متولد برج عقرب از پوران درخشنده
دغدغه یک کارگردان
بعضی كارگردانها به اقتضای حرفهشان فیلم میسازند. برخی دیگر اما بر اساس یك نیاز درونی به فیلمسازی میپردازند و میكوشند در آثارشان به معضلات و مشكلات اجتماعی بپردازند.
پوران درخشنده جزو دسته دوم است. در آثار قبلی پوران درخشنده مثل «رابطه» و «پرنده كوچك خوشبختی» به معضلات و مشكلات اجتماعی بهخصوص در زمینه جوانان پرداخته شده و این بار نیز او در اثر جدیدش تلاش دارد به نوجوانی بپردازد كه دچار معلولیت ذهنی است. نوجوان این فیلم درخشنده، دچار بیماری «سندرم داون» است و فیلم درخشنده نیز بر اساس همین اصل، «بچههای ابدی» نامیده شده است.
آن روز كه برای تهیه گزارش فیلم رفتیم، هوا ابری بود و اطراف میدان نوبنیاد، آدمها و ماشینهای زیادی در حال رفتوآمد بودند. میشد نگرانی همراه با عجله را از تكتك چشمها خواند. هر كسی در عالم اطراف خودش سیر میكرد و كاری هم به دیگری نداشت.
به خانهای با در قرمزرنگ رسیدم؛ در نیمه باز بود و اتوبوس بزرگی مقابل آن پارك شده بود. با این كه صبح بود و گروه هم تازه 20-15روزی بود كه كار تولید را شروع كرده بودند، خسته نشان میدادند و گاهی یواشكی و بیصدا با هم صحبت میكردند. حسین جعفریان یكی از باتجربههای عرصه فیلمبرداری، پشت ویزور دوربینش، میز ناهارخوری، نگار و علی را زیر نظر داشت و دستیارش در كنار او همیاریاش میكرد. پوران درخشنده با زن صاحبخانه صحبت میكرد و عوامل دیگر گروه در حال تدارك و آمادهكردن صحنه بودند؛ یك میز ناهارخوری كه روی آن یك دیس ماكارونی با سالاد و زیتون و نوشابه و... قرار داشت.
یدالله نجفی(صدابردار) نیز با اینكه بهتازگی صدابرداری فیلم «نسل جادویی» را به پایان رسانده، در این كار حضور دارد. بازیگران امروز، شهاب حسینی، الهام حمیدی و آهو خردمند هستند به اضافه علی احمدیفر كه ایفاگر نقش «علی» است.
چه كسی مُنگُل است؟
تا حالا با آدمی مواجه شدهاید كه احساس كنید كمی كندذهن است و دیر متوجه قضایای اطرافش میشود؟ چه حسی نسبت به او داشتهاید؟ و اولین كلمهای كه راجع به آن در ذهن شما نقش بسته چه بوده؟ آیا هیچوقت فكر كردهاید كه او هیچ هم كندذهن نیست بلكه آنقدر صادق و بیریاست كه اتفاقا شما را به خطا انداخته؟
اصلاً - به گفته پوران درخشنده- چه كسی این قانون را وضع كرده كه به كسی منگل بگویند؛ سوالهایی كه درخشنده كوشیده به آنها پاسخ دهد. او این بار میخواهد بعد از سالها، مجددا خاطره «پرنده كوچك خوشبختی» و «رابطه» را تكرار كند.
علی احمدیفر نوجوان 15 سالهای است كه به دلیل بیماری «سندروم داون» رشد ذهنیاش در حد كودكان 5 ساله مانده اما قرار است این بار از زبان درخشنده صحبت كند. شاید اگر دو كار قبلی درخشنده را مكمل این كار بدانیم، بشود گفت در «بچههای ابدی» نوجوان به حرف میآید و میتواند خواستههایش را بازگو كند و این، یك نشانه خوب است.
حضور گروهی حرفهای
موضوع این فیلم و حضور علی احمدیفر ایجاب میكند كه تمام گروه بچههای ابدی صبر و تحمل زیادی داشته باشند. البته برای صدابردار، فیلمبردار و صد البته كارگردان، این قضیه سختتر است. در این فیلم، محمدهادی كریمی به عنوان مشاور فیلمنامه، پوران درخشنده را یاری میدهد و جدا از این قضیه، درخشنده یك گروه كارگردانی دارد تا آسودهتر بتواند تمام جوانب كار را بسنجد؛ گروهی متشكل از: ذبیحالله صمدی، لیلی درخشنده و علی درخشنده.
علی احمدیفر به همراه پدرش سر صحنه حضور دارد و به غیر از علی، یكی دیگر از دوستان او نیز سر صحنه هست كه نقش مقابل علی را در فیلم بازی میكند. بچههای گروه، مراقب او هستند و به نوعی هوای او را دارند. علی با همه، مهربان و صمیمی است اما عالم خودش را دارد؛ به قول شاهین باباپور(برنامهریز) هر كس هر چه به علی بگوید، قبول میكند ولی در میان كودكان دیگری كه چنین بیماریای داشتهاند، علی از فعالیت ذهنی بالاتری برخوردار است.
