سازان پیش کسوت مثل زنده یاد ایرج زند، هرسال نمایشگاه گذاشتم و خیلی برای نمایشگاه هایش تبلیغ کردم و خوشبختانه بقیه گالری ها هم این لزوم را احساس کردند و آنها هم سعی خودشان را کردند. الان فکر می کنم به نوعی لااقل رضایتمندی ما جلب شده چون مجموعه دارها مجسمه های زیادی می خرند. به خصوص در نمایشگاه های گروهی، وقتی تنوع مجسمه ها خیلی زیاد است و از هنرمندان مختلف کار می گذاریم، می توانند بهتر انتخاب کنند. الان در شهرهای مختلف مثل کیش و مشهد و تهران سمپوزیوم برگزار می شود که هنرمندان خیلی مهم خارجی در آنها شرکت می كنند. آقای تناولی در حراجی ها شرکت کرد و این حضور خیلی کمک کرد که این مفهوم را جا بیندازد که مجسمه چقدر چیز خوبی است و می شود آن را خرید و فروش کرد. آقای تناولی کلاس برگزار و شاگردهای خیلی خوبی تربیت کرد که خود آنها الان خیلی موفق هستند و آثارشان خیلی خوب فروش می رود. خیلی از مجموعه دارها الان به ما، گالری دارها، تلفن می زنند و می گویند که هنرمندان مجسمه ساز کار می خواهند. اینها به این معنی است که تلاش دسته جمعی ای که گالری دارها کردند دارد نتیجه مثبت می دهد. ورسوس هم که سال گذشته اولین نمایشگاه نقاشی اش را برگزار کرد، من هم از آن نمایشگاه دیدن کردم و خیلی از كارها خوشم آمد، چون کارها بسیار باسلیقه و درست انتخاب شده بودند. امیدوارم امسال هم که دارد برای مجسمه سازان برگزار می شود از لحاظ کیفیت بالای کارهای مجسمه به قدرت نمایشگاه سال گذشته باشد."

لیلی گلستان هنرمند مجسمه ساز ، داوری نهایی دومین دوره فراخوان هنرهای تجسمی ورسوس را که ویژه مجسمه سازان جوان زیر ٣٥سال است، پذیرفته است، وی معتقد است ، در نگاه عامه به مجسمه، هنوز می توان شاهد نگاهی بود که مجسمه فیگوراتیو را خیلی نمی پذیرد.

