تبیان، دستیار زندگی
بنا بر مبانی قرآن، نجات اخروی فقط در سایه سعی دنیوی انسان فراهم می شود. با این وجود،آیا دیگر جایی برای شفاعت شفیعان باقی می­ماند؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پاسخ به شبهه ای در باب شفاعت

بنا بر مبانی قرآن، نجات اخروی فقط در سایه سعی دنیوی انسان فراهم می شود. با این وجود،آیا دیگر جایی برای شفاعت شفیعان باقی می‌ماند؟

شکوری_شبکه تخصصی قرآن تبیان

شفاعت

در سپهر اندیشه شیعی، شفاعت، از جمله اصول مسلم و تردیدناپذیر  است. نه فقط شیعیان که تمامی مذاهب اسلامی در اصل وقوع شفاعت در قیامت اجماع دارند. بنا بر گفته مرحوم مجلسی، تمامی مسلمین بر این مطلب اتفاق دارند كه شفاعت از ضروریات دین است . و شفاعت، یعنی این كه پیامبر اسلام (ص) نه تنها امت خود را، بلكه امت های دیگر را نیز شفاعت خواهد كرد.[بحار الانوار، ج8، صص63-29].
با این همه برخی با استناد به پاره ای نصوص قرآنی خواسته اند بر این اندیشه خرده  بگیرند. عده ای با استناد به کریمه «لیس للإنسان إلاّ ما سعى» می گویند: شفاعت، با ظاهر برخی از آیات از جمله آیه:  «لیس للإنسان إلاّ ما سعى» سازگار نیست. زیرا این آیه،  در سیاق نفی است و بنا بر گفته اهل ادب، ادات استثناء در سیاق نفی، مفید حصر است، بنابراین می توان نتیجه گرفت که در قیامت، به جز سعی و تلاش انسان، هیچ عامل دیگری (از جمله شفاعت اولیاء) نمی تواند نجات بخش انسان باشد.

پاسخ به شبهه

پاسخ بدین شبهه، در گرو تقدیم دو مقدمه است:

مقدمه نخست:

آیات قرآن در باب شفاعت چند دسته است: برخی از آیات همچون کریمه 256 بقره،  شفاعت در قیامت را مطلقاً نفی می کنند. برخی دیگر شفاعت را تنها مختص به خداوند می دانند: قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعاً لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ(زمر/44). برخی دیگر شفاعت مشروط برخی مخلوقات را تأیید می کند مانند: ما مِنْ شَفیعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ[یونس/3] یا آیات دیگری همچون: یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً [طه/109]، یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُون[انبیاء/28].
از بررسی مجموع آیات یادشده می توان دریافت که قرآن کریم نوعی از شفاعت را تایید می کند و نوع دیگری از شفاعت را باطل دانسته و نفی می کند. منظور از آیات نفی کنند شفاعت این است که کسی مستقل از خدا چنین حقی را ندارد و منظور از آیات اثبات کنند شفاعت این است که اساساً و ذاتاً شفاعت برای خداست و برای غیرخدا با اذن اوست: « وَ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عَنْدَهُ إِلاّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ»[سبأ/23]«شفاعت کسی سودی نمی بخشد مگر شفاعت آن کس که خدا به او اذن دهد».
بنابراین باید گفت: شفاعت شفیعان اخروی، از محکمات آیات قرآن است و در آن تردیدی نیست.

مقدمه دوم:

قرآن، حقیقتی است که از نزد خدای صادق القول به عنوان سند مستند و دلیل نبوت پیامبر خاتم(ص)، نازل شده است. یکی از جنبه های اعجازآمیز این کتاب وحیانی، عدم وجود تناقض در آیات قرآن است. با اینکه این کتاب در طول 23 سال و در شرایط گوناگون(جنگ، صلح والخ) بر پیامبر(ص) نازل شده است، با این همه، کوچک ترین تهافت و اختلافی در آیات قرآن دیده نمی شود. بر این حقیقت گواهی می دهد کریمه42 سوره فصلت: لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزیلٌ مِنْ حَكیمٍ حَمید(كه هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى آید؛ چرا كه از سوى خداوند حكیم و شایسته ستایش نازل شده است ).

نتیجه:

از این دو مقدمه می توان نتیجه گرفت که کریمه «لیس للإنسان إلاّ ما سعى»، نافی آیات موید شفاعت نیست. و این اختلاف ظاهری، با اندک تاملی رفع می شود. زیرا چنانکه گذشت شفاعت مورد تایید قرآن، دست کم مشروط به تحقق دو شرط است: یک. حفظ پیوند ایمانى با خدا در سایه عمل به احکام و فرامین شریعت. دو. پیوند روحى با صاحب مقام شفاعت.

بر این دو شرط دلالت می کند این روایت صادق آل محمد(ع) که فرمود: «هرکس دوست دارد شفاعت در مورد او سودمند واقع شود، باید در صدد جلب رضایت خداوند برآید. بدانید هیچ کس رضایت خداوند را جلب نخواهد کرد مگر با اطاعت از خدا و پیامبر و اولیای الهی از آل محمد(ص).(بحار الانوار، ج75، ص220). بنابراین، نفس ارتباط با مقام صاحب شفاعت در دنیا، یک نوع سعى و کوشش انسان در این دنیا است که زمینه را برای قبول شفاعت شفیع، فراهم می کند.