تبیان، دستیار زندگی
«پدر آن دیگری» آخرین ساخته یدالله صمدی خانواده ای را روایت می کند که شخصیت محوری این فیلم پسر بچه ای شش ساله به نام شهاب است که حرف نمی زند و اطرافیان نزدیک و حتی پدرش آن را خنگ و دیوانه خطاب می کند و تنها مادرش است که به او توجه می کند، در این میان پدر ه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آن بچه حرف نمی زند

«پدر آن دیگری» آخرین ساخته یدالله صمدی خانواده ای را روایت می کند که شخصیت محوری این فیلم پسر بچه ای شش ساله به نام شهاب است که حرف نمی زند و اطرافیان نزدیک و حتی پدرش آن را خنگ و دیوانه خطاب می کند و تنها مادرش است که به او توجه می کند، در این میان پدر هیچ علاقه ای به پسر ندارد و فیلم قرار است این خط داستانی را به چالش بکشد.

فرآوری :مجتبی شاعری - بخش سینما وتلویزیون تبیان
آن پدر دیگری

صمدی فیلمنامه «پدر آن دیگری» را از رمانی با همین نام نوشته پرینوش صنیعی اقتباس کرده است، مسئله اقتباس در این سالها حلقه مفقوده سینمای ایران بوده است،چرا که ساز و کار اقتباس نسبت به آثار غیر اقتباسی بسیار دشوار است و اولین مسئله میزان ظرفیت دراماتیزه کردن یک رمان و میزان استقبال آن در زمان توزیع کتاب است و باید در عین اینکه مولف رضایت کامل را داشته باشد. از طرفی دیگر مخاطب بی حوصله سینما را هم در نظر گرفت که چقدر می تواند با خط داستانی آن ارتباط برقرار کند، در سینما فرصت داستان گویی به اندازه یک رمان نیست و نباید هر آنچه که در منبع اقتباس وجود دارد را عینا در فیلمنامه گنجاند.
فیلم بدون هیج توضیحی به سال ۷۵ می رود، دائما مخاطب باید با رفتارهای مختلف شهاب همراه شود که این پسر ناخواسته به دلیل بی مهری اطرافیانش وارد اتفاق های عجیب می شود و تکرار این داستانک های اضافی به قدری است که فیلم به اواخر زمانی اش نزدیک می شود ، در حالی که تاکنون هیچ جذابیتی از فرم و محتوایش ارائه نمی دهد و حتی علت تنفر بیش از اندازه و بی توجهی پدر هم از مخاطب پنهان می شود، در حالی که می شد با یک فلاش بک این علت هم فاش شود اما فیلم دست و پا بسته به روایت ماجراهای اضافی می پردازد که بود و نبودشان تفاوتی نمی کند تا جایی که فرشته نجاتی به نام مادر بزرگ وارد فیلم می شود و این سوال ها را تا حدی جواب می دهد و فیلم را که تاکنون در فضای بسته و محافظه کارانه جلو می رفت را راه می اندازد.
«پدر آن دیگری» فیلمی محافظه کارانه در فرم و در عین حال دارای مسئله است که می تواند موضوع اش الگویی برای تربیت فرزند هم باشد و زنگ خطری برای پدر خانواده است که با بی توجهی به فرزندان و تبعیض رفتاری آفت بسیاری برای کودک می شوند که در آینده آن پسربچه در مناسبات رفتاری خودش این ضعف ها را همراه خود خواهد داشت.

صمدی فیلمنامه «پدر آن دیگری» را از رمانی با همین نام نوشته پرینوش صنیعی اقتباس کرده است

فیلمنامه «پدر آن دیگری» بسیار جای چکش زدن برای رسیدن به یک روایت جذاب و پرکشش را داشت اما الگوی کسل کننده ای را برای اجرا برمی گزیند، شخصیت ها به درستی شناسنامه دار نمی شوند و تنها یک نام و یک نسبتی با شهاب دارند که کارشان هم به فراخور زمانی برای مخاطب عیان می شود.
گریم حسین یاری در نقش پدر بسیار تصنعی درآمده و علت اینکه موهایش به آن شکل درآمده هم از نکات نامشخصی است که در فیلم وجود دارد که این گریم در بازی بی حس و حالش هم بیرون می زند اما در مقابل ثریا قاسمی، هنگامه قاضیانی و بویژه پسر بچه بسیار در جای درستی به لحاظ اجرا و شخصیت پردازی قرار می گیرند اما دیگر پرسوناژ ها فقط هستند که فقط بازوی اجرای اتفاق های شهاب باشند.
جنس فیلمبرداری حسن پویا در این فیلم آزار دهنده نیست و در قاب هایی که گرفته شده شما با هیچ شلختگی مواجه نمی شوید اما حجم کلوز آپ ها بسیار زیاد است،در فیلم تلاش شده تا  موقعیت زمانی دهه ۷۰حفظ شود به همین دلیل کمتر لوکیشن عوض می شود که این مسئله دست فیلمبردار هم باز نمی گذارد.

