تبیان، دستیار زندگی
مومن همچون پرنده ای است که برای استمرار حیات بی عیب و نقص خود نیازمند دو بال قدرتمند و سالم است. هرگاه یکی از این دو بال دچار آسیب شود زیستن این پرنده با اختلال روبرو خواهد شد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عامل ایجاد کننده شورای سقیفه چه بود؟

مومن همچون پرنده ای است که برای استمرار حیات بی عیب و نقص خود نیازمند دو بال قدرتمند و سالم است. هرگاه یکی از این دو بال دچار آسیب شود زیستن این پرنده با اختلال روبرو خواهد شد.

سهیلا آقاجانلو - بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
تولی و تبری

شورای سقیفه ماحصل جامعه ای است که تک بعدی رشد کرده است. اینان مردمی بودند که یا خود شاهد غدیر خم بودند یا نزدیکانشان خبر این اتفاق مهم را برایشان آورده اند. اما چه شده که به تصمیم گرفته شده در سقیفه رضایت داده اند و حضرت علی علیه السلام که تنها فرد شایسته _نه شایسته ترین _(1) برای خلافت جامعه اسلامی است را تنها گذاشته اند؟ در واقع جهل مردم نسبت به خط فکری و توطئه های دشمن است که به آن جریان قدرت عرض اندام داده و سقیفه بنی ساعده را بار آورده است.
امام صادق علیه السلام در حدیثی می فرمایند: هیهات، هیهات، دروغ می گوید کسی که ادعا کند دوست ماست و از دشمن ما بیزاری نجوید. (2)
تولی و تبری دو روی یک سکه اند که بدون آن هر یک از آن دو حرکت مومن خالی از انحراف نخواهد بود. هر چند آنچه باید مد نظر قرار بگیرد این است که تولی اصل و پایه حرکت است. باید ابتدا ولی را شناخت تا از این طریق آنچه که با این حقیقت در تضاد است دشمن شناسایی شود.

چیستی تولی و تبری

تبری سیستم دفاعی اعتقادی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شخص ولایتمدار است تا از این طریق در مقابل ویروسهای دنیای شرک و نفاق و کفر واکسینه شود

تولی از ریشه "ولی"به معنای پذیرش سرپرستی و دوستی شخصی و تبری از ریشه "برء" درست در نقطه مقابل آن و به معنای بیزاری جستن و دوری کردن است. پذیرش ولایت هر یک از این دو به معنای برائت از دیگری خواهد بود.
اغلب مردم در درک مفهوم این دو واژه به خطا رفته و تصور می کنند که اگر مجالسی ترتیب دهند و در آن به دستورهای خاصی ذکر لعن بگویند حقیقت تبری را به جا آورده اند و همین طور است برپا کردن مراسم جشن و سرور برای اهل بیت علیهم السلام؛ نکته ای که در مباحث امام شناسی مطرح بود، در باب تبری نیز لازم و ضروری است.
همانطور که برای رسیدن به ولایت ائمه شناخت شناسنامه ای ایشان کافی نیست، در رابطه با دشمن نیز آنچه تاثیر گذار و مهم است شناخت اهداف، اندیشه، تفکر، طرح و برنامه، نقشه و توطئه ی دشمن و در یک عبارت فرهنگ دشمن است.
کسی که مجهز به این شناخت باشد به راحتی در ادوار مختلف می تواند مصادیق آن را شناسایی کند و موضع گیری لازم را داشته باشد. آنچه بر سر مردم کوفه آمد ناشی از ضعف در این بعد از زندگی دینی است. آنها حسین بن علی علیهماالسلام را به خوبی می شناسند و بارها روایات پیامبر صلی الله و علیه و آله بر علیه بنی امیه را شنیده اند. اما آنچه اینان از آن غافلند این است که نمی دانند فرهنگ معاویه با جامعه آنها چه می کند. و در اثر به قدرت رسیدن تفکری از جنس تفکر معاویه زندگی انسانها با چه معضلاتی روبرو خواهد شد. همانطور که امروز عده کثیری از مردم نمی دانند اگر دهکده واحد جهانی به سرکردگی آمریکا شکل بگیرد چه فاجعه ای جامعه انسانی را تهدید می کند. آنچه برای مومن مبارز مهم و حیاتی است این است که روح حاکم بر اجتماع دشمن را بشناسد و با مصادیق آن در ادوار مختلف مقابله کند.
تبری سیستم دفاعی اعتقادی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شخص ولایتمدار است تا از این طریق در مقابل ویروسهای دنیای شرک و نفاق و کفر واکسینه شود.

