تبیان، دستیار زندگی
شواهد و مستندات قرآنی تقیه چیست؟ آیا از نظر قرآن، برای یک مسلمان جایز است که تقیه کند؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قرآن، تقیه را جایز می داند؟

شواهد و مستندات قرآنی تقیه چیست؟ آیا از نظر قرآن، برای یک مسلمان جایز است که تقیه کند؟

شکوری_شبکه تخصصی قرآن تبیان
تقیه

در میان علمای عامه(اهل تسنن)، شیعه به اهل "تقیه" شهرت یافته است. در حالیکه "تقیه"، حکمی عقلانی و عُقلایی است که به صورت سنتی حسنه هم در شریعت مبین اسلام و هم در ادیان وامم پیشین نیز جاری بوده است. قرآن نیز پای این حکم برآمده از عقلانیت را امضا کرده است. اینک، با ما همراه شوید تا با شواهد و مستندات قرآنی اصل "تقیه" بیشتر آشنا شویم.

مفهوم لغوی و اصطلاحی "تقیه"

واژه "تقیه" با کلمات "تقوا" و "وقایه" هم خانواده است. و هر سه از ماده "وقی یقی" گرفته شده اند که به معنای خویشتن داری و خودنگهداری است. عرب به سپر می گوید: وقایه. ترجمانی چون پرهیزکاری، برحذرداشتن، خداترسی و...همه از لوازم و فروعات مفهوم تقوا و تقیّه هستند نه اصل مفهوم.
"تقیه" اما در اصطلاح عبارت است از اینکه انسان برای حفظ جان، مال و یا آبروی خود از گزند مخالف مجبور شود سخنی بگوید و یا عملی مرتکب شود که در باطن بدان اعتقاد ندارد.

شواهد قرآنی "تقیه"

