فیلمسازی زنانه بدون چاشنی مردستیزی
نگاهی به "شیفت شب" ساخته نیکی کریمی
نیکی کریمی در اثر تازه خودش باز هم سراغ روایت رخدادها و بالا و پایین های روحی و فکری زنان رفته و از منظر یک زن به وقایع و روابط علی و معلولی اطرافش نگاه کرده است. در واقع روایت مصائب زن بودن در بستر روانی نه چندان سالم حاکم بر اجتماع ایرانی دغدغه مهمی است که کریمی به خوبی از پس درک و بیان آن در حد ایده بر آمده است.اما فقط در حد ایده.
شخصیت اصلی زن فیلم در دل نابلدی های روانی دچار نوعی پارانویا و دل نگرانی مفرط می شود و در ادامه بستر قربانی شدن او فراهم می آید و اینجاست که می بایست به مثابه یک زن کلاسیک در نقش ناجی ساختار خانواده دست به کار شود. در دنیای "شیفت شب" زن محکوم به حمایت کردن همسر و فرزندش است و در دل این حمایتگری بعضا قربانی خشونت بیرونی و یا دست در گریبان شدن با افکار مسموم و ذهنیات آزاردهنده خودش هم می شود. اما در نهایت به شکلی سمبلیک موفق به بیرون آمدن از این منجلاب می شود و به شکلی فداکارانه به قهرمان فیلم بدل می شود.
اگر بپذیریم که کریمی نگاه زنانه به این ماجرا را در پیش گرفته و حقی برای نمایش مدل ذهنی مردانه ماجرا و روایت داستان از زبان شخصیت مرد فیلم را برای فیلمساز دیگری قائل باشیم ، می توان ادعا کرد که فیلمساز به خوبی از پس روایت ذهنیات زنانه شخصیت اش برآمده است. به بیان بهتر کریمی نه به مثابه یک کارگردان مرد ستیز بلکه در مقام یک فیلمساز دغدغه مند که با نگاه زنانه به سینما نگاه می کند، سراغ روایت دنیای ذهنیت ها و مدل فکری زنانه در قصه اش رفته است. این رویکرد به خودی خود رویکردی محترم و اصیل است که فقدان حضور آن در سینمای ایران به شدت حس می شود.در دل سینمایی که فیلم ها یا مرد محورند و یا ضد مرد محوری، چندان مجالی برای بیان بی مقابله نگاه زنانه به دنیا و اتفاقات اطراف پیش نیامده است و خب در این بستر "شیفت شب" اثری قابل تامل است.
تا اینجای کار همه چیز قابل درک و حتی جالب توجه است. کریمی در "شیفت شب" دل نگرانی ها و دلمشغولی های یک زن علاقمند به همسر و فرزندش را تصویری کرده که در اثر نقص در شیوه برقرار ارتباط میان او و همسرش، و در ادامه فقدان دیالوگ و به معنای واقعی کلمه میان آن دو، دست به دامن حدس و گمان می شود تا بتواند با چیدن پازل ذهنی خودش سر از واقعیت در آورد. غافل از اینکه تنها خود واقعیت است که اصالت دارد و باقی همه زاییده ذهن و فکر و توهمات درونی اوست. شخصیت اصلی زن قصه فیلم دست در گریبان با پوسته خود ساخته اش از واقعیت است. از منظر نگاه کریمی مهمترین چیزی که باعث درد و آلام و نگرانی دو شخصیت اصلی زن و مرد فیلم شده، فقدان سخن گفتن و در میان گذاشتن واقعیت است. شوهر به واسطه ترس ها و نگرانی های شخصی از بیان واقعیتی که برایش رخ داده نمی گوید و زن هم به دلیل ترس و اضطرابش دست به دامن داشته های ذهنی و برداشته های شخصی از شرایط می رود. این همه باعث می شود که زن و مرد نه تنها به هم نزدیک نشوند، بلکه روز به روز در فضای توهم آلود ذهنشان از هم دور شوند تا جایی که دیالوگ کلیدی( و کلیشه ای) زن در میانه فیلم برجسته می شود با این مضمون که آدم یه جایی می بینه که از نزدیکترین کسانش فرسنگ ها دوره .
