تبیان، دستیار زندگی
رمان «آن جا که زاده شدم» اسماعیل یوردشاهیان که سال 1386 از سوی نشر فرزان روز منتشر و تا کنون به چاپ سوم رسیده است در امریکا توسط انتشارات «Publishing page» در پنجاه هزار نسخه منتشر می شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

«آنجا که زاده شدم» در راه آمریکا

رمان «آن جا که زاده شدم» اسماعیل یوردشاهیان که سال 1386 از سوی نشر فرزان روز منتشر و تا کنون به چاپ سوم رسیده است در امریکا توسط انتشارات «Publishing page»  در پنجاه هزار نسخه منتشر می شود.

بخش ادبیات تبیان
رمان آن‌جا که زاده شدم

اسماعیل یوردشاهیان، نویسنده و شاعر عنوان کرد: این کتاب تا بیستم دسامبر(آخر آذرماه) منتشر می شود. کتاب «آن جا که زاده شدم» به قلم خانم  چسیکا باباخانیان به انگلیسی ترجمه شده و توسط  دکتر نادر دادگر نوبریان در حال ترجمه به فرانسه است.
این داستان نویس اضافه کرد: رمان «آن جا که زاده شدم» داستان زندگی  دکتر «ژوزف پلمب کاکران» بنیانگذار نخستین دانشکده و بیمارستان مدرن در ایران و ارومیه در 150 سال پیش است. این کتاب رمانی است 255 صفحه ای که در مرز بین واقعیت و تخیل آفریده شده و ساختاری تو در تو دارد و بسیاری آن را یک رمان نئورال دانسته اند.
در سال 1948 میلادی  چند خانواده امریکایی برای کار و تدریس در مدرسه شبانه روزی تربیت معلم  به دعوت «جاناتان پرکنیز» مدیر مدرسه شبانه روزی  و مبشرین امریکایی مقیم ارومیه وارد شهر ارومیه می شوند که در میان آنها خانواده کشیش «کاکران» قرار دارد. کشیش «جی کارکران» که لیسانس  بیولوژی و معلم موسیقی است همراه زنش «دبرا» و دو دخترش  «ایدا» و «کاترین»  برای تدریس و تبلیغ آمده.  او در روستای سیر واقع در بالای کوه سیر مستقر می شود و ضمن تدریس و کار با کمک اهالی کلیسای انجیلی دهکده را می سازد.
در سال 1855  خانواده کاکران صاحب پسری می شوند  و نام او را «ژوزف پلمب کاکران» می گذارند. ژوزف  کودکی اش را در دهکده سیر کنار خانواده می گذراند و در 15 سالگی  برای ادامه تحصیل به امریکا می رود و بعد از هشت سال تحصیل پزشکی  و داروسازی و گذراندن دوره جراحی به ایران و ارومیه بازمی گردد و چون وضع بهداشت و سلامت مردم را بد و بسیار  وخیم می بیند تصمیم می گیرد که بیمارستانی برای درمان بیماران و خدمت به مردم زادگاهش ارومیه  تاسیس کند. او با کمک مبشرین  مسیحی باغی به وسعت 128 هکتار  در خارج از شهر ارومیه خریداری و ساختمان بیمارستان را در آن بنا و نامش را «وست منیستر» می گذارد اما بعد از مدتی  او  در می یابد که برای اداره بیمارستان و معاینه و درمان  بیماران نیاز به کادر (پزشک و پرستار) دارد. به همین دلیل در 1878 نخستین دانشکده پزشکی به طرز مدرن را  در بخش های مختلف همراه با دانشکده داروسازی تاسیس وسایل و کتاب های آن را از امریکا وارد می کند و هر سال بین پنج تا هشت دانشجو می پذیرد و با کمک همکارانش به  تربیت دانشجویان می پردازد.

