تبیان، دستیار زندگی
دیزی میلر عنوان رمان کوتاهی است که هنری جیمز در سال 1878 نگاشته است. این اثر ادبی فرهنگ آمریکایی را در مقابل فرهنگ اروپایی قرار می دهد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دیزی میلر/ داستانی از هنری جیمز

دیزی میلر عنوان رمان کوتاهی است که هنری جیمز در سال 1878 نگاشته است. این اثر ادبی فرهنگ آمریکایی را در مقابل فرهنگ اروپایی قرار می دهد.

مریم سمیعی-بخش ادبیات تبیان
دیزی میلر

دیزی میلر عنوان رمان کوتاهی است که هنری جیمز در سال 1878 نگاشته است. گفته شده که او اول بار، ایده ی اصلی نگارش این کتاب را از شایعاتی گرفته که دوست ایتالیایی اش برای او درباره ی دختر زیبای آمریکاییِ پول داری که همراه با مادرش شهرهای اروپایی را می گشته ، گفته است. شایعاتی که دختر را به دلیل اینکه عاشق پسری ایتالیایی شده بوده و نُرم های اجتماعی حاکم در اروپای آن زمان را به چالش کشیده بود، سرزنش می کردند. جیمز هیچگاه دختری که وصفش را شنیده بود ندید اما همین داستان پایه و اساس رمان دیزی میلر را در ذهن جیمز بنا نهاد.
هنری جیمز در نیویورک آمریکا متولد شد. پدرش، فیلسوف و متخصص الهیات، ثروت زیادی به ارث برده بود و با سرشناسان زمان خودش ارتباط داشت. از برادر بزرگتر هنری، ویلیام، به عنوان یکی از تأثیرگذاران در عرصه ی شکل گیری علم روانشناسی یاد می شود. وقتی جیمز دوازده ساله بود خانواده اش عازم سفر سه ساله ای به سمت اروپا شدند که در آن برای مدتی در شهرهای پاریس، لندن و ژنو زندگی کردند. این سفر برای جیمز سفری الهام برانگیز بود چرا که او توانست فرهنگ سنتی اروپا را از نزدیک لمس و آن را با فرهنگ آمریکایی مقایسه کند. دنیای سنتی اروپا شاکله ای قدیمی داشت و با دنیای راحت طلب آمریکایی هیچ سنخیتی نداشت. آشنایی جیمز با این تفاوت ها طرح اصلی بسیاری از آثار ادبی او را بنا نهاد. کتاب دیزی میلر نیز از این قاعده مستثنا نیست.
کتاب دیزی میلر از آنجایی آغاز می شود که وینتربورن، جوان آمریکایی، با دیزی میلر، دختر زیبای آمریکایی که همراه خانواده اش در اروپا در گردش است، در یکی از هتل های شهر وه وه سوییس آشنا می شود. از همان آغاز مشخص می شود که با وجود اینکه وینتربورن جوانی آمریکایی است اما سالهاست که در اروپا زندگی می کند و با آداب خاص یک اروپاییِ ریشه دار آشنایی دارد. شیوه ی سخن گفتن او کاملا مؤدبانه است؛ این در حالی است که دیزی میلر برخلاف آنچه که در اروپای قرن نوزدهم عرف بود با وینتربورن، با وجود اینکه مردی غریبه بود  بسیار رک و بی پرده سخن می گوید. آنچه که برای وینتربورن در ارتباط با دیزی تازگی دارد، خجالت نکشیدن او و با صراحت سخن گفتن دیزی است، چیزی که به هیچ وجه در فرهنگ اروپایی آن زمان جایگاهی نداشته است. دیزی با پیش خدمت خانوادگی شان که مشخصا از طبقه ی پایین اجتماع است، به راحتی سخن می گوید به شکلی که گمان می رود او عضوی از خانواده شان است و با این کار مجددا وجود ساختار مستحکم طبقه های اجتماعی در اروپای آن زمان را نادیده می گیرد.
خانم کاستلو، عمه ی وینتربورن که نمادی از آریستوکراسی حاکم در اروپاست ، او را از هرگونه ارتباط داشتن با دیزی میلر برحذر می دارد و او را دختری بی اصل و نسب می خواند. مشخص است که آمریکای کاپیتالیسم آن زمان پول را عنصر اصلی تقسیم طبقه های اجتماعی می دانسته اما آنچه که برای یک اروپایی اهمیت داشته، رفتار و تربیت هر فرد بوده که آیینه ای دربرابر ریشه و اصل و نسب خانوادگی هر فرد در اجتماع به حساب می آید.