"شیفت شب" فیلم داستانی شریف و دغدغه مندی است که تنها مشکل اساسی آن نداشتن داستان است.بخش عمده این لکنت در داستان گویی هم به شیوه کارگردانی و خلق موقعیت های داستانی و شیوه بصری روایت داستان بر می گردد.اما فیلمسازی بر مبنای نگاه زنانه بی عقده و بی مقابله به موقعیت های داستانی وجه برجسته و مهم اثر تازه کریمی است. پاشنه آشیل فیلم اما اینجاست که "شیفت شب" بنا داشته تا اثری دستان گو باشد و در دل این داستان گویی دغدغه های قابل اعتنای نویسنده و کارگردان اثر را دنبال کند. دغدغه ها به کار است، اما داستان پردازی خیر. "شیفت شب" فاقد چفت و بست داستانی منسجم است و بهانه بروز اتفاقات و یا چیدمان موقعیت های داستانی در کنار هم با هدف انتقال داده ها به مخاطب به خام دستانه ترین شکل ممکن رخ می دهد. در واقع روابط علی و معلولی که می بایست همزمان با انتقال اطلاعات به مخاطب، موجبات سنتز و ایجاد کشمکش و بروز موقعیت بعدی را در پی داشته باشد به درستی قوام پیدا نمی کند و در حد مواد خام پشت هم ردیف شده باقی می ماند. اولین مواجهه مخاطب با اثر تداعی کننده نوعی از هم گسیختگی در موقعیت هاست که باعث باور ناپذیری آنها و چیده شده به نظر رسیدن آنها می شود.ساختار درام در "شیفت شب" به مثابه ساختمانی است که در مرحله ظریف کاری و نازک کاری رها شده و سازنده آن بنا کردن این ساختمان تا همین مرحله را کافی تلقی کرده است.
در دل بستر قوام نیافته فیلمنامه "شیفت شب" داستانک های اطراف زندگی دو شخصیت اصلی فیلم به شکلی مکانیکی و نخراشیده در تلاش هستند تا به پیش برد داستان کمک کنند، اما این همه به شکلی گل درشت و قابل تشخیص برای مخاطب اتفاق میفتد. در این فضا داستانک زن همسایه و دختر نوجوانش به همراه مرد متمولی که به تازگی با این زن وارد رابطه شده ، یا جنس تعامل ناهید با مادرو خواهرش و ... نه چندان قوام یافته روایت می شوند. بخش عمده این قوام نیافتگی به شکل و شمایل کارگردانی موقعیت ها، شیوه انتخاب قاب ها، سبک بازی گرفتن از بازیگران و حتی شمالی لباس پوشیدن آنها بر می گردد. چه که بخش عمده موقعیت های داستانی فیلم نه بر مبنای دیالوگ بلکه بر مبنای شیوه پرداخت بصری موقعیتی که در فیلمنامه تصویر شده است، شکل می گیرد. در دل همین بستر بازی قابل توجه لیلا زارع و نقش آفرینی محمدرضا فروتن و حتی حضور نیکی کریمی مقابل دوربین هرز می رود و به قدر کفایت قدر نمی بیند، چه که این بستر درام است که مجال ظهور و بروز و بهتر دیده شدن تلاش های بازیگران در فضای فیلم را باعث می شود و نه صرف حضوری اسمی و قاب بسته صورت آنها.
شناسنامه شیفت شب
کارگردان:نیکی کریمی
نویسنده:علی اصغری، نیکی کریمی، محمود ایدن
بازیگران:محمدرضا فروتن، لیلا زارع، سحر قریشی، امیرحسین آرمان، ترلان پروانه، امیر آقایی، گوهر خیراندیش، حسین پاکدل، اکبر رحمتی، روح الله محرابی، سعیده عرب، شایان خلیلی، یاس نوروزی، نیکی کریمی
خلاصه داستان: فیلم روایت زنی به نام ناهید است که در خیابان های تهران به دنبال شوهرش می گردد تا راز زندگی شان را کشف کند.