تبیان، دستیار زندگی
مولاجان! بنا بود در این ایام، با فیلمبرداری فیلم سینمایی ثارالله، تصویرگر کاروان تو باشیم. با آنکه تمام مقدمات فراهم شده بود، بدلیل برخی مشکلات از این مهم باز ماندیم تا زمانی که تو بخواهی. اما اگر غرض، با تو زیستن و با تو بودن است، ما را چه باک.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اربعین است، اربعین حسین/ قافله سالار ما بار دِگر رُخ نموده
در مُحرَّم حسین بار دیگر خون بر شمشیر پیروز شد
مبادا که در فراق مهدی و حُب حسین فقط لاف زنیم
گواهی می دهم تو فرزند بهترین پیامبران و فرزند بزرگِ مومنینی
هرکسی نور طلب کند، نور روشنی بخش حسین پُر فروغش می کند
رُخ پوشاندن مهدی (عج) تاوان سکوت مردم در یاری دادن حسین (ع) است
حسین بر منبری نشست از نور و به مهمانان خود مهربانی بخشید
چقدر این دنیا پُر است از کوفیان و محبان بی معرفت
سرنوشت آنانی که صدای قافله سالار را شنیدند و او را یاری نکردند
ظلم و ستمی که در ۵۰ سال پس از رحلت پیامبر(ص) بر اهل بیت رفت
یا جدا! آنها نه تنها نیکی نکردند بلکه اهل بیت را لب تشنه کشتند
کدام دلی است که از مصیبت کشته شدن حسین (ع) از هم نشکافد؟
ای قرآن خوانان بی عمل از روز انتقام قائم ما حذر کنید
پیراهن پدرت حسین(ع) از من جدا نشود تا خدا را با او ملاقات کنم
چه کسی این سر را به خون رنگین کرد؟
وقتی سیدالساجدین با معرفی خود و اهل بیت(ع) یزید را رسوا کرد
زمانی که خلافت به جای ولایت بنشیند بدعت پا می گیرد
آهسته تر یزید! قدری درنگ کن رسوا تویی نه ما
سیدالساجدین برای مرد شامی از نشانه های اهل بیت در قرآن گفت
از مردمی نترس که اسلام خود را از معاویه آموخته اند
کربلا مقصد بود و آینده ای دور مقصود!
این قوم اهل بیت نبی را یک به یک به دم تیغ داده اند
شوق حضرت قاسم (ع) برای دیدار پدر و مبارزه درکربلا
کدامین تیغ بُرّا بود که گلویت را برید...
وای بر این قوم آن هنگام که با پیامبر روبرو شوند
خدایا شاهد باش ما را به ظلم و ستم شهر به شهر می گردانند
آنها که آب بر حسین بستند دیگر آب خوش از گلویشان پایین نمی رود
مردمانی به تماشای سرهای روی نی صف کشیدند
راهبی فریاد زد پناه بر خدا از این قوم که فرزند پیامبر را کشتند
آیا اُمتی که حسین(ع) را کُشتند امید به شفاعت جدّ او دارند
پسرم علی جان! آماده شو جدّت به انتظار توست
مولا جان! ترا به جدّت قسم مرا دست خالی به خیمه ها نَبر
خون حسین برای همیش تاریخ، فرقان حق و باطل است
جانم به فدای او که در کنار فرات شهید شد
خاری و خفت ابن زیاد برابر پاسخ های کوبنده بانو زینب(س)
وامحمدا! این سر حسین توست که بر نی از این سو به آن سو می برند
زینب(س) دست بر پیکر برادر برد که خدایا این قربانی را از ما بپذیر
حسین سالار است؛ چه سالار قافله چه سالار شهیدان
مگر عالم هستی چند حسین دارد، که بتوان در رکابش جان باخت؟
جان من برای شهادت شتاب گرفته است
مگر شما نبودید که نامه نوشتید و فرزند پیامبر را سوی خود خواندید؟
روزی که ۷۲ یار با حسین(ع) ماندند...
اشتیاق ما به شما از اشتیاق تشنه به آب بیشتر است
 تا می توانی  خودت را به دور دست ها برسان تا صدای استغاثه ما را نشونی
و کربلا به خود بالید، این قدوم حسین است که ما را نوازش می کند
 نگرانی زینب(س)، غروب هیچ طلوعی را تاکنون بی حسین ندیده ام
آنانی که به امید ظفر آمده بودند با ورود به کربلا ترکمان کردند

:::