تبیان، دستیار زندگی
حرفه پزشكى، از آن رو كه با جان، ناموس و اسرار زندگى مردم سر و كار دارد، علاوه بر مقرّرات اسلامى، در همه حرفه ها داراى آداب و احكام ویژه اى است كه رعایت آن براى پزشك مسلمان، لازم و ضرورى است. در این جا اشاره اى كوتاه به مهم ترین آداب آن خواهیم كرد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نخ بخیه انسانیت را کشیدند!!

طی روزهای گذشته، کادر درمانی یك بیمارستانی در خمینی شهر اصفهان، به دلیل عدم بضاعت مالی خانواده صدرای چهار ساله ، بخیه چانه وی را شکافتند و او را با چانه شکافته شده و خونین روانه خانه کردند. این كار علاوه بر اینكه از نظر اخلاقی و انسانی كاری بسیار زشت و قبیح است از نظر شرعی هم حرام. در این مقاله این عمل غیر انسانی از جنبه شرعی مورد بررسی قرار می گیرد.

حجة الاسلام سید محمد علوی زاده /کارشناس حوزه و کارشناس ارشد ارتباطات - بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
بخیه ، جرائم پزشک

حرفه پزشكى، از آن رو كه با جان، ناموس و اسرار زندگى مردم سر و كار دارد، علاوه بر مقرّرات اسلامى، در همه حرفه ها داراى آداب و احكام ویژه اى است كه رعایت آن براى پزشك مسلمان، لازم و ضرورى است. در این جا اشاره اى كوتاه به مهم ترین آداب آن خواهیم كرد.

1. احساس مسئولیت

احساس مسئولیت، از مهم ترین و اصلى ترین آداب پزشكى است؛ زیرا این احساس است كه پزشك را به رعایت وظایف اخلاقى، قانونى و شرعى خود در مورد درمان بیمار، وادار مى سازد.
امام صادق علیه السلام، سخنى سختْ تكان دهنده درباره مسئولیت پزشك از حضرت مسیح علیه السلام نقل فرموده است:
كانَ المَسیحُ علیه السلام یَقولُ: إنَّ التّارِكَ شِفاءَ المَجروحِ مِن جُرحِهِ شَریكٌ لِجارِحِهِ لا مَحالَةَ؛ وذلِكَ أنَّ الجارِحَ أرادَ فَسادَ المَجروحِ وَالتّارِكَ لِاءِشفائِهِ لَم یَشَأ صَلاحَهُ، فَإِذا لَم یَشَأ صَلاحَهُ فَقَد شاءَ فَسادَهُ اضطِراراً. (1)
مسیح علیه السلام مى گفت: آن كه درمان كردن زخم زخمدیده اى را وا گذارد، ناگزیر، شریك كسى است كه زخم را بر بدن وى نشانده است.
این سخن، متّكى بر منطق روشنى است كه نه تنها پیروان اسلام و مسیحیت، بلكه هیچ پزشك با وجدانى نمى تواند آن را انكار كند. از این رو، شایسته است همه پزشكان، آن را قاب كنند و در مطبّ خویش بیاویزند.
بر اساس این منطق، كوتاهىِ پزشك در درمان بیمار، به معناى سهیم بودن او در بیمارى و گاه، هلاكت بیمار است. لذا پزشك، مسئول است با همه توان براى درمانِ بیمار، تلاش كند و با هیچ بهانه اى نمى تواند از زیر بار این مسئولیت، شانه خالى نماید نه اینكه بخاطر فقر مالی كسی كه وی را عمل كرده است، بخیه هایش را با تمام وقاحت كنده و با صورت خونین روانه خانه نماید.
بر همین اساس، معتقدیم یكى از وظایف مهم دانشگاه هاى علوم پزشكى، برنامه ریزى براى پرورش حسّ مسئولیت شناسى در دانش پژوهان این دانش است.

