تبیان، دستیار زندگی
زیبایی، سالیان زیادی است که برای مردم حائز اهمیت بوده و کمتر کسی پیدا می شود که از زیبایی فاصله بگیرد . ناخودآگاه وقتی کودکی زیبا می بینیم یا گلی زیبا و یا طبیعتی دل انگیز ، به آن جلب می شویم و احساس خوبی پیدا می کنیم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زیبایی تویی که به بیراهه نمی روی

زیبایی، سالیان زیادی است که برای مردم حائز اهمیت بوده و کمتر کسی پیدا می شود که از زیبایی فاصله بگیرد. ناخودآگاه وقتی کودکی زیبا می بینیم یا گلی زیبا و یا طبیعتی دل انگیز، به آن جلب می شویم و احساس خوبی پیدا می کنیم.

نرگس درخشانی - بخش زیبایی تبیان
گل نرگس

از همان روز که انسان برای گل ها اسم گذاشت و آنها را عاشقانه مراقبت کرد، به زیبایی علاقمند شد و سپس به یاد زیبایی گل ها، اسم نوزادان دختر را هم نام گل ها گذاشتند.
مریم ، رز، سوسن، نرگس، شقایق ، نیلوفر، آلاله ، نسترن و ....
انسان برای دانستن زیبایی و فهمیدن آن به طبیعت نزدیک شد و رفته رفته سعی کرد لطافت آن را با خود به همراه داشته باشد. در ویژگی های طبیعی بسیاری از عناصر، دقیق شد و فهمید که دریا زیباست، کوه و جنگل و چمنزار زیباست و از میان آنها، هرکدام که به صفات انسانی نزدیک تر و قابل تشبیه تر بود را انتخاب کرد و برای نامگذاری از آنها استفاده کرد.
اسامی آدم ها در فرهنگ ایرانی، دریا، ساحل، خورشید، نسیم، آسمان ، باران، آتش و سهند و سروناز شد. برای دختران نشانی از لطافت و مهربانی و زیبایی و برای مردان نمایشی از اقتدار و صلابت.
زیبایی در نهان این اسامی، برای مردان تعریفی داشت و برای زنان تعریفی دیگر. کسی در تمام دوران زندگی، از قدیم تا کنون ، اسم دخترش را صاعقه نگذاشته، حتی رعد و برق!

سالیان بسیار زیادی از چهارچوب ها و قوانین گذشته است، ولی آیا آنها که با معیارهای انسانی نزدیک تر بودند ماندگارتر نیستند؟ زیبایی تویی که به بیراهه نمی روی و از خودت دور نمی شوی. بگذر از همه لعاب های امروزه که چنین اند و چنان ....

کسی در طول تاریخ به مردان صفات ضعف و لطافت نداده است و زیبایی برای آنها تعریفی جز مقاومت و قدرت ندارد. همین طور که برای زنان، نرمش و انعطاف، دلیل زیبایی و انتخاب اسم بوده است. از فرهنگ و تاریخ ایران که بگذریم، می رسیم به تمام تاریخ جهان و این معانی در اغلب فرهنگ ها ثابت و ماندنی است. شاید در دوره هایی از زمان به تناسب شرایط، تغییراتی رخ داده است و تعریف ها متغیر شدند ولی در کل، نمی تواند زیاد باشد. چه می شود که تعریف زیبایی در زمان ما تغییر کرده است و هر آنچه خلاف روال طبیعی است برای برخی از ما جذاب شده است؟
چه می شود که زیبایی برایمان دست بردن در تمام روال طبیعی دنیاست و هرچه به الگوهای من در آوردنی نزدیک شویم، جذاب تر است ؟
سالیان بسیار زیادی از چهارچوب ها و قوانین گذشته است، ولی آیا آنها که با معیارهای انسانی نزدیک تر بودند ماندگارتر نیستند؟ آیا تعریف طبیعی و غریزی از مرد و زن و دادن صفات خاصه خودشان برای زیبایی به آنها منطقی تر نبود؟
گویی دیگر کسی از نسیم و دریا و باد احساس خوبی ندارد و این یعنی دوست داشتن خلاف روال طبیعی و غریزی زندگی و آنچه خلاف طبیعت و ذات انسانیت باشد، قطعا مهمان چند روزه دنیاست! قطعا شبیه قوانین پیش ساخته آدم هاست که نمی ماند و دستخوش تغییر خواهد شد و سلیقه ایست.
زیبایی چگونه می تواند خارج از سادگی، لطافت ، تناسب ، آرامش و احساس باشد؟ در حالیکه این روزها تعریف همه از زیبایی متفاوت است ؟
زیبایی اسم آدم ها، این روزها تنها در تفاوت آنها است و همه به دنبال اسم و رسمی متفاوت هستند. گاهی اوقات همه زیبایی در تکرار سیر طبیعی مکررات روزمره است و دور شده از آنها نه تنها زیبایی نمی آورد بلکه برایمان پر از زحمت و گرفتگی است. هرچه از موجودیت طبیعی خویش دور بیفتیم زیبایی اصلی را گم خواهیم کرد.

زیباییمان نابود شد از لحظه ای که خواستیم جای خدا برای نام و چهره و قد و قواره مان نقشه بکشیم و تصور کنیم زیبا هستیم. تصور ما با تصویر خدا فرسنگ ها فاصله دارد .......

هرچه از صلابت دریا و لطافت گل ها دور باشیم ، راه را گم می کنیم. زیبایی همان چهره معصومانه دختری است بسان گلهای بهاری و همان مردانگی پسری نوجوان در شراره های آتش. همه چیز از قبل برنامه ریزی شده است و این آزمون و خطاهای بشری راه را بیراهه می کند. خداوند قبل از همه ما اینجا بوده و تعریف زیبایی را او بهتر از همه کس می داند.
زیباییمان نابود شد از لحظه ای که خواستیم جای خدا برای نام و چهره و قد و قواره مان نقشه بکشیم و تصور کنیم زیبا هستیم . تصور ما با تصویر خدا فرسنگ ها فاصله دارد .......
خدا برای پرستوها و مریم ها و گنجشک ها ، از قبل برنامه ریزی کرده است و ما نباید به دنبال توهم هایمان باشیم. زیبایی زندگی روزمره پر از آرامشی است که نصیب دغدغه ها نمی شود. زیبایی همان دعای همیشگی مادر است سر سفره افطار که الهی پیر شوی مادر......
زیبایی تویی که به بیراهه نمی روی و از خودت دور نمی شوی.
بگذر از همه لعاب های امروزه که چنین اند و چنان ....
بگذر از همه نداشته های آدم ها که آن را دور از طبیعت انسانی جستجو می کنند .....
زیبا باش برای همیشه نه چند سال و چندگاهی ....
زیبا باش تا سن و سال برایت بی ارزش باشد و پیر شوی برای همیشه ...........


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.