تبیان، دستیار زندگی
ادر حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: شکر النعمة اجتناب المحارم ; شکر نعمت، پرهیز از گناه است. در حدیث دیگری کسی از این امام بزرگوار پرسیدند: آیا شکر پروردگار حدی دارد که اگر انسان به آن حد برسد شاکر محسوب شود؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بهترین راه شکرگزاری کدام است؟

در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: "شکر النعمة اجتناب المحارم ; شکر نعمت، پرهیز از گناه است." در حدیث دیگری کسی از این امام بزرگوار پرسیدند: "آیا شکر پروردگار حدی دارد که اگر انسان به آن حد برسد شاکر محسوب شود؟

فرآوری: آمنه اسفندیاری - بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
شکرگزاری

امام علی (علیه السلام) می فرماید: «شکر پروردگارت این است که دائماً ثنایش گویى، شکر کسى که بالاى دست تو است به این است که در پیروى از او صادق باشى، شکر هم ردیف آن است که مراتب اخوّت و برادری را به خوبى انجام دهى و شکر کسانى که زیر دست تو هستند به این است که از بخشش به آنها مضایقه نکنى». (غرر الحکم و درر الکلم، ص 406)

سپاسگزاری اقسامی دارد: 1. "شکر قلب ": یعنی اندیشه کردن درباره نعمت.  2. "شکر زبان ": یعنی ثنا گفتن برای نعمت دهنده. 3. "شکر سایر اعضا": یعنی همه اعضا و جوارح انسان به وظایف و تکالیف شان عمل کنند.
قرآن کریم می فرماید: "اعْمَلوَّاْ ءَال َ دَاودَ شکْرًا (سبا، 13) ای آل داود، شکر (این همه نعمت را) به جای آورید."
شکر بیشتر از مقوله "عمل " است و باید آن را در لابه لای اعمال انسان دریافت و شاید به همین علت، قرآن کریم تعداد شکرگزاران واقعی را اندک شمرده است: "قَلِیلاً مَّا تَشْکرون; (ملک ، 24) کمتر شکر او را به جای می آورید." "وَ قَلِیل ٌ مِّن ْ عِبَادِی َ الشَّکور ; (سبا، 13) اما عده کمی از بندگان من شکر گذارند." و در آیه 73 سوره نمل نیز می فرماید: " وَ لَکِن َّ أَکْثَرَهم ْ لاَ یَشْکرون َ(نمل ، 73) بیشتر آن ها شکرگزاری نمی کنند."
از طرف دیگر، با توجه به این نکته که نعمت های خداوند که سر تا پای وجود انسان را احاطه کرده، آن قدر زیاد است که قابل شماره نیست، روشن است که چرا شکر به مفهوم واقعی اش در برابر تمام نعمت ها به گونه ای که همه را بدون استثنا در طریق بندگی خدا که نعمت ها برای آن آفریده شده است به کار گیرد کمتر یافت می شود.

شکر بیشتر از مقوله "عمل " است و باید آن را در لابه لای اعمال انسان دریافت و شاید به همین علت ، قرآن کریم تعداد شکرگزاران واقعی را اندک شمرده است

به تعبیر دیگر و به گفته بعضی از مفسران بزرگ، "شکر مطلق " آن است که انسان همواره به یاد خدا باشد و بی هیچ گونه فراموشی و در راه او گام بردارد؛ بدون هیچ گونه معصیت؛ و اطاعت فرمان او کند خالی از هرگونه سرپیچی و مسلم است که این اوصاف در کمتر کسی جمع می شود.
در حدیثی از امام صادق می خوانیم : "شکر النعمة اجتناب المحارم ; شکر نعمت، پرهیز از گناه است." در حدیث دیگری کسی از این امام بزرگوار پرسیدند: "آیا شکر پروردگار حدی دارد که اگر انسان به آن حد برسد شاکر محسوب شود؟" فرمود: "آری " پرسیدند: "چگونه؟" فرمود: "خدا را بر تمام نعمت هایش چه در خانواده و چه در اموال حمد و ستایش کند و اگر در اموالی که به او داده حقی باشد ادا کند."(اصول کافی ج 2، باب الشکر، ح 12، 10، 27)
توجه به این نکته نیز ضروری است که تشکر و قدردانی از کسانی که وسیله نعمتی برای انسان هستند نیز شعبه ای از شکر خداست . (تفسیر نمونه ، آیة الله مکارم شیرازی دام ظله و دیگران ، ج 18، ص 51)


