تبیان، دستیار زندگی
بــِیُوولفBeowulf) ) نخستین حماسه شناخته شده ی اروپایی، از نویسنده ای ناشناس است. تاریخ نگاران نگارش آن را میان ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ میلادی برآورد کرده اند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حماسه بیوولف

بیوولف(Beowulf) ) نخستین حماسه شناخته شده ی اروپایی، از نویسنده ای ناشناس است. تاریخ نگاران نگارش آن را میان ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ میلادی برآورد کرده اند.

مریم سمیعی - بخش ادبیات تبیان
بیوولف

این رزم نامه که از سده نوزدهم به این سو به نام بیوولف نامور شده به داستان نبردهای پهلوانی به نام بیوولف می پردازد. این حماسه به زبان انگلیسی کهن نوشته شده و یکی از برجسته ترین نوشته های ادبی آنگلوساکسون شناخته می شود.
بیوولف (Beawulf)، بی تردید بزرگ ترین اثر حماسی ِ کهن ادبیات انگلستان است که از دوران انگلوساکسون ها به ما رسیده است. هرچند دانش ما نسبت به آن بسیار محدود و بر ما پوشیده است که چه کسی، در کجا و دقیقا در چه زمانی این اثر حماسی را سروده است اما محققین بر اساس ساختار اصلیِ اثر، حدس هایی در باب زمانِ سروده شدن اثر و شاعر آن زده اند. بر اساس شواهد و قرائن به نظر می آید که این اثر توسط یک شاعر خوش ذوق انگلوساکسون در قرن هفتم یا هشتم میلادی سروده شده باشد.
انگلوساکسن ها در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم میلادی انگلستان را به تصرف خود درآوردند. این اقوام ژرمن که از سه قوم انگلز، ساکسون و جوتز تشکیل می شدند با تصرف انگلستانی که پیش از آن تحت تسلط رومن ها قرار داشت، توانستند زبان، تفکرات الحادی خود و آیین سلحشوری و جنگاوری را با خود به همراه بیاورند. قابل ذکر است که در زمان رومن ها آیین مسیحیت به رسمیت شناخته شده بود و صومعه ها برپا شده بودند اما انگلوساکسون ها بی دین بودند. از این رو مجددا جریان تبلیغ مسیحیت از اواخر قرن ششم میلادی با مأموریت پیدا کردنِ آگوستین، اولین اسقف اعظمِ کانتربری به دستور پاپ گرگوری بزرگ، از سرگرفته شد. این جریان تا اواخر قرن هفتم میلادی ادامه داشت تا زمانی که انگلستان انگلوساکسونی در برابر کلیسای روم، سر تسلیم فرود آورد.

با همه ی این ها بیوولف بی تأثیر از افکار الحادی انگلوساکسون ها نمانده است. ردپای سرنوشت (Wyrd) که یکی از عنصر های اصلی جهان بینی انگلوساکسون ها است، در این اثر حماسی نیز مشهود است. در برابر این اثر دو حدس و گمان وجود دارد؛ اول اینکه ممکن است این طور فرض کرد که این اثر توسط شاعری سروده شده است که خود مسیحی بوده و سعی کرده است در اثر حماسی خود شمه ای از تفکراتِ الحادی انگلوساکسون ها و جهان بینی آنها که با خود به انگلستان آوردند را توصیف کند یا اینکه ممکن است این اثر پس از سروده شدن به دلیل اینکه تفکرات الحادی در خود داشته زیر نظر صومعه های مسیحی و کشیشان دستخشوش دگرگرونی شده و رنگ بوی مسیحیت و اعتقاد به خدای یگانه گرفته باشد. به هر طریق با خواندن اثر مشخص است که بیوولف سایه روشنی از تفکرات الحادی و مسیحی در کنار یکدیگر است. تلفیقی که در بسیاری از اوقات به نظر وحدت و یکپارچگی را برهم می زند. گویا کسی با قلم مویی جدا در میانه ی روایت داستان طرحی متفاوت را بر پیکره ی داستان می زند.

