تبیان، دستیار زندگی
موسیقی اصیل به ویژه موسیقی مقامی و محلی اقوام هرگز به ابتذال کشیده نمی شود زیرا ماهیت آن سرشار از اصالت و ارزش است، آنگونه که موسیقی هر قوم تبلور فرهنگ اصیل و روحیه هنرمندانه آن قوم محسوب می شود و تعصب مثبت قومی هنرمندان مانع ازکشاندن آن به ابتذال می شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

موسیقی اقوام و ملل

موسیقی اصیل به ویژه موسیقی مقامی و محلی اقوام هرگز به ابتذال کشیده نمی شود زیرا ماهیت آن سرشار از اصالت و ارزش است، آنگونه که موسیقی هر قوم تبلور فرهنگ اصیل و روحیه هنرمندانه آن قوم محسوب می شود و تعصب مثبت قومی هنرمندان مانع ازکشاندن آن به ابتذال می شود

فراوری: سمیه فروغی، بخش هنری تبیان
موسیقی اقوام و ملل

موسیقی فقط یک هنر نیست بلکه ابزاری برای بیان و انتقال فرهنگ،تمدن و تاریخ یک ملت و اقوام است که آمیخته با احساسات و عواطف انسانی هنرمندانه به دیگران تقدیم می شود لذا حفظ و توسعه موسیقی اصیل هر قوم و ملتی موجب جلوگیری از نابودی زبان، آداب و رسوم و فرهنگ اصیل آن قوم شده و باعث ماندگاری هویت فرهنگی آن می شود موسیقی نیز مانند سایر ابزارها می تواند مورد سوء استفاده قرارگیرد و به ابزار ضد فرهنگی تبدیل شود اما موسیقی اصیل به ویژه موسیقی مقامی و محلی اقوام هرگز به ابتذال کشیده نمی شود زیرا ماهیت آن سرشار از اصالت و ارزش است آنگونه که موسیقی هر قوم تبلور فرهنگ اصیل و روحیه هنرمندانه آن قوم محسوب می شود و تعصب مثبت قومی هنرمندان مانع ازکشاندن آن به ابتذال می شود موسیقی یکی از شاخه ها و رشته های هنر است و هنر حد و مرز نمی شناسد موسیقی پیام آرامش است و صلح و دوستی بین ملت ها و اقوام به ارمغان می آورد زیرا درک و حس موسیقی محدود به زبان ، نژاد و مذهب خاص در دنیا نیست بلکه درک احساسات انسانی است و تا مرز بشریت در جهان امتداد دارد زیرا نیاز انسان به موسیقی محدود نیست بلکه فراگیر است و همه انسانها به موسیقی نیاز دارند زیرا موسیقی به ویژه موسیقی اصیل و موسیقی آقوام نه تنها برای خودشان بلکه برای همه انسان ها آرام بخش است و آگر با لباس و پوشش آن قوم آمیخته شود جذابیت دارد.

موسیقى اقوام و ملل مختلف در قالب ملى و بومى براساس قواعد و مقررات خاصى تشکیل مى شود. حوادث تاریخی، انقلاب ها، تمدن ها و ... در پى ریزى مبانى موسیقى سنتى و ملى سهم بسزایى دارند.

کشور ایران از لحاظ موسیقى قدمت تاریخى و درخور توجهى دارد. تاریخ نویسى به طور تخصصى امرى است جدید و موسیقى در ایران از دیرباز تا امروز داراى تاریخ نوشته شده اى نیست. البته به جز این علت، دلایل دیگرى نیز براى این امر وجود دارد. از آنجائى که موسیقى هنرى است شفاهی، از سایر هنرها دیرتر و کمتر به نوشته درآمده است ؛ برای شفاف سازی این قدمت ابتدا به توضیح مختصری در مورد ریشه های آن می پردازیم:
همانطور که گفته شد ، شرایط ناپایدار ایران به دلیل هجوم هاى مداوم قبایل و کشورهاى بیگانه و نیز نا بسامانى هاى داخلى موجب شد که از این نظر مستندات کافى - اگرهم وجود داشته - از بین برود و باقى نماند، اما با توجه به مختصر استنادات باقیمانده، طبق نظریه هاى برخى مورخان مشرق زمین قدمت موسیقى ایرانى را در زمان هخامنشى برآورد کرده اند. و یکى از خط و زبان هاى هفتگانه آن دوران که عامه مردم آن را بلد بوده اند، احتمالاً موسیقى بوده و آوازهایى از قبیل سوگ سیاوش را با آن خط و زبان مى خواندند. اما از این دوران اطلاعات دقیقى در دست نیست. البته سرودهاى مذهبى گات ها به گونه اى موزون به صورت آواز خوانده مى شده ولى در مذهب قدیم ایرانی، موسیقى داراى اهمیت چندانى نبوده است. ولى موسیقى غیرمذهبى به صورت رقص و آواز رایج بوده است.

موسیقی اقوام در فراسوی هستی ، سرودی در مدح خداوند عزوجل است و همراهی آن با نوایی که از قلب معبود به برون می طراود ،گویی به دنبال پیوند روح مخلوق با خالق خویش است ؛ آواز بلبلان ، امواج دریا، نوای برگها ،بارش باران و... همه وهمه معبود خویش را می خوانند .