رمان «آن جا که زاده شدم» داستان زندگی  دکتر «ژوزف پلمب کاکران» بنیانگذار نخستین دانشکده و بیمارستان مدرن در ایران و ارومیه در 150 سال پیش است. این کتاب رمانی است 255 صفحه ای که در مرز بین واقعیت و تخیل آفریده شده و ساختاری تو در تو دارد و بسیاری آن را یک رمان نئورال دانسته اند

دکترکارکران در طول زندگی کوتاهش برای درمان بیماران و نجات مردم از مسایل و مشکلات به میان قبایل و مردم نواحی مختلف آذربایجان غربی در ایران و کرکوک و دیگر نقاط شمال عراق و شرق ترکیه سفر می کند و در کنار درمان مردم، گرفتار حوادث و تلخی های بسیاری می شود و برای دفاع از مردم شهر ارومیه در برابر هجوم اقوام شورشی (شیخ عبیدالله) به شهر ارومیه  در 1887 می رود.

او گرفتار تهمت و افترا می شود و همین طور در زندگی شخصی خود با تحمل غربت و از دست دادن  پدر و مادر و زن و فرزند رنج بسیار می برد. اما هم چنان با عشق به خدمت می پردازد و در آخر در آگوست 1905 در سن پنجاه سالگی در حالی که بسیار تنها  و افسرده شده، در حین خدمت و درمان مردم بیمار شده و می میرد و کنار گور زنش کاترین در گورستان مسیونرهای امریکایی در بالای کوه سیر ارومیه به خاک سپرده می شود. در مراسم تدفین او گفته می شود بیش از 10 هزار نفر از  اقشار مختلف شهر و روستاها و عشایر و ادیان مختلف شرکت می کنند.
اسماعیل یوردشاهیان این رمان را همانطور که در مقدمه کوتاهش نوشته در مرز بین تخیل و واقعیت نوشته  و نوشتن آن را نوعی ادای دین می دانسته . بسیاری این رمان شورانگیز را با رمان «دکتر ژیواگو» پاسترناک که فیلم سینمایی مهیجی از آن ساخته شد، مقایسه کرده اند. اما منتقدان آن را رمانی بسیار انسانی و برتر دانسته و تاکید کرده اند که هر فصل آن شورانگیز و نگاه دیگری ست به هستی و جهان، آن را باید خواند و مهمترین وجه  مثبت این رمان آن است که پرکشش و مهیج است و خواننده با شروع آن نمی تواند آن را کنار نهد.

اسماعیل یوردشاهیان

اسماعیل یوردشاهیان(اورمیا) متولد 1334 ارومیه، شاعر، نویسنده پژوهشگر و استاد دانشگاه است. از میان شعرهای او می توان به مجموعه های نیار (1349. انزلی -اورمیه)، کوزه (1350. نشر مجله سخن- تهران)، مرثیه های کولی (1353، نشر مجله سخن- تهران)، خیمه درپاییز( 1369، نشر رودکی- اورمیه)، آبی در آشوب (1370، نشر رودکی- اورمیه)، ترانه آبی (1378، نشر یوشج- تهران)، اورمیای بنفش (1379، نشر یوشج- تهران)، در ویرانی صبح (1381، نشرقصیده سرا- تهران)، چیزی به خواب زمین نمانده است (1382،نشرقصیده سرا- تهران)، آوازهای اورمیا (نشر و پژوهش فرزان روز- تهران) و مجموعه شعرهای «شعر دریا»، «پنهان از ماه»، «هوای بیقرار»، «كسی با پاییز می رود»، «به روزهای دیگر»(برگزیده اشعار) و «شب بوی سرخ»(برگزیده اشعار) اشاره کرد.
از میان رمان های وی نیز می توان از «خزان» (1377 نشر قصیده سرا- تهران)، «آنجا كه زاده شدم»، «سامانچی قیزی» (دختر کاه فروش) و «رای و رعنا» یاد کرد. وی در عرصه پژوهش هم دو کتاب با عناوین «تبارشناسی قومی و حیات ملی» (1380 نشر فرزان روز- تهران)، و «مبانی حسی زبان و شعر» نام برد. «مسافر باغ سیب» عنوان تنها مجموعه داستان این شاعر و نویسنده است.


منبع: ایبنا