یک. تقیه عمار یاسر

بنا به گفته اهل تفسیر، کریمه 106 سوره نحل، ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺍﺯ ﺗﻮﺣﻴﺪﮔﺮﺍﻳﺎﻥ ﻛﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﺯ: «ﻋﻤّﺎﺭ»، ﭘﺪﺭﺵ «ﻳﺎﺳﺮ»، ﻣﺎﺩﺭﺵ «ﺳﻤﻴّﻪ»، «ﺑﻠﺎﻝ»، «ﺧﺒّﺎﺏ» ﻭ «ﺻﻬﻴﺐ» ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪه است. ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺷﺮﻙ ﻭ ﺍﺳﺘﺒﺪﺍﺩ ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺮ ﻣﻜّﻪ، ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﻧﻮﺍﻧﺪﻳﺸﻰ ﻭ ﺗﻮﺣﻴﺪﮔﺮﺍﻳﻰ ﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺯﻳﺮ ﺷﻜﻨﺠﻪ ﻭﺣﺸﻴﺎﻧﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻋﻤّﺎﺭ ﺯﻳﺮ ﺷﻜﻨﺠﻪ ﻫﺎﻯ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺑﻴﺪﺍﺩﮔﺮﺍﻧﻪ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺷﻜﻨﺠﻪ ﮔﺮﺍﻥ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻧﺪ، ﺍﻣّﺎ ﻋﻤّﺎﺭ ﺯﻳﺮ ﻓﺸﺎﺭ ﺳﺨﺖ، ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﺎﮔﺰﻳﺮ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻧﺠﺎﺕ ﻳﺎﻓﺖ. ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻭﺣﻰ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﮔﺮﺍﻣﻰ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﻴﺰ ﻛﻢ ﻭ ﺑﻴﺶ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﺪﻧﺪ، ﻭ ﺑﺮﺧﻰ ﺑﻪ ﻋﻤّﺎﺭ ﺧﺮﺩﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺷﺮﻙ ﺁﻟﻮﺩ، ﻛﺎﺭﺵ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻋﻘﻴﺪﺗﻰ ﺑﻪ ﻛﺠﺎ ﻣﻰ ﺭﺳﺪ؟ ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻤﺎﻧﺶ ﺻﺪﻣﻪ ﺍﻯ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﮔﺮﺍﻣﻰ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻛﻠﺎّ، ﺍﻥّ ﻋﻤﺎﺭﺍً ﺃُﻣﻠﻰ ﺍﻳﻤﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﻗﺮﻧﻪ ﺍﻟﻰ ﻗﺪﻣﻪ ﻭ ﺍﺧﺘﻠﻂ ﺍﻟﺎﻳﻤﺎﻥ ﺑﻠﺤﻤﻪ ﻭ ﺩﻣﻪ. ﻫﺮﮔﺰ، ﺍﻭ ﺳﺮﺍﭘﺎ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﻛﺮﺍﻥ ﺗﺎ ﻛﺮﺍﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﻥ ﻭ ﮔﻮﺷﺘﺶ ﺩﺭﺁﻣﻴﺨﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﻤّﺎﺭ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﺮﺍ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﻰ؟ ﻣﮕﺮ ﭼﻪ ﺭﻭﻯ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺑﺪ ﺁﻭﺭﺩﻡ؛ ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﺯﻳﺮ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﻓﺸﺎﺭﻫﺎ ﻣﻌﺒﻮﺩﻫﺎﻯ ﺩﺭﻭﻏﻴﻦ ﺗﺎﺭﻳﻚ ﺍﻧﺪﻳﺸﺎﻥ ﻭ ﺷﺮﻙ ﮔﺮﺍﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﺘﻮﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﻬﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺍﺷﻚ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﺸﻚ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻥّ ﻋﺎﺩﻭﺍ ﻟﻚ ﻓﻌﺪ ﻟﻬﻢ ﺑﻤﺎ ﻗﻠﺖ ﻓﻨﺰﻟﺖ ﺍﻟﺎﻳﺔ... ﺍﮔﺮ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺁﻥ ﺗﻴﺮﻩ ﺑﺨﺘﺎﻥِ ﺑﻴﺪﺍﺩﮔﺮ ﺷﺪﻯ، ﮔﻔﺘﺎﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﻦ، ﻭ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺷﺮﻳﻔﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺁﻣﺪ ﻛﻪ: ﻣَﻦْ ﻛَﻔَﺮَ ﺑِﺎﻟﻠﱠﱠﻪِ ﻣِﻦْ ﺑَﻌْﺪِ ﺇِﻳﻤﺎﻧِﻪِ ﺇِﻟﺎﱠﱠ ﻣَﻦْ ﺃُﻛْﺮِﻩَ ﻭَ ﻗَﻠْﺒُﻪُ ﻣُﻄْﻤَﺌِﻦٌّ ﺑِﺎﻟْﺈِﻳﻤﺎﻥِ ﻭَ ﻟﻜِﻦْ ﻣَﻦْ ﺷَﺮَﺡَ ﺑِﺎﻟْﻜُﻔْﺮِ ﺻَﺪْﺭﺍً ﻓَﻌَﻠَﻴْﻬِﻢْ ﻏَ َﺐٌ ﻣِﻦَ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪِ ﻭَ ﻟَﻬُﻢْ ﻋَﺬﺍﺏٌ ﻋَﻈِﻴﻢٌ. ﻫﺮ ﻛﺲ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻛﻔﺮ ﻭﺭﺯﺩ، ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺧﺸﻢ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ؛ ﻣﮕﺮ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﻴﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﺷﺮﻙ ﺁﻟﻮﺩﻯ ﻧﺎﮔﺰﻳﺮ ﮔﺮﺩﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﻛﺮﺍﻥ ﺗﺎﻛﺮﺍﻥ ﺩﻟﺶ ﺑﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﺭﻣﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ؛ ﺍﻣّﺎ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺳﻴﻨﻪ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻛﻔﺮ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﺸﻤﻰ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻋﺬﺍﺑﻰ ﺳﻬﻤﮕﻴﻦ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ.[1]