همچنین او در مورد لزوم وجود مجسمه سازی می گوید: "به هرحال در نگاه ما مجسمه مطرود است، ولی کم کم تفهیم شده که بهتر است طرد نشود و می تواند باشد و بودنش به کسی ضرری نمی رساند. فکر می کنم که تا حدی این تعصب و درک نکردن مجسمه تلطیف شده است. این را بر این اساس می گویم که خیلی ها از من می خواهند برایشان مجسمه بیاورم و آنها هم مجسمه می خرند. ما فقط باید سعی کنیم که قیمت ها را خیلی بالا نگذاریم، البته که قیمت آثار پیش کسوت هایی مثل آقای تناولی باید بالا باشد که او هم خریدار خودش را دارد. ولی قیمت آثار جوان ها را باید متعادل و منطقی بگذاریم تا خرید مجسمه به عادت تبدیل شود و به خانه های مردم برود. وقتی که به خانه های مردم رفت، وقتی که خریدش عادت شد، آرام آرام می توانیم قیمت واقعی شان را بگذاریم، الان قیمت ها پایین تر از قیمت واقعی آن اثر است."
وی معتقد است، باید وسعت دید داشت و بازتر نگاه کرد. باید اجازه داد که هر کس هر کاری که دوست دارد بکند، که متاسفانه این چنین نیست. می گوید: من از مجسمه سازان جوان شنیده ام که به آنها گفته شده: «این طور کار کن». به نظر من این نگاه اصلا درست نیست؛ اتفاقی که به خصوص دارد در سمپوزیوم ها می افتد. به نظرم کسانی که دارند سمپوزیوم راه می اندازند، باید از طیف های متفاوت و سلایق گوناگون باشند تا بتوانند تنوع ایجاد کنند، نه اینکه همه بروند آبستره کار کنند، چون مثلا فیگوراتیو را دوست ندارند. من فکر می کنم این تنوع باید حاکم شود به این ترتیب که خیلی سلیقه برگزارکنندگان اعمال نشود. این کار سخت است، چون آنهایی که سمپوزیوم راه می اندازند، آدم های باقدرت و مجسمه سازهای معروفی هستند و سخت این حرف ها را می شنوند، ولی فکر می کنم که اگر این کار را بکنند و همه را به خط نکنند، نتایج بهتری می گیرند.
از نظر او سلیقه خریداران بیشتر به سمت کارهای فیگوراتیو است. مانند کارهای آقای تناولی؛ مجموعه «هیچ « را که کنار بگذاریم که باز به نظر لیلی فیگوراتیو هستند، مجموعه های دیگرشان هم مثل فرهاد کوه کن فیگوراتیو است.او اینها را آبستره حساب نمی کند، به نظروی کاملا فیگورهای ایرانی هستند. هنرمندی مثل احمد یاراحمدی نیز فیگوراتیو کار می کند، همچنین مرحوم زند فیگوراتیو کار می کرد.
از نظر او، برگزارکنندگان سمپوزیوم مجسمه های شهری معتقدند که باید جامعه را برای مواجهه با آثار فیگوراتیو آماده کرد. احتمالا نگاه و سلیقه مجموعه داران را خیلی نمی توان جزء نگاه عمومی اجتماعی طبقه بندی کرد. پس به نظر می رسد که در نگاه عامه به مجسمه، هنوز می توان شاهد نگاهی بود که مجسمه فیگوراتیو را خیلی نمی پذیرد.
گلستان در مورد مجسمه ها ی انتزاعی نیز دیدگاهی مانند نقاشی انتزاعی را برای ذهن مخاطب بیان می کند:
" در مجسمه های شهری خیلی مجسمه انتزاعی نداریم. در خارج از ایران هم همین طور است؛ مثلا در پاریس هم شما مجسمه انتزاعی خیلی کمتر می بینید. مجسمه ها بیشتر فیگورهایی را نشان می دهند که حالا مدرن تر شده اند. فعلا مردم دارند چیزی را می خرند که بدانند چیست و به همین خاطر ترجیحشان مجسمه فیگوراتیو است. مثل نقاشی آبستره که اول سخت می خریدند. من خیلی سعی کردم و نقاشی آبستره نمایش دادم و توضیح دادم، چون مردم داشتند در نقاشی آبستره فیگورهایی را جست وجو می کردند. من در ١٠، ١٢ سال اول تأسیس گالری، مدام درباره نقاشی آبستره توضیح می دادم ولی مردم دوست داشتند چیزی در تابلوها ببینند و من توضیح می دادم که اینها هیچ چیز نیست، فقط رنگ است، شما خورشید می بینید، چون دوست دارید خورشید ببینید. الان دیگر این سؤالات را نمی پرسند، این یعنی آموزش دیده اند و دیگر نمی پرسند که این چیست تا من مجبور باشم توضیح دهم که اینها چند لکه رنگی کنار هم است یا از ترکیب بندی رنگ ها خوشت می آید یا نه، اگر خوشت آمده، آن تابلو کارش را با تو کرده. الان دیگر سؤال نمی کنند، نگاه می کنند، لذت می برند و می خرند. این برای من خیلی اتفاق مهمی است، البته خیلی برای این اتفاق سعی کردیم. ما داشتیم ١٥سال به مردم توضیح می دادیم که آبستره یعنی چه."


منابع:
- روزنامه شرق
- ویکی پی جی