2. تقواى پزشكى

تقوا در هر حرفه اى به معناى رعایت قوانین الهى در انجام دادن آن است. بنا بر این، تقواى پزشكى، شامل همه آداب و احكام اسلامى در مورد این حرفه است؛ لیكن در تقواى پزشكى، دو نكته از اهمّیت فوق العاده اى برخوردار است: یكى خیرخواهى براى بیمار، و دیگرى تلاش براى درمان او. از این رو، امام على علیه السلام، پس از توصیه پزشكان به تقوا، بلافاصله به این دو مصداق بارز تقواى پزشكى اشاره مى فرماید:

تا زمانى كه بیمارى به جد با شما درگیر نشده است، درگیر معالجه طبیبان نشوید، كه درمان، به مانند ساختمان است كه مقدار كمى از آن، شخص را به مقدار فراوانش مى كشاند

مَن تَطَبَّبَ فَلیَتَّقِ اللّهَ وَلیَنصَح وَلیَجتَهِد. (2)
هر كس طبابت پیشه كند، باید كه از خدا پروا بدارد و خیرخواهى و جدّیت به خرج دهد.
 «نُصْح» كه در این سخن بدان اشاره شد، به معناى خیرخواهى و «اجتهاد»، به معناى به كارگیرى همه توان است. بنا بر این، تقواى پزشكى بدین معناست كه پزشك براى حُسن انجام وظیفه، اوّلًا باید سود بیمار را در نظر بیگرد نه سود خود را. ثانیا باید از همه توانِ فكرى و عملى خود براى درمان وى استفاده كند و پزشك با تقوا ، كسى است كه در صرف وقت براى تشخیص بیمارى، در تجویز دارو، در چگونگى درمان و طول آن، به چیزى جز سود بیمار نیندیشد.

3. عفت و پاك دامنى

یكى از مصادیق مهم تقواى پزشكى، عفّت جنسى و پاك دامنى است. پزشك باتقوا، به خود اجازه نمى دهد از بیمار، سوء استفاده كند و حتّى در نگاه كردن براى معاینه، حدود اسلامى را رعایت مى نماید، بدین معنا كه اگر از طریقى بجز نگاه كردن به مواضعى كه نگان كردن به آن در اسلام ممنوع است، بتواند بیمارى را تشخیص دهد، مبادرت به نگاه نامشروع نمى ورزد و در صورت نیاز به این كار نیز، به اندازه ضرورت، اكتفا مى كند.

4. اهتمام به تشخیص بیمارى

یكى از نكات آداب پزشكى كه در احادیث اسلامى بر آن تأكید شده، اهمّیت دادن به تشخیص بیمارى است. پیامبر اسلام به یكى از پزشكان معاصر خود، چنین توصیه مى فرماید:
لا تُداوِ أحَداً حَتّى تَعرِفَ داءَهُ. (3)
هیچ كس را درمان مكن، مگر آن گاه كه بیمارى او را بشناسى.
مكرّر شنیده مى شود كه به دلیل تشخیص نادرست طبیب و داروى نامناسب، بیمارى تشدید شده و گاه بیمار، از دنیا رفته است. رعایت این ادب، اقتضا مى كند كه پزشك، همه توان خود را براى تشخیص بیمارى به كار گیرد و پیش از تشخیص آن، اقدام به تجویز دارو نكند و اگر فرصت لازم را براى تشخیص ندارد یا خسته است و یا به هر دلیل دیگر، آمادگى لازم را براى اظهار نظر ندارد، از معاینه بیمار و دادن دارو، به طور جدّى خوددارى كند.

5. رعایتِ ضرورت در تجویز دارو

در روایات فراوانى از اهل بیت علیهم السلام   تأكید شده است كه تا آن جا كه بدن، قدرت تحمّل بیمارى را دارد، بیمار نباید به پزشك مراجعه كند؛ زیرا مصرف دارو بدون ضرورت براى سلامت انسان، زیانبار است.
امام على علیه السلام مى فرماید: امشِ بِدائِكَ ما مَشى بِكَ. (4)
با درد خویش تا آن هنگام كه با تو مدارا مى كند، مدارا كن.
و از امام كاظم علیه السلام روایت شده است:
ادفَعوا مُعالَجَةَ الأَطِبّاءِ مَا اندَفَعَ الدّاءُ عَنكُم؛ فَإِنَّهُ بِمَنزِلَةِ البِناءِ قَلیلُهُ یَجُرُّ إلى كَثیرِهِ.  (5)
تا زمانى كه بیمارى به جد با شما درگیر نشده است، درگیر معالجه طبیبان نشوید، كه درمان، به مانند ساختمان است كه مقدار كمى از آن، شخص را به مقدار فراوانش مى كشاند.
طبق دلالت التزام این احادیث، بر فرض، اگر بیمارى این رهنمودها را نادیده گرفت و به پزشك مراجعه كرد، پزشكِ متعّهد و با تقوا، كسى است كه پس از معاینه، اگر تشخیص داد بیمارى او جزئى است و نیازى به دارو ندارد، اقدام به نوشتن نسخه و تجویز دارو نمى كند، و اگر تشخیص داد كه مصرف دارو ضرورت دارد، بیش از اندازه لازم، دارو تجویز نمى نماید تا كیسه تولید كنندگان دارو را پُر كند.

