تبیان، دستیار زندگی
حکایت داستان زیبایی در دنیای امروز، حکایت غریبی شده، انسان هایی که در روابط روزمره خود، فقط روی ظواهر تاکید دارند و بدون توجه به بقیه فاکتور های انسانی، با چشمان بسته قضاوت می کنند و تصمیم می گیرند و البته چه زود پشیمان می شوند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زینب عشقی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بیماری مشترک زیبایی

حکایت داستان زیبایی در دنیای امروز، حکایت غریبی شده، انسان هایی که در روابط روزمره خود، فقط روی ظواهر تاکید دارند و بدون توجه به بقیه فاکتور های انسانی، با چشمان بسته قضاوت می کنند و تصمیم می گیرند و البته چه زود پشیمان می شوند.

زینب عشقی - بخش زیبایی تبیان

زیبایی ، اینه

ظاهر زیبا، مبنای زندگیمان شده، تعاملات، ازدواج ها، همکاری ها، حتی خرید و فروش هایمان هم براساس ظاهر زیبا و آراسته طرف مقابل است، شاید به خاطر همین باشد که طلاق روز به روز در حال فزونی است و کلاهبردار ها هم که ویژگی مشترکشان، ظاهر زیباست.

شاید به خاطر همین انتخاب مبنای اشتباه (ظاهر زیبا) است که آمار استفاده از لوازم آرایشی و جراحی های زیبایی و گرایش به لباس های مارک دار، در کشور ما حتی برای آقایان هم سر به آسمان می گذارد، چه برسد برای بانوان!
وقتی معیار و مبنا، فقط صورت زیبا و هیکل مانکنی باشد، معلوم است که باید سرمان تا گردن در کلاه فرو برود، اگر غیر از این باشد، باید تعجب کرد!

یک مثال روزمره

در زندگی روزانه خودمان، چقدر ظاهر زیبا و جذاب برایمان مهم است؟ مثلا اگر با فردی تصادف کنیم که ظاهر خود و خودرویش،  زیبا و مدل بالا باشد، چه برخوردی داریم و اگر طرف مقابل از ظاهر زیبا هیچ بهره ای نبرده باشد، چگونه؟
چگونه پاسخ ارباب رجوع را می دهیم؟ فردی که لباس های شیک و مارک دار پوشیده و بوی عطرش تمام اتاقمان را پر کرده و شخصی که کتش نخ نما شده و کفش هایش سال هاست که از دور زندگی خارج شده!؟
در اینجا شاید یک بیماری مشترک داشته باشیم، متاسفانه، واقعیت این است که همه ما با کسی که ظاهر زیبا داشته باشد، بهتر و محترمانه تر برخورد کنیم و جواب سر بالا، پاسخ آن فرد دوم است. شاید در دلمان بدانیم که این کار درستی نیست و از انسانیت و اخلاق پسندیده و سیره مسلمانیمان به دور است، اما...

چگونه پاسخ ارباب رجوع را می دهیم؟ فردی که لباس های شیک و مارک دار پوشیده و بوی عطرش تمام اتاقمان را پر کرده و شخصی که کتش نخ نما شده و کفش هایش سال هاست که از دور زندگی خارج شده!؟

در اینجا بین حقیقت و واقعیت، به اندازه زمین تا آسمان فاصله است، حقیقت این است که باید پاسخ هر دو یکسان باشد، پیامبر مهربان ما، که الگوی بی نظیر انسانیت و اخلاق است، حتی در نگاه کردن هم، بین یاران فقیر و غنیشان تفاوت نمی گذاشتند، چه برسد به نوع رفتار!

شاید حتی کسی که از ظاهر زیبایی برخوردار نیست باید با توجه و مهربانی بیشتر ما مواجه شود، اما واقعیت چیز دیگری است که احتمالا همه ما تا الان با آن برخورد کرده ایم!

یک داستان جالب

ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ پرسید: به نظر ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ؟
ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ، ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ. ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ.ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ پوست ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ ...
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ. ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻟﻮﮐﺲ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ، سپس، ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ و ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ و ﮔﻔﺖ:ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ زیبا ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺁﺑﯽ ﮔﻮﺍﺭا، حال ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ؟
ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ !!!
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ : ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ؟ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ، ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ، ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻣﺎ انسان ها نیز این چنین است!
این مقدمه و داستان را گفتیم، نه این که بگوییم، بی خیال ظاهرمان شویم و حمام نرویم و با لباس های مرتب و تمیز به خیابان نرویم و سر و کله مان، سال تا سال رنگ آرایشگاه نبیند، گفتیم که بیاییم کمی بیشتر فکر کنیم، به رفتارمان، به نوع صحبت کردنمان، به طرز برخوردمان با انسان های مختلف، و به قضاوت هایمان!
چه کس و چه چیزی به ما اجازه می دهد که با فردی که از ظاهر زیبایی برخوردار نیست، رفتار محترمانه ای نداشته باشیم و اصلا به ازدواج، همکاری، خرید و فروش و دیگر تعاملات انسانی، فکر هم نکنیم؟
بیاییم با اندکی تامل، فرصت دادن به خود و طرف مقابل، صحبت کردن و تعامل با کسانی که ظاهر زیبایی ندارند، سعی در شناخت ظاهر سفالی و درون گوارایشان داشته باشیم، بیاییم زود قضاوت نکنیم، لیوان های سفالی را بدون نگاه کردن به درونشان، به دور نیندازیم، چرا که همیشه درون لیوان کریستالی، آب گوارا نیست!


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.