فقهشناسی (۲۱)
پای درس استاد سید محمود هاشمی شاهرودی
بخش قبلی را اینجا ببینید
تاریخ فقه و ادوار تکاملی آن (ادامه)
بحث سوم: تکوین علم فقه و ادوار آن (ادامه)
۳ - عصر شکوفایی مجدد و توسعه فقه (ادامه)
بحث در دور سوم از ادوار فقه بود. چند امتیاز یا مشخصه برای این دوره ذکر شد و در ادامه به چند مورد دیگر نیز اشاره میکنیم:
۶ - امتیاز دیگر، خالص کردن متون فقهی از استدلالات غریب است که شکل و یا قاعده، متخذ از فقه عامه است و تکیه کردن بر روایات و قواعد مستنبط از کلام اهل بیت - علیهم السلام - میباشد و همین تهذیب، خلوص و اتقان، سبب شد که معمولاً کتب مرحوم محقق - رحمه الله - و علامه - رحمه الله - مدار شروح، تعلیق، استدلال و بسط فقهی توسط فقهای بعد قرار گیرد، نه کتب شیخ طوسی - رحمه الله - که قبل از این عصر، متن کتب استدلالی دیگران قرار میگرفت و شرح و تعلیق بر آن زده میشد. لهذا متن شروح فقهی و تعلیقات فقها، شرائع و همچنین کتب علامه - ارشاد، تبصره و غیره - قرار میگرفت؛ چون استقلال و استحکام فقه شیعی در این کتابها مشخص شده بوده و گفته میشود که قریب صد شرح بر کتاب شرایع موجود است.
۷ - امتیاز دیگر، تدوین فقه القواعد یا قواعد فقهی است که در این دور، علما توجه خود را معطوف به این نکته کردند که برخی از مسائل فقهی، حالت قاعده کلی دارد که برکات، آثار و نفع علمی آنها عام است و در تفریعات و مسائل زیادی قابل استناد است ولذا کتبی در خصوص فقه القواعد و قواعد فقهی نوشتند و تفریعات آن قواعد را بیان کردند مثلاً مرحوم شهید - رحمه الله - اول کتاب (القواعد و الفوائد) و ابن فهد حلی - رحمه الله - (نضد القواعد الفقهیة) و شهید ثانی - رحمه الله - (فوائد القواعد) تدوین کردند که در این کتابها به تدریج قواعد فقهیه، از مسائل فقهی تفریعی و جزئی، جدا شده و به عنوان یک قاعده کلی و فقه القواعد مطرح شد که امتیاز بسیار خوبی است.
۸ - امتیاز یا مشخصه دیگر، مهندسی مسائل فقهی و جهت دادن به هر باب و هر مسأله است و تفکیک جهات بحث در ابواب فقهی، مخصوصاً در باب معاملات، عقود و ایقاعات میباشد و همچنین در داخل بحث از عقود، تقسیمبندیهای جدیدی برای عقود خاص ذکر شده است که این تقسیمبندیها، نوعی مهندسی فقهی است که در این دوره در مباحث و استدلالات و کتب فقهی ما روشن و شفاف شده است و علم فقه از حالت تتابع مسائل و ذکر احکام در آمده و به شکل یک علم فنی و صناعی و متقن تبدیل شده است که زیربنا و روبنا داشته و اسکلتبندی فقهی و علمی دارد و نشان میدهد که در این دوره توسط علما در فقه زحمات علمی فراوانی کشیده شده است و این نکته بسیار مهمی است و از امتیازات این دوره محسوب میشود.
۹ - امتیاز دیگر این است که نسبت به فقه المقارن و آراء علمای مذاهب دیگر هم دراین دوره توجه شده است، ولی همانگونه که عرض شد، به عنوان یک رشته خاص فقهی از مباحث فقه اجتهادی شیعی جدا شده است و در رابطه با تطبیق و مقارنه میان مذاهب و محاکمه میان آنها تدوین گردیده است و به عنوان رشته خاصی از فقه تدوین گشته است و علاوه بر این که در این دوره نسبت به فقه مقارن هم دو نوع توسعه داده شده: یکی تدوین فقه المقارن با مذاهب فقهی دیگر است مثل تذکرة و منتهی المطلب علامه که بسیار سنگین و علمی است و یا معتبر مرحوم محقق - رحمه الله - که اینها توسعه عظیمی در فقه المقارن ایجاد کرده است و توسعه دیگر در این دوره، کاری است که مرحوم علامه - رحمه الله - انجام داده است با تدوین کتاب (مختلف الشیعة فی احکام الشریعة) که نوعی فقه المقارن درون فقه شیعه است و اختلافات فقها و استدلالاتِ مختلفِ فقهایِ خودِ شیعه را مطرح کرده و بررسی نموده و محاکمه میکند.