6. حفظ اسرار بیمار

یكى از آداب مهم پزشكى، رازدارى است. برخى از بیمارى ها،راز بیمار  محسوب مى شوند و او مایل نیست دیگران از آن مطّلع شوند. روایات اسلامى، از یك سو به بیمار توصیه مى كنند كه بیمارىِ پنهان خود را از پزشك، كتمان نكند، چنان كه امام على علیه السلام مى فرماید:
مَن كَتَمَ مَكنونَ دائِهِ، عَجَزَ طَبیبُهُ عَن شِفائِهِ. (6)
هر كس درد نهفته خویش را پنهان بدارد، طبیبش از درمان وى ناتوان مى مانَد.
و از سوى دیگر، به پزشك تأكید مى كنند كه امانتدار باشد و با افشاى راز بیمار ، به او خیانت ننماید. در حدیث نبوى آمده است:
المَجالِسُ بِالأَمانَةِ وإفشاؤُكَ سِرَّ أخیكَ خِیانَةٌ فَاجتَنِب ذلِكَ. (7)
نشستن ها به امانت است وافشاى راز برادرت نیز خیانت. پس از این كار، بپرهیز.

7. ایجاد امیدوارى در دلِ بیمار

یأس و نومیدى ، موجب تشدید بیمارى است و بیش از بیمارى براى بیمار، رنج آور است. به گفته امام على علیه السلام:

طبیب متخصّص، اگر در انجام دادن وظیفه خود، كوتاهى كند و این كوتاهى به فساد بینجامد، ضامن خواهد بود. چنانچه حضرت علی علیه السلام، ختنه گری را که سرِ آلت پسرکی را بُریده بود، ضامن دانستند.
این مربوط به وقتی است كه پزشك در انجام وظائفش تعلل و كوتاهی كرده است و اما اگر پزشكی عمدا موجب صدمه زدن به بیمار شود، طبق قوانین جزایی اسلام نه تنها ضامن است و باید دیه را بپردازد،  بلكه در صورت عدم رضایت بیمار باید قصاص شود تا دیگر شاهد چنین حوادثی در جامعه اسلامی نباشیم

أعظَمُ البَلاءِ انقِطاعُ الرَّجاءِ. (8)
سخت ترین بلا، گسستن امید است.
بلكه گاه نومیدى، سبب مرگ بیمار مى گردد، چنان كه امام على علیه السلام مى فرماید:
قَتَلَ القُنوطُ صاحِبَهُ. (9)
نومیدى، آن كس را كه دامنگیرش بشود، مى كُشد.
به عكس، امید به درمان، از رنج بیمارى مى كاهد و به بیمار، قدرت غلبه بر بیمارى مى دهد و درمان را تسریع مى نماید. از این رو، یكى از وظایف مهم پزشكى، بویژه در مورد بیمارى هاى خطرناك، تقویت روحیه بیمار و ایجاد امید در اوست.
گفتنى است كه بهترین راه امیدوار كردن بیمار، تقویت حسّ مذهبى، توكّل به خدا و اعتقاد به این حقیقت است كه طبیب واقعى اوست و درمان هیچ دردى براى خداوند متعال، دشوار نیست وچه بسا دردهاى بى درمان كه با دعا شفا یافته و به هر حال، خداوند متعال، چیزى جز خیر و صلاح و سود انسان را نمى خواهد.

