تبیان، دستیار زندگی
دوست خوب یکی دیگر از نعمت های بزرگ خدا و وسیله ای برای رسیدن به سعادت و بهشت است. اهمیت و تأثیر دوست خوب، حتی از خویشاوندان و فامیل هم بیشتر است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وسیله ای برای رسیدن به سعادت

دوست خوب یکی دیگر از نعمت های بزرگ خدا و وسیله ای برای رسیدن به سعادت و بهشت است. اهمیت و تأثیر دوست خوب، حتی از خویشاوندان و فامیل هم بیشتر است.

فرآوری: زهرا اجلال - بخش نهج البلاغه تبیان
سعادت ، خوشبختی

از بزرگ ترین ضرورت های زندگی، نیاز به دوستی با دیگران است. در اسلام نیز به رفاقتی که بر ضوابط دینی مبتنی باشد، به دیده احترام نگریسته شده و درباره دوستی و انتخاب دوست خوب، سفارش های فراوانی گردیده است.
امیرمؤمنان علیه السلام در کلامی می فرماید: «هر که دوستی ندارد، همانند انسانی است که مهم ترین اعضای خود را از دست داده است».( غرر الحکم، ج 2، ص 723)
روابط دوستانه یکی از مصادیق نعمت هایی است که به طور خاص در نهج البلاغه از ضایع و خراب کردن آن برحذر داشته شده ایم. دوست خوب یکی دیگر از نعمت های بزرگ خدا، و وسیله ای برای رسیدن به سعادت و بهشت است.
اهمیت و تأثیر دوست خوب، حتی از خویشاوندان و فامیل هم بیشتر است. امام صادق علیه السلام فرموده اند: «منزلت دوست چندان والاست، كه حتى دوزخیان نیز پیش از خویشاوند، از او كمك مى طلبند و او را صدا مى زنند. خداوند از زبان دوزخیان مى گوید: ما را شفیعانى نیست و نه دوستى مهربان.»

به دست آوردن دوست و برقراری رابطه دوستی نسبت به کسب مال و جاه و امثال آن آسان تر است و سرمایه ای جز ابراز صداقت و رعایت اخلاق نمی خواهد. انسان باید بسیار ناتوان و بی عُرضه باشد که نتواند دل برادران دینی خود را به دست آورد و البته ناتوان تر و بی عُرضه تر از او هم، البته هست؛ کسی که دوستی را که به دست آورده است، از دست بدهد.

امام صادق علیه السلام فرموده اند: «منزلت دوست چندان والاست، كه حتى دوزخیان نیز پیش از خویشاوند، از او كمك مى طلبند و او را صدا مى زنند. خداوند از زبان دوزخیان مى گوید: ما را شفیعانى نیست و نه دوستى مهربان.»

این است معنای فرموده علی علیه السلام که: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ»؛ ناتوان ترین مردم كسى است كه از یافتن دوستان، ناتوان باشد، و ناتوان تر از او كسى است كه یاران به دست آورده را از دست بدهد. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، حکمت 12)
همان طور که در این کلمه حکمت آمیز مشاهده می کنیم، امام علیه السلام تعبیر به تضییع دوستی کرده اند؛ یعنی رابطه دوستی را ضایع نباید کرد.

تضییع دوستی یعنی چه و به چه صورت اتفاق می افتد؟

یکی از عوامل تضییع و گسسته شدن روابط دوستانه، رعایت نکردن آداب معاشرت با دوستان است. این خطای بزرگی است که خیال کنیم نشانه صمیمیت آن است که از این آداب چشم پوشی شود. گاهی نیز برای توجیه این اشتباه، می گویند: «تَسقُطُ الآدابُ بَینَ الاَحباب»( محدث قمى، نزهة النواظر فی ترجمة معدن الجواهر، ص 23)
آری، شاید بتوان گفت که در جمع دوستان صمیمی رعایت برخی تشریفات عرفی، آنگونه که با غریبه ها انجام می شود، ضرورتی ندارد؛ مثلا لازم نیست که حتماً با لباس رسمی و به صورت جدّی حاضر شد. اما این، فرق می کند با انجام کارها یا ترک اموری که موجب وهن دوست یا ناراحتی وی  می گردد.
امام علی علیه السلام به فرزند بزرگوارش توصیه فرموده است که: «لا تُضِیعَنَّ حقَّ أخیكَ اتّكالاً على ما بینَك و بینَه؛ فإنّه لَیسَ لكَ بأخٍ مَن أضَعْتَ حقَّهُ»؛ هیچ گاه حقّ برادرت را، به اعتماد روابط دوستانه اى كه با او دارى ضایع مگردان؛ چه، آن كس كه حقّ او را ضایع مى كنى دیگر برادرت نیست [نهج البلاغة:الكتاب31.]
در جای دیگری بر رعایت یک حق تأکید خاصی نشان داده اند. آن حق، این است که وقتی دوستی را شناختیم و به سلامت و تدیّن او اعتماد کردیم، دیگر نباید بی دلیل و بدون حجت شرعی به حرف این و آن درباره او گوش دهیم.
امام در  خطبه۱۴۱ فرموده اند که: «أیُّهَا النَّاسُ، مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِیهِ وَثِیقَةَ دِینٍ وَسَدَادَ طَرِیقٍ، فَلاَ یَسْمَعَنَّ فِیهِ أَقَاوِیلَ الرِّجَالِ»؛ اى مردم، آنكه می داند كه برادرش در دین ثابت قدم و استوار است و به راه راست مى رود، نباید به بدگویی هاى مردم در باره او گوش فرا دهد. سخن چین ها در جامعه کم نیستند و کار سخن چین ، هیزم کشی برای آتش زدن روابط دوستانه افراد با یکدیگر است.
همچنین فرموده اند: «مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِیَ ضَیَّعَ الصَّدِیقَ»؛ اگر کسی از «واشی»، یعنی سخن چین پیروی کند، دوست خود را ضایع کرده است.( حکمت / 236 ابن ابی الحدید )