۱۰ - امتیاز دیگر: تدوین فقه الدولة و الحکومة طبق مذهب اهل بیت - علیهم السلام - است که توجه به نظریه فقهی امامت و عدم مشروعیت حکومت بدون امام معصوم - علیه السلام - و یا نیابت از او و نظر به نیابت عامه فقها از امام معصوم - علیه السلام - و ولایت فقیه و آنچه مربوط به حاکمیت میشود، میباشد. این مسأله هم در این دوره شروع شده است. البته در مقنعه شیخ مفید - رحمه الله - در دورههای قبل، نوعی نگاه به احکام حکومتی وجود دارد، ولی با تعبیرات مذاهب عامه مثل الحاکم و السلطان که در این دوره دیگر آن تعبیرات موجود نیست و توجه دادهاند به این مطلب که اینها سلاطین جائر و نامشروع هستند و این نوع احکام و مسائلی که مربوط میشود به کلان جامعه و ولایت، مشروعیت از طرف امام معصوم - علیه السلام - و یا نائب او میخواهد که در این دوره به تدریج توسط فقها مشخص شده است که در عصر غیبت بر عهده فقها است زیرا که طبق روایات به آنها تفویض شده و لذا در این عصر میبینیم که تعبیرات عوض شده است و روح و محتوای نظریه ولایت فقیه در کلمات فقهای این دوره بیشتر مشهود است، مخصوصاً در تعبیرات و کتابهای شهید اول - رحمه الله - به خوبی دیده میشود و از خود ایشان تقاضا و مطالبه شده بود که در خراسان، حکومت را بر طبق فقه شیعه اداره کنند و فقه حکومتی شیعه را پایهریزی نمایند و به آن عمل کند که ایشان در پاسخ حاکم خراسان، لمعه را تألیف کرده و برای وی فرستاده است.
در این دوره، نه تنها تئوری و نظریه فقهی ولایت فقها و حاکم شرع بودن آنها و مباحث فقهی حکومت مشخص شده است، که به این هم اکتفا نشده است، شکل عملی و اجرائی آن هم به تدریج توسط فقها شکل گرفته است و در همین دوره رواج پیدا کرده است. از شهید اول - رحمه الله - معروف است که ایشان وکلایی را به اطراف میفرستاده و نصب میکرده است و با بعضی از اهل بدع در میان شیعیان جنگیده و فرماندهی جنگ را بر عهده گرفته است و دستورات حکومتی و جهادی صادر میکرده است این موارد از امور حکومتی است و معتقد بوده که متولی آن باید یک فقیه باشد و در حقیقت شهید اول - رحمه الله - مبنای این سیستم مرجعیت فقهای شیعه را که به حکومت اسلامی منتهی میشود، پایهریزی کرده است و علت شهادت ایشان نیز همین مسأله بوده است که سعایت او را نزد سلطان جائر میکردند. ایشان سیستم مرجعیت فقهای شیعه را بنیانگذاری کرده است و تعبیرات عجیبی در این بحث دارند که مناسب است آقایان مراجعه کنند و ببینند و این روند سپری میشود تا زمان محقق کرکی - رحمه الله - که از اعلام متأخر این دوره است و ایشان، هم بُعد فرهنگ و فقه حکومتی شیعی را توسعه دادند و هم آن را در حد اعلائی اجرا کرده و به اقتدار رساندند و آن را در عمل پیاده نمودند؛ زیرا که با روی کار آمدن سلسله صفویه در ایران و استقلال آن از حکومت عثمانیها توأم شد که سبب شد محقق کرکی با تمام وجود وارد گود شود و همه علما و فقهای شیعه را در این رابطه به کار بگیرد و حتی اجازه معروف را به شاه طهماسب بدهد تا مشروعیت حکومت شیعی ثابت گردد و در این زمینه یک تحول عظیم را در فرهنگ اسلامی و تاریخ اسلام ایجاد کرده است و نه تنها حوزههای بزرگی را برای مذاهب تشیع احیا کرد و نه تنها فقه حکومتی را احیاء نمود بلکه ملت بزرگ ایران در آن روز به تدریج شیعه شدند که حادثه بزرگی در تاریخ اسلام است و حتی برخی از شیعههای آن زمان در ایران غیر از شیعیان اثنی عشری بودند - مثلاً زیدی و یا اسماعیلی بودند - که با وسعت دید این فقیه بزرگوار و یارانش ملت بزرگی را شیعه اثنی عشری نمودند.