معمایی که برای مخاطب به راحتی حل شدنی نیست، این است که آیا دیزی با آگاهی نسبت به فرهنگ اروپایی رفتاری مخالف عرف انجام می داد یا در این مسیر تنها همانطور که در آمریکا آموخته بود رفتار می کرد و کاملا بی تقصیر بود

در زمستان سال بعد وینتربورن با علم به اینکه دیزی میلر در ایتالیا به سر می برد، عازم رم می شود. در آنجا متوجه می شود که دیزی میلر با مردان زیادی در ارتباط است و به خصوص رابطه ی نزدیکی با یک مرد ایتالیایی به نام گیووانلی دارد. دیگر خانواده های آمریکایی که در ایتالیا ساکن اند شایعه پراکنی های بسیاری درباره ی دیزی میلر می کنند و رفتار غیرمعقولش با مردان غریبه را نقد می کنند.
یک شب، وینتربورن در حال بازگشت از مهمانی متوجه می شود که در کلولوسئوم رم، یک اثر باستانی به شکل آمفی تئاتر بیضی شکل، دو نفر در حال گفت و گو هستند. او سعی می کند خطر وجود پشه های مالاریا را به جان بخرد و در آن شب مهتابی نگاهی به درون آمفی تئاتر بیاندازد. دو نفری که درون آمفی تئاتر در آن تاریکی شب نشسته اند، دیزی و آقای گیووانلی هستند. وینتربورن در حالی که نگران سلامتی دیزی است از آقای گیووانلی خواهش می کند که سریعا دیزی را به محل امنی برساند تا از گزند پشه های مالاریا در امان باشد. کلوسوئوم رم توسط جیمز بی دلیل انتخاب نشده است. جیمز به شکل نمادین دیزی را در شهر سنتی اروپا، رم، و در بنایی باستانی که نمادی از سنت های پابرجای ایتالیایی است قرار می دهد تا بهتر بتواند رفتار انقلابی دیزی را برای خواننده ملموس کند.
در نهایت آنچه که وینتربورن از آن واهمه داشت بر سر دیزی می آید. او درگیر تب شدید مالاریا می شود و پس از چند روز می میرد. اما تنها عده ی معدودی در مراسم خاکسپاری اش حاضر می شوند. دیزی از دایره ی اجتماع طرد می شود و عاقبتش با علامت سوالی که در ذهن وینتربورن مانده است، به پایان می رسد. معمایی که برای مخاطب به راحتی حل شدنی نیست، این است که آیا دیزی با آگاهی نسبت به فرهنگ اروپایی رفتاری مخالف عرف انجام می داد یا در این مسیر تنها همانطور که در آمریکا آموخته بود رفتار می کرد و کاملا بی تقصیر بود. جایگاهی که هنری جیمز در این داستان اتخاذ کرده، کجاست؟
هنری جیمز یکی از نویسندگان آمریکایی است که در آثار خود طرفدار فرهنگ اروپایی است تا آمریکایی. پیش از انتشار کتاب دیزی میلر بسیاری با انتشار آن مخالفت کردند و ادعا کردند انتشار گسترده ی این کتاب می تواند خشم مردم آمریکا را برانگیزد. در حالی که وجود زاویه ی دید سوم شخص در داستان و رسوا نشدن آنچه که به واقع در ذهن دیزی می گذرد از یک طرف و استقبال مردم آمریکا، این اثر را در زمره ی موفق ترین آثار هنری جیمز قرار داد.



منابع :
Henry, J. (2010). Daisy Miller. International Alliance Pro-publishing, LLC
Context in Henry Jamess Daisy Miller* retrieved from http://www.sparknotes.com/lit/daisy/context.html in 11/23/2015