پس از حمله اسکندر در زمان سلوکیان و اشکانیان ایران تحت تأثیر تمدن یونان واقع شد و تحولى در عرصه موسیقى اتفاق افتاد. اما در حقیقت پایه ریزى موسیقى ایران به دوره ساسانیان باز مى گردد و اسناد اولیه موسیقى ایران متعلق به این دوران است. از امپراتورى خسروپرویز و شکوه دربارش بسیار گفته شده؛ وى از موسیقى دانان حمایت مى کرده؛ از مهمترین موسیقى دانان این دوره رامتین، بام شاد، باربد، نکیسا، آزاد و سرکش بودند که هنوز نامشان باقى است. از میان این ها باربد برجسته ترین چهره بود و داستان هاى زیادى بعدها درباره مهارت او در نوازندگى و آهنگ سازى نقل کرده اند. تنظیم و سازماندهى سیستم موسیقایى یعنى هفت ساختار مقامى معروف به خسروانى و سى مقام اشتقاقى (لحن) و سیصد و شصت ملودى را به او نسبت مى دهند. شمار آنها با تعداد روز در هفته، ماه و سال تقویم ساسانیان برابر بوده است. امروزه به درستى معلوم نیست که این مقام ها و آهنگ ها چه بوده اند؛ اما نام هاى بعضى از این آهنگ ها توسط نویسندگان دوره اسلامى ذکر شده؛ نام هایى چون کین ایرج، کین سیاوش که شاید اشاره به حوادث تاریخى داشته اند و اسامى چون باغ شیرین و باغ شهریار که شکوه دربار را نشان مى داد، و نیز اسامى چون سبز بهار و روشن چراغ را بکار مى بردند. اما درباره آن آهنگ سازى ها اطلاعات درستى در اصول نظرى آن دوران وجود ندارد.

موسیقى دوره ساسانیان هسته اى بود که از آن موسیقى تمدن اسلامى رشد نموده است. بعد از اسلام موسیقى ایران توقف کوتاهى داشت و بعد از چند سال دچار تغییراتى شد. رهبران مذهبى اسلام در آغاز موسیقى را تحریم کرده و مایه فساد و بیهودگى مى دانستند. اما در زمان عباسیان که به سبک ساسانیان دربار خویش را اداره مى کردند، جنبه هاى دنیوى و غیردینى موسیقى افزایش یافت و موسیقى رونق تازه اى یافت؛ بعضى بزرگان موسیقى این دوران عبارتند از: ابوعلى سینا، ابوالفرج اصفهانی، اسحاق موصلی، ابراهیم موصلی، ابونصر فارانی، عبدالقادر درمراغی، قطب الدین محمود شیرازى و صفى الدین ارموی.
در دوران صفوى و قاجار موسیقى تحت اختیار دربار بود و از اجتماع دور افتاد. موسیقى ایران در دوران صفویه بیشترین ضربه را خورد اما شکل مذهبى آن در قالب تعزیه و نمایش هاى دراماتیک و نیز توسط نوازندگان و شاعران دوره گرد تداوم یافت.
از دوره ناصرى به بعد نیز با تأثیرپذیرى از فرهنگ هاى دیگر، قدرت خلاقه بهترى یافت و دوران تازه اى آغاز شد. با شروع قرن بیستم به دلیل تأثیرات غرب موسیقى به میان مردم آمد و رونق تازه اى از جهت آموزش و پژوهش به وجود آمد.
در اوایل دهه ۱۹۳۰ هنرستان عالى موسیقى در تهران تأسیس شد و آموزش غربى مبنا قرار گرفت. ارکستر سمفونیک تشکیل شد و گروه کُر سازماندهى گردید. در کنار آن موسیقى سنتى ایران طى کنسرت هایى با تلاش على نقى وزیرى برپا شد.پس از جنگ جهانى دوم، غربى سازى در ایران افزایش یافت و گروه هاى مختلف موسیقى در رشته هاى مختلف و نیز جشنواره هاى متعدد و با حضور هنرمندان بین المللى در دهه۱۹۷۰ در ایران برپا گردید و پایتخت حیات موسیقیایى پرتحرکى را شاهد بود. تأثیر رادیو و تلویزیون نیز در این مورد بسیار چشمگیر بود.
هنرستان عالى موسیقى و هنرستان موسیقى ملى و دانشکده موسیقى دانشگاه تهران، دانشجویان را در رشته موسیقى شناسى و آهنگ سازى غربى و نیز موسیقى سنتى ایرانى تربیت کردند. و بزرگانى در عرصه موسیقى ایران ظهور کردند که توانستند خدمات ارزنده اى براى این کشور انجام دهند. از جمله غلامحسین درویش (۱۲۵۱-۱۳۰۵)، استاد روح ا... خالقى (۱۲۸۵-۱۳۴۴)، استاد ابوالحسن صبا (۱۲۸۱-۱۳۳۶)، استاد على نقى وزیری، مهدى برکشلی، و نیز محمدتقى مسعودیه موسیقى شناس.

در سال هاى اخیر دانش پژوهان غربى نسبت به پژوهش در موسیقى ایرانى علاقمند شده اند و آثار قابل توجهى در این زمینه به چاپ رسانده اند.


منابع:
- ویستا
- سی اچ 3
- آنتروپولوژی