با گذر از قرون وسطا و آغاز رنسانس این مفاهیم دستخوش دگرگونی شدند. حق و باطل به راحتی خط کشی نمی شوند چرا که بیشتر از اینکه بیرونی باشند درونی هستند

درون مایه ی اصلی این حماسه، جهانی است. داستانی که بارها و بارها در فرهنگ و ملل مختلف گفته شده است اما هربار زیبایی خود را دارد. داستانی که در بردارنده ی قهرمانی دلاور است که مردمان یک شهر را از گزند دشمن می رهاند. بیوولف که شخصیت اصلی این حماسه است متصف به اوصاف دلاوری و سلحشوری است و هم چون یک قهرمان در برابر پلشتی و تاریکی ایستادگی می کند. بیوولف انسان آزاده ای است که شجاعانه در جبهه ی حق مبارزه می کند. جبهه ی مخالف او اژدهای آتش خواری است که از غارهای تاریک سر برآورده و در مرداب های بدبو همراه با مادرش زندگی می کند و نامش گرندال (Grendel) است.
در دوران باستان، مفهوم حق و باطل از یکدیگر جدا بودند. لذا در داستان هایی که مربوط به آن زمان است یک شخصیت قهرمان کامل است مثل بیوولف با تمام ویژگی های خوب و یک طرف باطل کامل است مثل گرندال با تمام خصوصیات پلید. اما با گذر از قرون وسطا و آغاز رنسانس این مفاهیم دستخوش دگرگونی شدند. حق و باطل به راحتی خط کشی نمی شوند چرا که بیشتر از اینکه بیرونی باشند درونی هستند. مفهوم بهشت و جهنم درون هر فرد قرار دارد. ویژگی هایی هم چون حسد، تنفر و دروغ جهنم هر فرد را می سازند و ویژگی هایی هم چون دادخواهی، خیرخواهی و مهربانی بهشت هر فرد را مزین می کنند. قهرمان ها نه خوب مطلقند و نه بد مطلق. نویسنده حتی گاهی به شکلی شخصیت منفی خود را توصیف می کند که مخاطب بیشتز با او همدردی می کند تا اینکه محکومش کند.
نکته ی مهم دیگری که قابل ذکر است جایگاه انسان در آثار ادبی مربوط به زمان های مختلف است. در ادبیات دوران باستان قدرت انسان در برابر خدایان به تصویر کشیده می شد. قدرت خاکی ای که توانایی داشت در برابر قدرت معنوی خدایان ایستادگی کند. اما در ادبیات قرون وسطا، خداوند قادر مطلق تصویر می شود و همه چیز در ید قدرت او خلاصه می شود. بیوولف را جایی میان این دو می توان قرار داد چرا که این اثر به خودیِ خود بازگو کننده داستانی کهن است که به صورت زبانی انتقال پیدا کرده اما با گذشت زمان توسط یک نویسنده ی مسیحی و یا صومعه ی مسیحی تغییراتی پیدا کرده است. لذا در بافت اصلی اثر می بینیم که بیوولف بدون کمک خدایان و نیروهای معنوی ایستادگی می کند اما قسمت های اضافه شده به اثر که به گونه ای مشخص هستند این مهم را القا می کنند که بیوولف تنها با کمک خداوند که قادر مطلق است توانست گرندال را شکست دهد. در دوران رنسانس همه چیز دستخوش تغییر می شود. در این دوران می بینیم که چگونه انسان در مرکزیت توجه قرار می گیرد و همه چیز بر مدار او و خواسته هایش می چرخد. 


منابع :
(n.d.). Retrieved December 4, 2015, from Sparknotes: http://www.sparknotes.com/lit/beowulf/summary.html
Abrams, M. H. Greenblatt, Stephen;. (2000). The Norton Anthology of English Literature, The Middle Ages through the Restoration and the Eighteenth Century (Vol. 1). Norton.