بهترین راه شکرگزاری
شکر عملی؛[1] شکر کامل و ثمره دو مرحله شکر قلبی و زبانی است. به عبارت دیگر؛ وقتی انسان؛ به وسیله دل، نعمت بودن نعمتی را فهمید و به زبان آن را اظهار کرد و شکر منعم را به جای آورد، حق بر این است که در عمل نیز شکر خدا را آشکار کند. بنابراین، شاکر حقیقی باید نعمت های الهی را صرف رضا و مقصود منعِم نماید و همواره باید آگاه باشد که از نعمت های خدا در چه مسیری استفاده کند تا مرتکب کفران نعمت نگردد.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «شکْر النِّعْمَةِ  اجْتِنَاب الْمَحَارِمِ، وَ تَمَام الشّکْرِ قَوْل الرَّجلِ: الْحَمْد لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»؛[2] شکر نعمت، اجتناب و پرهیز کردن از کارهاى حرام است؛ و تمام شکر، آن است که کسى بگوید: «ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است». به یقین؛ منظور از گفتن «اَلْحَمدللّه»، تنها لَقْلَقَه زبان نیست، بلکه منظور حمدى است که از عمق جان و درون دل برخیزد. چه بسیارند کسانى که با زبان شکر خدا می گویند، ولى در عمل، کفران می کنند، از این رو، خداوند متعال می فرماید: «وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکور »؛[3] که ناظر به شکر عملی است.[4]

"شکر مطلق " آن است که انسان همواره به یاد خدا باشد و بی هیچ گونه فراموشی و در راه او گام بردارد؛ بدون هیچ گونه معصیت ؛ و اطاعت فرمان او کند خالی از هرگونه سرپیچی  و مسلم است که این اوصاف در کمتر کسی جمع می شود

انسان هر چه تلاش و کوشش نماید از ادای کامل شکر پروردگار بر نمی آید، لذا بهترین اقسام شکر، اعتراف تامّ است به تقصیر و عجز از اداى شکر، و تصدیق به این که توفیق شکر، نعمتى است از نعمت هاى الهى.[5] اما شکر عملی دارای افراد و مصادیق فراوانی است که برای نمونه برخی از مصادیق آن، با استناد به روایات، بیان می شود:
1. سجده شکر، نماز شکر، احسان و ولیمه دادن برخی از مصادیق شکر عملی هستند.[6] نقل شده است که؛ «وقتی برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) چیزی به وجود می آمد که موجب خوشحالی یا حتی موجب نگرانی آن حضرت می شد، به سجده می رفت و برای خدا سجده شکر بجا می آورد».[7]

2. عفو و گذشت در مقابل پیروزی بر دشمن از دیگر مصادیق شکر عملی است، همان گونه که امیرمؤمنان على (علیه السلام) می فرماید: «هنگامى که بر دشمنانت پیروز شدى، عفو و بخشش را شکرانه این پیروزى قرار بده».[8]

3. انفاق کردن بخشی از اموال در راه خدا نیز از مصادیق شکر عملی است، امام على (علیه السلام) می فرماید: «بهترین شکر نعمت ها، بخشیدن آن است».[9]

4. عبادت و نیایش در برابر پروردگار نیز طریقه دیگرى براى شکرگزارى عملى است، که در سخن امام علی (علیه السلام)، عبادت به انگیزه شکر، به عبادت آزادگان و افضل اعمال تعبیر شده است.[10]

5. آموختن علم خویش به دیگران و عمل به آن؛ شکر نعمت علمی است که خداوند به عالم عنایت فرموده است. امیرمؤمنان على (علیه السلام) در این باره می فرماید: «شکرگزارى عالم در برابر علمى که دارد این است که به آن عمل کند و به نیازمندان بذل نماید (به آنها آموزش دهد)».[11]
شکر در برابر افراد، به اعتبار مراتب و جایگاهشان متفاوت است که امام علی (علیه السلام) در حدیث کوتاه و پر معنایى می فرماید: «شکر پروردگارت این است که دائماً ثنایش گویى، شکر کسى که بالاى دست تو است به این است که در پیروى از او صادق باشى، شکر هم ردیفت آن است که مراتب اخوّت و برادری را به خوبى انجام دهى و شکر کسانى که زیر دست تو هستند به این است که از بخشش به آنها مضایقه نکنى».[12]

پی نوشتها:
[1]. ر.ک: «تفاوت میان حمد، مدح و شکر»، سؤال 18086 سایت اسلام کوئیست
[2]. الکافی، ج 2، ص 95
 [3]. عده کمى از بندگان من شکرگزارند؛ سبأ، 13.
[4]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 4، ص 63
[5]. گلستانه، سید علاء الدین محمد، منهج الیقین (شرح نامه امام صادق علیه السلام به شیعیان)، ص 54
[6]. همان.
[7]. علامه حلى، حسن بن یوسف، نهج الحقّ و کشف الصدق، ص 432
 [8] حرّ عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 12، ص 171
[9] تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: رجائى، سید مهدى، ص 195
[10] ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول (صلی الله علیه و آله)، ص 246
]11 غرر الحکم و درر الکلم، ص 407.
[12] غرر الحکم و درر الکلم، ص 406.



منابع:
سایت اسلام کوئیست
سایت راسخون
غرر الحکم و درر الکلم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.