دو. تقیه مومن آل فرعون

چنانکه در صدر این نوشتار گذشت، تقیه نه تنها از اختصاصات تشیع نیست بلکه حتی منحصر به شریعت اسلام هم نیست. نمونه بازر آن، تقیه مومن آل فرعون است که قرآن بدان گواهی داده است چنانکه می فرماید:

وَقَالَ رَجُلٌ مُّوْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَكْتُمُ إِیمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَن یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءكُم بِالْبَیِّنَاتِ مِن رَّبِّكُمْ وَإِن یَكُ كَاذِبًا فَعَلَیْهِ كَذِبُهُ وَإِن یَكُ صَادِقًا یُصِبْكُم بَعْضُ الَّذِی یَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ(غافر/28) «و مردى مومن از خاندان فرعون كه ایمان خود را نهان مى داشت، گفت: «آیا مردى را مى كشید كه مى گوید: پروردگار من خداست؟ و مسلما براى شما از جانب پروردگارتان دلایل آشكارى آورده، و اگر دروغگو باشد دروغش به زیان اوست، و اگر راستگو باشد برخى از آنچه به شما وعده مى دهد به شما خواهد رسید، چرا كه خدا كسى را كه افراطكار دروغزن باشد هدایت نمى كند.»
در مورد مؤمن آل فرعون اطلاعات زیادى در دست نیست؛ همین اندازه مى دانیم كه او فردى با ایمان، هوشیار، وقت شناس و منطقى بود كه ایمان خود را مخفى مى كرد و تقیّه مى نمود و در لحظات حسّاس به یارى موسى علیه السلام مى شتافت و او را از مرگ نجات مى داد.
در برخى احادیث و سخنان مفسران آمده است كه او پسر عمو یا پسر خاله ى فرعون بود و برخى دیگر او را پیامبرى به نام «حَزبیل» یا «حَزقیل» دانسته اند و نیز او را خزانه دار فرعون معرفى كرده اند[2]

سه. محکمترین سند قرآنی تقیه

کریمه 28 سوره مبارکه آل عمران، را می توان محکمترین دلیل قرآنی بر جواز تقیه شمرد. خداوند در این آیه می فرماید:«لا یَتَّخِذِ الْمُوْمِنُونَ الْكافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُوْمِنینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِكَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فی شَیْ ءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصیرُ »
«مومنان نباید كافران را- به جاى مومنان- به دوستى بگیرند؛ و هر كه چنین كند، در هیچ چیز [او را] از [دوستى ] خدا [بهره اى ] نیست، مگر اینكه از آنان به نوعى تقیه كنید و خداوند، شما را از [عقوبت ] خود مى ترساند، و بازگشت [همه ] به سوى خداست.»

آلوسی،مفسر بزرگ سنی در ذیل آیه یادشده می گوید: و فی الآیة دلیل علی مشروعیة التقیة وعّرفوها بمحافظة النفس أو العرض أو المال من شر الأعداء. یعنی: این آیه دلیل بر مشروعیت تقیه است. و تقیه بنا بر تعریف عبارت است از محافظت جان یا آبرو یا مال از شر دشمنان.[3]

چهار. عمومات آیات

به استناد برخی عمومات قرآن كریم نیز می توان «تقیه» را ثابت كرد؛ مانند «وقَد فَصَّلَ لَكُم ما حَرَّمَ عَلَیكُم إلاّ مَا اضطُرِرتُم إلَیه» (انعام/119) این آیه درباره ذبیحه و میته است؛ امّا حكم (إلاّ مَا اضطُرِرتُم) هرگز به میته و ذبیحه و مانند آن ها اختصاص ندارد، بلكه به طور كلّی در حال اضطرار می توان موقّتاً واجبی را ترك كرد یا حرامی را مرتكب شد، چون معیار حجیّت، اطلاقِ وارد است نه خصوصیّت مورد.[4]

پی نوشت ها:

1. منشور عقاید امامیّه، جعفر سبحانی، ص226-225.
2. تفسیر مهر، رضایی اصفهانی، ج18، ص140.

3. روح المعانی، آلوسی، ج3، ص121.

4. تفسیر تسنیم، جوادی آملی، ج13، 638.