سكانس 46، برداشت 3
همهچیز مهیا شده تا این سكانس گرفته شود. الهام حمیدی در این فیلم، نقش «نگار» را بازی میكند. میز ناهار آماده است. علی هم سر میز نشسته و كارگردان هم جایی نشسته كه در كادر دوربین حسین جعفریان نباشد اما هنوز از الهام حمیدی خبری نیست! درخشنده تلاش دارد با تذكراتی كه میدهد، تمام حركات، صحبتها و خندههای نگار را به او یادآوری كند. بالاخره الهام حمیدی میآید.
لباسی كرمرنگ با گلهای نارنجی پوشیده است. یكی از بارزترین ویژگیهای حمیدی، داشتن چهرهای مهربان و بیریاست؛ چهرهای كه میتواند همدلی را به همراه داشته باشد و نمونهاش هم در فیلم درخشنده است كه نگار قصد ندارد مثل دیگران، علی را از سر خود باز كند بلكه دارد سعی میكند زندگیاش را با علی تقسیم كند. زمان كمی باقی است؛ درخشنده 3-2-1 میگوید و رو به فیلمبردار دستور حركت میدهد:
نگار: ببین علیجان، با دست نه، با چنگال...
و ماكارونی را داخل دهانش میگذارد.
علی فقط نگاهش میكند.
نگار: آره عزیزم... با چنگال نه...(با ناراحتی)
نگار: خوب باشه...
نگار شروع به خوردن ماكارونی با دست میكند و علی از این حركت او خوشحال میشود. پوران درخشنده اشارههایی به نگار میكند و با علامت دست میگوید: حالا چنگال رو بردار و بشقاب رو بذار زمین... بخند... به صندلی تكیه بده و بگو «آره! تو برندهای! تو برندهای...»!
سكوت، فضای پشت صحنه بچههای ابدی را پر كرده است. چندین بار یدالله نجفی از صدای صحبت داخل خانه و حتی زنگ تلفن صاحبخانه گله میكند و گروه، تلاش میكنند صداها را قطع كنند.
پوران درخشنده با صبر و تحمل زیادی كه دارد، مدام ارتباطش را با علی پی میگیرد و نمیگذارد میان او و علی فاصله بیفتد تا اینكه سكانس با برداشت 3 و 4 نهایی میشود. كارگردان به عوامل اشاره میكند تا بهسرعت، آن طرف راهرو را برای سكانس بعدی آماده كنند. سیدشهابالدین حسینی پشت صحنه حاضر شده و آهو خردمند نیز كه نقش مادر علی را بازی میكند، گریمشده و آماده است اما زمانی طولانی لازم است تا كارگردان با علی تمرین كند. او را در این سكانس با لباس پلیس میبینیم؛ قرار است اهالی خانه را دستگیر كند. علی زورش به خدمتكار خانه میرسد؛ اسلحه را طرف او میگیرد و فریاد میزند «زود باش اینجا رو پاك كن، این طرف رو درست كن» و با تشویقهای كارگردان، صدای او بیشتر اوج میگیرد.
زمانی طولانی نیاز است تا به علی دیكته كنند كه باید چه كند. پوران درخشنده با صبر و حوصله میگوید: علی! تو یك پلیسی! باید دستور بدی... بلند بگو... اسلحه رو به طرف اون بگیر و... !
شلیك كن! نترس! بشین، بگو مامان دوست دارم و...
اینها جملاتی است كه برای گرفتن سكانس70 باید علی آنها را حفظ كند. قبول كنید با كسی كه سنش 15سال است اما ذهنی به اندازه یك كودك 5 ساله دارد، بهسختی میتوان این جملات را كار كرد. آهو خردمند روی مبلی نشسته و با تلفن صحبت میكند. علی، لباس پلیس سبزرنگی پوشیده و به مستخدم خانه دستور میدهد كه نظافت و گردگیری را درست انجام دهد. صحبت مادر كه با تلفن تمام میشود، او ناراحت است و گریه میكند.
علی تحت تاثیر قرار میگیرد و سراغ مادر میرود. باید از او دلجویی كند. چیزی حدود 40 دقیقه میگذرد تا علی این حس را بگیرد؛ یعنی دست مادر را از روی صورتش بردارد، اشكهایش را پاك كند و سرش را روی زانوی او بگذارد. اما در این فاصله، نگاتیو دوربین تمام میشود و باید كارگردان مجددا حس علی را به او بازگرداند. در این فاصله راجع به شروع این كار و انتخاب بازیگران با شاهین باباپور(برنامهریز) صحبت میكنم. میگوید انتخاب بازیگران 2 ماه به طول انجامیده و زمان پیشتولید، چیزی حدود یك ماه بوده است. باباپور میگوید: تمام گروه، صبر و تحمل زیادی دارند و ما تا الان 18-17 روز سخت را پشت سر گذاشتهایم و به غیر از فیلمبردار و صدابردار، بهزاد كزازی با انتخاب رنگها و طراحی صحنه و همینطور لباس بازیگران و مهری شیرازی (طراح چهرهپرداز) آمدهاند تا به یك حس مشترك برسیم.