8. جلوگیرى از طبابت افراد غیر متخصّص

از نظر اسلام، طبابت افراد غیر متخصّص، ممنوع و نظام اسلامى موظّف است از كار آنان جلوگیرى كند و در صورت سرپیچى، آنان را مانند روحانى نمایان فاسق، زندانى كند. امام على علیه السلام، در این باره مى فرماید:
یَجِبُ عَلَى الإِمامِ أن یَحبِسَ الفُسّاقَ مِنَ العُلَماءِ، وَالجُهّالَ مِنَ الأَطِبّاءِ.(10)
بر امام، لازم است عالمان تبهكار و پزشكان ناآگاه را به زندان درافكند.
البته، پزشك غیر متخصّص، در صورتى كه اقدام به طبابت كرد و موجب زیان بیمار گردید، علاوه بر این كه مرتكب گناه شده، براساس قانون «ضِمان»، ضامن است، چنان كه از پیامبر اسلام روایت شده:
مَن تَطَبَّبَ ولَم یُعلَم مِنهُ طِبٌّ قَبلَ ذلِكَ، فَهُوَ ضامِنٌ. (11)

هر كس بدون سابقه [وتخصّص لازم ] به كار طبابت دست یازد، ضامن است.

9 . مسئول بودن پزشک در صورت به بار آوردن خسارت

همچنین، طبیب متخصّص، اگر در انجام دادن وظیفه خود، كوتاهى كند و این كوتاهى به فساد بینجامد، ضامن خواهد بود. چنانچه حضرت علی علیه السلام، ختنه گری را که سرِ آلت پسرکی را بُریده بود، ضامن دانستند. (12)
این مربوط به وقتی است كه پزشك در انجام وظائفش تعلل و كوتاهی كرده است و اما اگر پزشكی عمدا موجب صدمه زدن به بیمار شود، طبق قوانین جزایی اسلام نه تنها ضامن است و باید دیه را بپردازد،  بلكه در صورت عدم رضایت بیمار باید قصاص شود تا دیگر شاهد چنین حوادثی در جامعه اسلامی نباشیم.

پی نوشت ها:

1. الكافی، ج 8، ص 345، ح 545 عن أبان بن تغلب.
2. دعائم الإسلام، ج 2، ص 144، ح 503، بحار الأنوار، ج 62، ص 74، ح 33.
3 . الإصابة، ج 3، ص 289 عن الشمردل بن قباث.
4 . نهج البلاغة، الحكمة 27، بحار الأنوار، ج 81، ص 204، ح 7. الخصال، ص 620، ح 10 عن أبی بصیر ومحمّد
 5 . علل الشرائع، ص 465، ح 17 عن بكر بن صالح الجعفری، طبّ الأئمّة لابنی بسطام، ص 4، بحار الأنوار، ج 62، ص 63، ح 4.
6  . غرر الحكم، ح 8612، عیون الحكم والمواعظ، ص 460، ح 8354.
 7 . الأمالی، طوسى، ص 537، ح 1162، مكارم الأخلاق، ج 2، ص 379، ح 2661، بحارالأنوار، ج 77، ص 89، ح 3.
 8 . غرر الحكم: 2860.
9  . غرر الحكم: 6731.
 10 . تهذیب الأحكام، ج 6، ص 319، ح 878، كتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 31، ح 3266.
 11 . سنن ابن ماجة، ج 2، ص 1148، ح 3466، سنن أبی داوود، ج 4، ص 195، ح 4586، المستدرك على الصحیحین، ج 4، ص 236، ح 7484، سنن الدار قطنی، ج 3، ص 195، ح 335 كلّها عن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جدّه، كنز العمّال، ج 10، ص 32، ح 28221.
12 . تهذیب الأحكام، ج 10، ص 234، ح 928 عن السكونی عن الإمام الصادق علیه السلام، الجعفریّات، ص 120 عن الإمام الكاظم عن أبیه عن جدّه عن الإمام زین العابدین علیهم السلام، عوالی اللآلی، ج 3، ص 617، ح 26 عن السكونی عن الإمام الباقر عن أبیه علیهماالسلام، دعائم الإسلام، ج 2، ص 417، ح 1456


منبع:
دانش نامه احادیث پزشكى/ محمدى رى شهرى 

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.