تبیان، دستیار زندگی
برای ثبت نام در یك ترم كارگاه داستان نویسی نیاز به مبلغ كلانی نیست؛ نصفِ یك كلاس فیلم نامه نویسی یا یك چهارم یك كلاس بازیگری. مسئله این است: آیا داستان نویس خواهید شد؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : یاسر نوروزی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در كارگاه های داستان نویسی چه می گذرد؟

برای ثبت نام در یك ترم كارگاه داستان نویسی نیاز به مبلغ كلانی نیست؛ نصفِ یك كلاس فیلم نامه نویسی یا یك چهارم یك كلاس بازیگری. مسئله این است: آیا داستان نویس خواهید شد؟

یاسر نوروزی- بخش ادبیات تبیان
داستان نویسی

كمتر كسی دنبال پول و پله ست؛ جماعت استادان كلاس های داستان نویسی را می گویم. در همین تهران بیش از ده دوازده نفری به این كار مشغول اند. این تعداد، البته تعداد استادانی ست كه آنها را می شناسیم؛ خودشان داستان نویس اند، چند كتاب منتشر كرده اند و خلاصه بین مخاطبان ادبیات داستانی سرشناس اند. والا آمار و ارقام بالاتر از اینهاست. شیوه ی تدریس در اغلب این كلاس ها نیز به این شكل است كه استادان در بدو امر اصول ابتدایی داستان نویسی و عناصر داستان را با ذكر نمونه ها و مثال ها و شواهد، توضیح می دهند و بعد از نوآموز می خواهند كم كم دست نوشته ها را بخواند تا مورد بحث و بررسی قرار گیرد. این شیوه ی متداول اغلب كارگاه هاست. البته معدود كارگاه هایی هم هستند كه نوعی آزمون ورودی طراحی می كنند. یعنی قرار نیست هر علاقه مندی به كارگاه راه پیدا كند؛ باید پیش زمینه هایی داشته باشد و كتاب هایی خوانده باشد و به اصطلاح در باغ باشد. این نوع كارگاه ها، قابل اطمینان تراند. و البته بر اساس سوالاتی كه می پرسند یا بصورت كتبی از دانشجو می خواهند تا به آنها پاسخ دهد، می توان حدس و گمان هایی مطرح كرد؛ اینكه خودِ استاد تا چه حد به داستان نویسی مسلط است و آیا فضای داستان نویسی ایران را می شناسد و چه و چه. اما سوال همچنان پابرجاست: آیا صرف حضور در این كارگاه ها و حتی تمرین، ضمانت خلق داستان و داستان نویس است؟ بعید می دانم پاسخِ خودِ استادان نیز مثبت باشد. كارگاه در بهترین حالت جایی ست برای تمرین و اصلاح و آشنایی با مبانی داستان نویسی. ولی اگر قرار باشد هیچ ضمانتی هم وجود نداشته باشد، چطور می توان بین كارگاه موفق و ناموفق تمایز قائل شد؟ پاسخ را باید تنها در خروجی این كارگاه ها سراغ گرفت. به این معنی كه چه تعداد داستان نویس بوده اند كه در كارگاه های فلان استاد شركت كرده باشند و اثری قابل قبول به چاپ رسانده باشند؟ به نظر می رسد پاسخ به این سوال ساده تفاوت بین كارگاه موفق و ناموفق را به روشنی نشان خواهد داد. از پیشكسوت های مسلم داستان نویسی ایران در هر دو مورد نمونه هایی هست (كه متأسفانه نمی توان نام برد) و از متأخرین نیز. گاه نیز پای حرف و سخن هایی پیش می آید كه به نظر بیشتر از جنس تنگ نظری و حسادت اند تا مصلحت اندیشی و خیرخواهی. به عنوان مثال می توان به كارگاه هایی اشاره كرد كه رابطه ی نزدیك با ناشران دارند و می توانند آثار كلاس های خود را در نشر مورد نظر به چاپ برسانند.

اگر یك از محسنات كارگاه موفق، خروجی داستان هایی منطبق بر اصول اولیه ی داستان نویسی باشد، مضراتش را نیز باید پذیرفت. درست است كه جهان حاكم بر اغلب كتاب های داستانی یك كارگاهِ مشخص، شباهت های انكارناپذیر پیدا می كنند، اما آیا می شود بر محاسن این نوع كارگاه ها چشم پوشید؟

اگر ناشر ممیزی معتبری داشته باشد و استاد، وجدان كاری، نتیجه موفقیت آمیز خواهد بود. ضمن اینكه بعید می دانم اغلب ناشران از انتشار كتاب های داستانی (ولو در حد بسیار متوسط)، صرف نظر از اینكه متعلق به كارگاه باشد یا نه، استقبال نكنند. چنانچه دروازه های ورود كتاب به یك نشر به نگهبانان زبده مجهز باشد، مسئله ای پیش نخواهد آمد. مشكل اینجاست زمانی كه ناشری آثار كلاس های داستانی استادی را (به فرض ممیزی درست) به چاپ می رساند، جامعه ی منتقدان با نظری دیگر به این آثار می نگرند. ناشر استاندارد ها رعایت كرده و استاد نیز وجدان را مد نظر داشته، پس مشكل از كجاست؟ مسئله شباهتِ برخی از این آثارِ داستانی به یكدیگر است. وقتی پای نقد یك كتاب پیش می آید، فرض بر این است كه هر كتاب هویت مستقلِ خود را دارد، اما وقتی صحبت از نقدِ یك جریان می شود، چطور؟ انصاف این است جریان بوجود آمده حاصل از این شباهت ها را نقد كنیم اما آن را معضل خروجی یك ناشر یا كارگاه قلمداد نكنیم. ناشر به كارِ خود است و فلان استاد نیز همچنین. اگر یك از محسنات كارگاه موفق، خروجی داستان هایی منطبق بر اصول اولیه ی داستان نویسی باشد، مضراتش را نیز باید پذیرفت. درست است كه جهان حاكم بر اغلب كتاب های داستانی یك كارگاهِ مشخص، شباهت های انكارناپذیر پیدا می كنند، اما آیا می شود بر محاسن این نوع كارگاه ها چشم پوشید؟ انصاف نیست، به چند دلیلی كه به ذهن نگارنده می رسد و دلایل دیگری كه نمی رسد:
1. وجود مركزی برای آشنایی علاقه مندان با مبانی داستان نویسی و آثار بزرگان در این حوزه (كه بهتر می دانیم مراكز آكادمیك نه توانش را دارند و نه علاقه مندانش را)
2. پایگاهی برای بحث و بررسی راجع به داستان و داستان نویسی
3. معرفی داستان نویسان جوان و تازه پا (كه در بدترین حالت آثارشان به فراموشی سپرده خواهد شد اما جریان داستان نویسی ایران را از رخوت نجات خواهند داد)
این دلایل اگر دقت كنیم كم نیستند و حتی اگر یكی از آنها محقق شود، گام بزرگی ست. به همین علت كارگاه را دست كم نگیریم اما با تحقیق قدم بر آن بگذاریم.