منع از مقابله به مثل

یکی دیگر از نشانه های تضییع دوستی ها آن است که بنای طرفین بر مقابله به مثل و معامله متقابل باشد؛ به این معنا که اگر دوستی به او نیکی کرد، او هم نیکی کند، و اگر از دوستش بدی دید، با بدی پاسخ دهد.
چنین رفتاری نشان می دهد که رابطه ها بر اساس مودت و رفاقت نیست. «خوبی در مقابل خوبی و بدی در مقابل بدی»، کاری است که انسان در برابر دشمن خود هم انجام می دهد. این که هنری نیست. هنر آن است که در برابر رفتار خوب، واکنش خوب تر نشان دهیم و در برابر رفتار بد، واکنش خوب. این است که نشان می دهد ما واقعاً به کسی علاقه داریم یا نه.
اگر قرار بر مقابله به مثل و معامله مشابه باشد، ما تاجران و رقبای یکدیگر هستیم نه عاشقان و رفقای یکدیگر.
قرآن از ما خواسته است که حتی با دشمنان خود چنین باشیم؛ چه رسد به دوستان. می فرماید: «وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَكَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ»(فصلت،34)؛ نیكى با بدى یكسان نیست. بدى را به آنچه بهتر است دفع كن. آنگاه كسى كه میان تو و میان او دشمنى است، گویى دوستى یك دل و صمیمی مى گردد.

یکی از عوامل تضییع و گسسته شدن روابط دوستانه، رعایت نکردن آداب معاشرت با دوستان است. این خطای بزرگی است که خیال کنیم نشانه صمیمیت آن است که از این آداب چشم پوشی شود. گاهی نیز برای توجیه این اشتباه، می گویند: «تَسقُطُ الآدابُ بَینَ الاَحباب»

علی علیه السلام به امام حسن مجتبی سلام الله علیه سفارش فرمود که: «احْمِلْ نَفْسَکَ مِنْ أَخِیکَ عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَى الصِّلَةِ» (نهج البلاغه، نامه 25)؛ اگر دوست و برادر دینی ات، رابطه اش با تو را قطع کرد، تو آن را حفظ کن و قطع نکن.
فرمود: «احْمِلْ»؛ این را به خود تحمیل کن. یعنی کار سختی است ولی فشار آن را تحمّل کن. طبع امثال ما به گونه ای است که می خواهیم معامله متقابل داشته باشیم، ولی امام توصیه می کند که سختی آن را برخود تحمیل و هموار کن تا هم روابط دوستانه تضییع نشود و تباه نگردد، و هم خودت از نردبان رشد و کمال بالا بروی.
البته در پایان یک هشدار مهم هم دارند، و آن اینکه چنین توصیه هایی، مانند همه توصیه های دیگر، شرایط خاص خود را دارد و باید مراقب باشیم که موجب سوء استفاده یا پر جرأت شدن دیگران نشود. فرمود: «وَإِیَّاکَ أَنْ تَضَعَ ذَلِکَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِهِ، أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَیْرِ أَهْلِهِ» (نهج البلاغه، نامه 25)؛ بر حذر باش از اینکه این کار را در غیر محلش قرار دهى یا درباره کسى که اهلیّت ندارد به کار بندى.
با اینان دوستی نکنیم؟
همان طور که در بیان امیر مؤمنان علی علیه السلام دوستی و پیدا کردن دوست مهم است، در این میان نیز نمی توان با هر کسی رابطه ی دوستی داشت چنانکه می فرمایند:
«با چاپلوس رفاقت نکن که او با چرب زبانی، تو را اغفال می کند و کار نادرست را در نظرت درست جلوه می دهد»( نهج البلاغه ،حکمت 293)
«از دوستی با دروغگو بپرهیز ؛ زیرا دروغگو چون سراب است، دور را نزدیک و نزدیک را دور می نماید»( همان، حکمت 38)
«از دوستی با افراد فاسد بپرهیز که بدی و زشتی شان همیشگی است.»( همان، نامه 69)
«از دوستی با نادان بپرهیز؛ زیرا می خواهد به تو نفعی برساند، ولی زیان می رساند».( همان، حکمت 38)
کلام را با توصیه های َ امام باقر(علیه السلام) به فرزندشان درباره دوست یابی به پایان می بریم:
پدرم مرا به سه چیز ادب آموخت و از سه چیز نهى فرمود:
فرزندم! هركس با دوست بد بنشیند، سالم نمى ماند و هر كس گفتارش را كنترل نكند، پشیمان مى شود، و هر كس به جایگاه هاى بد وارد شود، مورد بدگمانى قرار مى گیرد(زیر سؤال مى رود)
و آن سه چیز كه مرا از آن نهى فرمود: دوستى با كسى كه چشم دیدن نعمت كسى را ندارد، و با كسى كه از مصیبت دیگران شاد مى شود و با سخن چین. «تحف العقول، صفحه376»


منابع:
صحبت ها ی دکتر محسن اسماعیلی در جلسه شرح نهج البلاغه
سایت حوزه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.