ید الله صمدی پس از هفت سال دوری از سینما با فیلم «پدر آن دیگری» که اثری  اقتباسی است بار دیگر به عالم کارگردانی بازگشته. «پدر آن دیگری» شرح زندگی پسر بچه ای به اسم شهاب است که در آستانه رفتن به مدرسه هنوز حرف نمی زند.شهاب کودکی پر جنب و جوش و باهوش است و ظاهرا بنا به خواست میلی و بدون داشتن هیچگونه مشکل پزشکی از تکلم با اعضای خانواده و دوستان و... خودداری می کند. کل قصه آخرین فیلم صمدی حول و حوش همین موضوع و کودک صامت آن می گذرد و قرار است ما به عنوان مخاطب دو ساعت تمام با هیجان به دنبال کشف چرایی حرف نزدن خود خواسته شهاب باشیم! طرح چنین موضوعات آموزشی و تربیتی در باب رفتار با کودکان با این سروشکل شعاری در فیلم های کوتاه آموزشی جشنواره رشد یا نهایتا تله فیلم های عصر جمعه است . حالا اینکه چطور کارگردان با سابقه ای مانند صمدی تصمیم گرفته فیلمی برای پرده عریض سینما با چنین دستایه ضعیف و فیلمنامه شعارزده ای بسازد جای طرح و سوال دارد. اما مشکل فیلم «پدر آن دیگری» تنها در ضعف فیلمنامه و مضمون شعاری اش خلاصه نمی شود . فیلم بسیار بیش از ظرفیت داستانی اش طولانی می شود و کارگردان ناچار برای پر کردن تایم فیلم کش دارش که اصرار داشته از زمان استاندارد حتما بیشتر باشد متوسل به انواع و اقسام داستانک های فرعی غیر جذاب می شود. ابتدا با ماجرای پسر عموی بدجنس شهاب روبرو می شویم که او را مجبور به کارهای عجیب می کند تا بچه های محل را تلکه کند ،سپس دختر عمو و نامزدش وارد زندگی شهاب می شوند و دختر عمو برای آنکه نامزدش دست از پا خطا نکند شهاب را با خود همه جا همراه می برد ، بعد از آن شهاب که از دکتر و بیمارستان می ترسد طی ماجرایی فرار کرده و وارد خانه پیرزن و پیرمردی غریبه می شود و در نهایت هم مادربزرگ مهربان و معجزه گر وارد ماجرا می شود. جالب اینکه هر کدام از این کاراکترها حدود یک ربع از فیلم حضور دارند و سپس کارگردان فراموش می کند این آدم ها به عنوان پسر عمو و عمو و... اصلا وجود خارجی داشته اند و دیگر در فیلم خبری از آن ها نمی شود.

فیلمنامه «پدر آن دیگری» بسیار جای چکش زدن برای رسیدن به یک روایت جذاب و پرکشش را داشت اما الگوی کسل کننده ای را برای اجرا برمی گزیند، شخصیت ها به درستی شناسنامه دار نمی شوند و تنها یک نام و یک نسبتی با شهاب دارند که کارشان هم به فراخور زمانی برای مخاطب عیان می شود

به نظر می رسد این شخصیت های تنها وسیله ای برای پر کردن تایم بالای فیلم و بخشیدن سرو شکلی سریالی به آن داشته اند و بعد از اتمام کارکردشان هم قاعدتا باید حذف می شدند! درست است که شخصیت اصلی فیلم یک کودک است اما منطق درام نباید کودکانه باشد! «پدر آن دیگری»از نظر آموزشی و تربیتی بار چندانی ندارد چراکه روند داستانی همراه با منطق پیش نمی رود. در فیلم عنوان می شود کودک به شکل خودخواسته از حرف زدن امتناع می کند که از نظر پزشکی غیر ممکن است سپس هم که کودک تصمیم به حرف زدن می گیرد در کسری از ساعت مانند بلبل شرینی زبانی می کند که این هم قابل درک و منطقی نیست . روند درمان کودک هم شکلی بسیار باسمه ای، شعاری و خنده دار دارد. شهاب که تا هفت سالگی ظاهرا به خاطر لجبازی و محروم بودن از محبت اطرافیان حرف نزده با ورود چند روزه مادربزرگ به منزل و تجربه چند لحظه محبت آمیز با وی زبان می گشاید. اگر مشکل شهاب محبت بوده مادرش بسیار بیش از این حرف ها هم به وی محبت داشته و هم از او حمایت کرده بود واینکه مگر این اولین بار بود که شهاب مادربزرگ مهربان خود را می دید؟ مشکل دیگر فیلم «پدر آن دیگری» ساختاری تلویزیونی و بسیار ساده دارد و دیدنش حتی برای معدود افرادی که آن را دوست داشته باشند در قاب کوچک تلویزیون یا پرده عریض سینما فرق چندانی ندارد چرا که فیلم مطلقا چیزی برای عرضه در پرده بزرگ سینما ندارد. شاید تنها نقطه مثبت فیلم «پدر آن دیگری» بازی های خوب آن باشد. هنگامه قاضیانی تمام تلاش خود را کرده تا از قالب کاراکتر زنان تنها و روشنفکری که به تازگی مرتب در سینما تکرار کرده فاصله بگیرد .قاضیانی در این فیلم نقش مادری ساده دل و نگران و مهربان را دارد و به خوبی از پس ایفای نقش برآمده. کودکی که نقش شهاب را بازی می کند هم استفاده خوبی از میمیک صورتش دارد و با اینکه تا انتهای فیلم دیالوگ ندارد قادر است به واسطه بازی گرم و با مزه اش مخاطب را با خود همراه کند. بجز اینها و چند نکته بامزه و البته حضور کودک دوساله بسیار بانمکی که تازه زبان باز کرده ،«پدر آن دیگری» جذابیتی برای مخاطب بزرگسال و حتی کودک ندارد .اگر هم دلتان برای تماشای فیلمی با مضمون کودک لال و رنج کشیده و محروم شده از محبت تنگ شده پیشنهاد می کنم بار دیگر فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» را تماشا کنید.


منابع:سینماپرس ، حمید غفاریان
سایت خبری تحلیلی سلام سینما، الناز دیمان