تبری سخت تر از تولی

امام باقر علی السلام در نصیحتی به جماعت حجاج این چنین می فرمایند: هر کس قائم ما را دریابد و در پیش روی وی کشته شود او را اجر دو شهید داده می شود و هر کس پیش روی او یکی از دشمنان ما را بکشد هر آینه مستحق اجر بیست شهید گردد.(3)
نکته عجیب روایت این جاست در حکومت مهدی موعود علیه السلام کشتن، ثواب چند برابر کشته شدن دارد. به خصوص زمانی که دشمن چهره در پشت نفاق پنهان کرده و شناخت او مشکلتر از هر زمانی است. دشمنانی که فرهنگ مهدویت با آن روبروست اغلب از جنس دشمنانی است که مقابل امیر المومنین صف کشیدند. اهل نماز هستند و قرآن بر سر می گیرند و شعار حسبنا کتاب الله سر می دهند. در مقابل چنیین دشمنی ایستادگی کردن بصیرتی می طلبد از جنس بصیرت عمار. بصیرت نیاز حیاتی انسانی است که می خواهد در جبهه حق علیه باطل مبارزه کند.

امام باقر علی السلام در نصیحتی به جماعت حجاج این چنین می فرمایند: هر کس قائم ما را دریابد و در پیش روی وی کشته شود او را اجر دو شهید داده می شود و هر کس پیش روی او یکی از دشمنان ما را بکشد هر آینه مستحق اجر بیست شهید گردد

ما که هنوز در ابتدای راه هستیم و تا رسیدن به قله بصیرتی که ما را به تولی و تبری رهنمون سازد فاصله بسیار داریم وظیفه مان چیست؟ منزلهایی که باید طی کنیم تا به درجات عالی تر برسیم کدامند؟
در باب سی و ششم از کتاب مصباح الشریعة حدیثی از امام صادق علیه السلام در خصوص غرور ذکر شده که شرح قسمت پایانی این حدیث مسیر حرکت را چنین مشخص کرده است.
"برای شخص مبتدی که هنوز به نور بصیرت نمی تواند حجابهای نفسانی و علایق مادی  را تشخیص بدهد بهترین وسیله اصلاح نفس، تطبیق اعمال و رفتار و گفتار و پندار خود است با موازین و آداب و احکام دینی. پس یاد گرفتن آداب و احکام و اخلاق و عقاید دینی برای هر کس که می خواهد در راه حقیقت سیر کند از اهم واجبات است."(4) 
این اولین پله از نردبانی است که انتهایش ایستادگی بر سر آرمانهای دینی و حکومت اسلامی است. گویا قدم گذاشتن در این مسیر ما را چنان می پروراند که در صف آرایی در مقابل دشمن اندک تردیدی به خود راه نمی دهیم.

پی نوشت:

1-وقتی برای بیان صفتی از صفت تفضیلی استفاده می شود این منظور را می رساند که افرادی هم هستند که این صفت را در درجات مختلف دارا هستند. اما امیرالمومنین علی علیه السلام تنها فرد شایسته این مقام است و جز ایشان هیچ کس صلاحیت این جایگاه را ندارد.
2-بحار الانوار، ج27، ص58
3-مهدی موعود، علامه محمد باقر مجلسی، ج1، ص705
4-مصباح الشریعة، ترجمه مصطفوی، ص154




مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.