برنامهریز بچههای ابدی به انتخاب دیگر بازیگران این كار(هادی مرزبان، فرزانه كابلی، پانتهآ بهرام و...) اشاره میكند و میگوید: « اتفاقا به عمد، این بازیگران باتجربه تئاتر انتخاب شدهاند تا صبر و تحمل بیشتری پشت صحنه كار داشته باشند». باباپور با توجه به سوژه خاص این كار درباره كارگردان نیز گفت: «این بچهها هر حرفی را از هر كسی میپذیرند. به همین خاطر خانم درخشنده با سیاستی كه در كار اعمال میكنند، توانستند ارتباط خوبی با علی برقرار كنند».
او همینطور از دشواری این كار برای این كودك خاص گفت: «وقتی قرار است یك كودك سندروم داون را از وسط اتوبان رسالت رد كنید، كار پیچیدهتر میشود یا اینكه اگر قرار باشد از ارگانی برای كار با این بچهها اجازه بگیرید، اولین مقاومتها از جانب ارگانهای دولتی صورت میگیرد. شاهین باباپور كه قرار است سریال «طبقه دوم» از او پخش شود، درباره تغییر نام این فیلم از «متولد برج عقرب» به «بچههای ابدی» گفت: «این كودكان با این عیب متولد میشوند و خدا آنها را آفریده تا همیشه در كنار او پاك بمانند. به نظر من، این به معنای ابدیبودن این بچههاست».
در پایان علی شلیك میكند
بالاخره علی با اسلحهای كه در دست دارد، از پس ایفای نقش بهخوبی برمیآید و اصلا خم به ابرو نمیآورد. عوامل بچههای ابدی در تلاش هستند كه صحنه را بازسازی كنند و علی با خوشحالی هرچه تمامتر و با اسلحهای كه در دست دارد، به این طرف و آن طرف میدود و شلیك میكند. این آخرین نماهایی است كه پیش از ناهار گرفته میشود. قرار است تدوین بچههای ابدی با داوود یوسفیان باشد و به گفته درخشنده، قرارداد ساخت موسیقی این كار نیز به كامبیز روشنروان سپرده شده و او قرار است با توجه به حالوهوای كار، ملودی و موسیقی مناسبی را برای این كار تدارك ببیند. جواد قلیزاده نیز مدیر تولید بچههای ابدی است.
پوران درخشنده، كارگردان فیلم، در سال گذشته فیلم «شمعی در باد» را داشت كه مورد توجه قرار گرفت و سالها پیش «رابطه» و «پرنده كوچك خوشبختی» و اكنون نیز منتظر اكران «رویای خیس» بعد از «م مثل مادر» است. او میگوید: «به نظرم امكانات مناسب برای فیلمسازانی كه قرار است به مضامین اینچنینی بپردازند كمتر است. یكی از مشكلات من كمبود نگاتیو است. ما میتوانستیم از یك بازیگر دیگر استفاده كنیم اما مسلما به این نتیجهای كه الان داریم میرسیم، نمیرسیدیم.
به همین خاطر من برای تكرار بیشتر و رسیدن به آن لحظه موردنظر با علی، نیاز به نگاتیو بیشتری دارم.موضوع اصلی را میتوان از این زاویه دید كه داستان، جریان جوانی است كه میخواهد با دختر مورد علاقهاش ازدواج كند ولی نمیتواند مشكلش را مطرح كند، اما نگار كه متوجه میشود، با تردید با این مساله روبهرو میشود. او تلاش میكند علی را از یك موجود ایزوله به موجودی تربیتیافته و فعال تبدیل كند. نگار با علی شروع به گفتاردرمانی میكند ولی در نهایت، این جامعه است كه علی را نمیپذیرد».
درخشنده ادامه میدهد: «اگر دو نفر ازدواج میكنند، قرار نیست بنشینند و همدیگر را نگاه كنند؛ قرار است به یك نقطه مشترك برسند. الان عشقی كه میان نگار و سعید است، باعث میشود نقطه سومی هم به وجود بیاید كه علی است». كارگردان شمعی در باد میافزاید: «من در این كار، یك زندگی اشتراكی را با عشق به معنای واقعیاش ترسیم كردم و این دختر به خاطر یك عشق، به عشق والاتر دیگری میرسد».
مریم درستانی: همشهری جوان