تبیان، دستیار زندگی
در روزشمار وقایع کاروان حسینی به روزی می رسیم که اهل مدینه بعد از شهادت امام حسین (ع) وصیتنامه ایشان را می خوانند که در آن نوشته شده است خروج بر یزید تنها برای طلب اصلاح اُمت جدشان رسول خدا بوده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حسین سالار است؛ چه سالار قافله چه سالار شهیدان

در روزشمار وقایع کاروان حسینی به روزی می رسیم که اهل مدینه بعد از شهادت امام حسین (ع) وصیتنامه ایشان را می خوانند که در آن نوشته شده است خروج بر یزید تنها برای طلب اصلاح امت جدشان رسول خدا بوده است.

مجتبی فراورده - بخش سینما و تلویزیون تبیان
قافله سالار

«حسین سالار است؛ چه سالار قافله، چه سالار شهیدان.

و سالار شهیدان بی سر، بر خاک خفته بود.

ذوالجناح رفت و سر به خون او آغشت، آنقدر سر بر زمین کوبید، تا جان باخت.

و پرنده از ریسمان خیم نیم سوخته برخاست،پرواز کرد و خود را به گودی مقتل رساند.

قدری درنگ کرد، و سپس نال فراق سر داد.

پَر کشید و بال به خون سالار شهیدان آغشت، و خونین بال پرواز کرد به آسمان.

آسمان کبود بود و ساکت، و زمین شرمگین و نالان.

و فرات و علقمه مویه کنان، اشک ریز و روان.

و نخل های قد کشیده به آسمان، ناله کنان.

پرنده به طواف مقتول کربلا، چرخید و چرخید و چرخید.

و سپس راهی مدینه شد.

پرند خونین بال، از درواز سَحر عبور کرد و صبحگاهان، به مدینه رسید.

بر فراز خانه و حرم رسول الله چرخی زد و حزن آلود خواند،

حرم، ناله سر داد و آه کشید و نالید.

پرنده بر لب بام گِلین خان ام المومنین نشست، فغان کرد و درد آلود، بنی هاشم را خبر کرد.

ام سلمه چشم به پرند خونین بال داشت، که ملتهب از جا جَست.

خاک به ودیعه گرفته از پیامبر را برداشت.

الله اکبر، خاک به تلاطم آمده بود.

خاک خون شده بود و در خروش می نالید،و مدینه آرام بود و در سکوت.

و مردمان، غافل از زخم سال های دور!

اندکی بعد، ترک برداشت سکوت مدینه به ناله و اشک و فغان ام البنین.

محمد بن حنفیه، وقتی خبر شد، بر خود گریست.

و سپس دیده از اشک زدود و نامه را گشود.

صدای سالار شهیدان، طنین انداز شد.

گفت: بسم الله الرحمن الرحیم. این وصیت نام حسین بن علی بن ابیطالب است، به برادرش محمد، معروف به ابن حنفیه.

حسین شهادت می دهد که معبودی جز خدا نیست، خدایی که یگانه است و شریکی ندارد.

شهادت می دهد که محمد بنده و رسول اوست، که از جانب خداوند صاحب حق، تبیین حق را آورده است.

شهادت می دهد که بهشت و دوزخ حق است، و بی تردید دوران ساعت خواهد آمد و خداوند اهل قبور را برمی انگیزد.

و شهادت می دهم که خروج من بر یزید برای ایجاد فتنه و فساد و خودخواهی، و یا برای خودنمایی و ستمگری نیست.

خروج من تنها و تنها، برای طلب اصلاح اُمت جدم رسول خدا است، و اراده کرده ام که زمین شناخت معروف و ریشه کنی منکر را فراهم سازم. و به سیر جدم و پدرم علی بن ابیطالب رفتار کنم. پس هر که این سخن را در جایگاه حقّ آن، از من بپذیرد، مشمول ولایت خدا شده است که خداوند اولی به حق است، و هر که این سخن را رد كند، صبر می کنم تا خدا در میان من و قوم اش قضاوت نماید، كه او بهترین حكم کنندگان است.

برادرم! این وصیت من به تو است، و توفیقی برایم نیست مگر به دست خدا.

بر او توكل مى كنم و به سوى او باز می گردم.»


منبع : مهر