مرحوم محقق کرکی - رحمه الله - و فقهای شاگردان و اتباعش نقش عظیمی را در تاریخ ایفا کردند و این مبنا را ادامه دادند و خصلتهای شخصی، علمی، عملی و سیاسی ایشان خیلی بالا است. حاصل این که از امتیازات این دوره آن است که فقه الحکومة را از فقه سلطان به نظریه فقهی نیابت از امام معصوم - علیه السلام - و ولایت فقها تبدیل کردند؛ هم از لحاظ تئوری و نظریه پخته شد و روح بحث ولایت فقیه مشخص شد و هم مرجعیت فقها در عمل ایجاد شد که آثار بزرگی را در تاریخ اسلام ایجاد کرد و همین بحث منجر شد به بقای مذهب اهل بیت - علیهم السلام - و احیای اجتماعی و کلان آن، همچنان که منشأ نهضت فرهنگی و تحول عظیم برای حوزههای شیعه گردید که در حوزه عظیم اصفهان و مشهد و قزوین شکل گرفت و نقش بزرگی در تدوین و تألیف و توسعه معارف اسلامی داشت که عصر محمدون ثلاثه متأخر همین عصر است. البته سلاطین صفوی چون که عرق دینی و مذهبی داشتد در حد تدینشان مناصب قضائی و حکومتی را به علما واگذار میکردند و علما را محترم میشمردند و حکومت شیعی را در مقابل عثمانیها تأسیس نمودند و در این دوره، کتابهای زیادی تألیف شد و در این عصر، مجلسیین - رحمهما الله - و شیخ بهایی - رحمه الله - و مرحوم فیض - رحمه الله - و صاحب وسائل - رحمه الله - و صدها علمای بزرگ دیگر تربیت شده و بروز کردند که تلاشهای زیادی در تجمیع روایات و دستهبندی آنها و تألیف کتب فقهی و کلامی و فلسفی و غیره داشتند و یک نهضت علمی وسیعی در همه رشتههای علوم دینی برپا شد که با رجوع به تاریخِ این دوره، عظمت این دوره مشخص میشود و آثار و برکاتی که ایجاد کرده است نمایان میگردد و همین امر هم سبب تحریک و حسادت بیشتر عثمانیها و مزدورانشان شد و در همین دوران تکفیر شیعه و تکفیریها ایجاد شدند و در هرجا و سرزمینی که فقهای شیعه و مردم شیعه در آنجا بودند و دست به احیای فقه شیعه میزدند حکومت جائر عثمانی و ممالیک و ایوبیها حساس میشدند و ظلم و ستمها بر شیعه روا میداشتند و آنها را شهید میکردند و یا شیعیان مجبور به فرار و هجرت میشدند و در زمان حکومت صفوی، چون حکومت شیعی بود، با این حکومت، جنگها راه انداختند ولیکن نتوانستند از وسعت و رشد آن جلوگیری کنند و لذا دست به ظلم و تبعید علما و فقهای شیعه در مناطق تحت سیطره خود زدند؛ خصوصاً جبلعاملیها و بحث تکفیر در این دوره علیه شیعه شروع شده است. سلطان عثمانی از فقهایشان خواسته که به کفر و رافضی بودن شیعه حکم بدهند. این رویکرد عین وضع امروز در جهان استکبار و وهابیت و القاعده است و این غلطها و فتنه گریها از همان زمان سابقه دارد و همه این شیطنتها در تاریخ نمونه دارد. یکی از کارهای جاهلان و دشمنان، تکفیر است که آن وقت هم بوده است و فتاوایی که در این زمینه صادر کردند حکومتهای جائر عثمانی یا ایوبی و یا ممالیک در مصر و در سوریه و بر طبق آن فتواها علما و شیعیان را کشتند و ظلمهای عجیبی را انجام دادند و لیکن فقهای بزرگ شیعی با همه آن فتنه گریها و ظلمها مقاومت کرده و مبارزه کردند و عظمت مذهب اهل بیت - علیهم السلام - و مکتب فقهی آنان را، هم در تئوری و هم در عمل، احیاء کرده و تحول عظیمی را در تاریخ اسلام رقم زدند که ما امروز بر سر مائده آنان قرار داریم و باید قدر آن را بدانیم.
بنابراین از امتیازات مهم این عصر، توجه به فقه الدولة بوده است که طبق اصول مذهب شیعه، هم تنقیح شد و هم اجرا و مذهب شیعی به عنوان یک تمدن اسلامی شیعی شکل گرفت و از حد یک فقه و مذهب محدود بیرون رفت و این تحول بزرگ در عصر صفوی ایجاد شد و این مهمترین مشخصه این دوره سوم است.
البته این دور با همه عظمتش یک آفتی نیز در بر داشت که آن آفت، منشأ تحقق دور چهارم شد که دور افراط و تفریط است که بحث آینده است.
بخش بعدی را اینجا ببینید
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله هاشمی شاهرودی