تبیان، دستیار زندگی
به طور حتم یكی از دردناك ترین تجربه هایی كه افراد در طول زندگی خود با آن مواجه می شوند، مرگ عزیزان است ، البته هیچ كس را نباید در این غم تنها گذاشت اما شاید هیچ كس به اندازه خود فرد نتواند به خودش كمك كند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تو رفتی و دلم غمین شد

چگونه با مرگ عزیزانمان کنار بیاییم؟

به طور حتم یكی از دردناك ترین تجربه هایی كه افراد در طول زندگی خود با آن مواجه می شوند، مرگ عزیزان است ، البته هیچ كس را نباید در این غم تنها گذاشت اما شاید هیچ كس به اندازه خود فرد نتواند به خودش كمك كند.

فراوری:ه. منفرد-بخش خانواده ایرانی تبیان

شمع

مرگ عزیز، چه بر اثر سانحه باشد یا بیماری، فجایع طبیعی و جنگ، بسیار دردناک است و بازماندگان را در غمی وصف ناپذیر فرو می برد. با قبول این درد و آشنایی با مراحل آن می توان تا حدودی از شدت آن كاست و یادتان باشد در نهایت زمان، حلال تمام مشكلات است و همه زخم ها با گذشت زمان خوب می شوند.
گاهی فردی که عزیزش را از دست داده، ممکن است با خود بیندیشد که با گریه و زاری نمی توان او را بازگرداند و عزاداری برای او بسیار بی فایده است. البته باید گفت عزاداری کاری برای فرد فوت شده نمی کند، اما روشی بسیار خوب برای بهبود عزادار از داغی است که دیده. بیشتر افراد وقتی عزیزشان را از دست می دهند با این که می دانند او دیگر بازنخواهد گشت، اما همچنان به زندگی با او فکر می کنند و نمی توانند رهایش کنند. عزاداری می تواند به آنها بفهماند که باید برای خود، زندگی جدید و بدون حضور متوفی داشته باشند. عزاداری فرصت چنین برنامه ریزی را به آنها می دهد.
اساس عزاداری در تمام فرهنگ ها تقریبا یکسان است و فقط تفاوت های جزئی با هم دارند. مردم بویژه عزیزان و نزدیکان دیگر فرد داغدیده، درست بلافاصله پس از فوت کسی دور او جمع شده و تنهایش نمی گذارند و مدتی کنارش می مانند. اما عزاداری واقعی پس از این مرحله شروع می شود. در حقیقت عزاداری فرد چند مرحله دارد:

انکار

هر زمان که قادر هستید، در باره این موضوع و احساسی که دارید، صحبت کنید. صحبت در باره فرد از دست رفته و بیان خاطرات و احساسات خودتان، بسیار کمک کننده است

در این حالت فرد نمی تواند مرگ عزیزش را قبول کند و همچنان می خواهد او را کنار خود داشته باشد. این حالت چندان دوام نخواهد داشت زیرا بالاخره حقیقت آرام آرام نمایان می شود.

چانه زنی

در این حالت فرد با این که می داند دیگر چیزی مانند سابق نیست، باز هم زندگی جدید را نمی خواهد و همچنان سعی می کند به عزیزی که از دست داده، بیندیشد و لحظه ای از فکرش خارج نمی شود و در ذهنش او را دائم کنار خود تصور می کند.

خشم و غم

پس از چانه زنی او مجبور به پذیرفتن حقیقت می شود و آن گاه از این حقیقت بی شفقت خشمگین می شود و تا مدتی وجودش پر از خشم است که بعد بتدریج جای خود را به غم می دهد.

پذیرش

در نهایت او، مرگ و نبود عزیز خود را می پذیرد و وارد مرحله جدید زندگی اش می شود و تنها خاطره عزیزش را دریادش زنده نگه می دارد.
گذراندن تمام این مراحل لازم است تا فرد بتواند روزهای زندگی پیش از مرگ عزیز خود را رها و زندگی جدیدی آغاز کند. در واقع فرد با طی این مراحل می تواند با تمام درد و رنج هایش روبه رو شود و سرانجام این ضایعه را هضم کند. این مراحل به طور معمول تا یک سال طول می کشد. البته باید گفت عزاداری هیچ گاه تمام نمی شود، همیشه هرکجا فرد قدم بگذارد، ممکن است موضوعی یا مکانی حتی چهره ای شبیه به عزیز از دست رفته اش، او را به یادش آورد و همیشه خاطره اش در ذهن باقی می ماند.

چگونه کنار بیاییم

شکی نیست که از دست دادن یک عزیز سخت است اما اگر به نکات زیر توجه کنید، ممکن است تطابق با شرایط تازه برای شما راحت تر شود:
- در مراسم ویژه سوگواری فرد از دست رفته شرکت کنید، چون در ترمیم روحیه آسیب دیده بسیار موثر است.
- با دیگران همراه شوید. اگر در میان فامیل یا دوستان حضور داشته باشید، احساس امنیت بیشتری می کنید.
- هر زمان که قادر هستید، در باره این موضوع و احساسی که دارید، صحبت کنید. صحبت در باره فرد از دست رفته و بیان خاطرات و احساسات خودتان، بسیار کمک کننده است.
- اگر صحبت کردن برایتان مشکل است، هر آنچه را که مایلید، بنویسید.
- واکنش های شما در این دوران طبیعی است و با گذر زمان از شدت آنها کاسته می شود.
- در باره اوقات خوشی که با فرد از دست رفته داشته اید، فکر کنید.
- سعی کنید حواستان را پرت کنید. بودن در کنار دوستان و بستگان در این امر به شما کمک می کند.
- بهتر است از طرف فرد از دست رفته کار خیری انجام دهید؛ مثلا هر سال در روز تولد یا فوت او به موسسه ای خاص به نام او کمک کنید.
- به یاد خدا باشید. به یاد آورید که هر چه رخ داده خواست او بوده و کاری از دست شما بر نمی آید.

وقتی قضیه حاد می شود

عزاداری هیچ گاه تمام نمی شود، همیشه هرکجا فرد قدم بگذارد، ممکن است موضوعی یا مکانی حتی چهره ای شبیه به عزیز از دست رفته اش، او را به یادش آورد و همیشه خاطره اش در ذهن باقی می ماند

- اگر غم و اندوه شما بعد از مدتی کمتر نشد، افسرده شده اید و باید از یک مشاور کمک بگیرید. اما از کجا بفهمیم که مشکلی بروز کرده است؟ اگر موارد زیر در باره شما صدق می کند، به کمک یک مشاور احتیاج دارید:
-  برای  مدت چهار ماه یا بیشتر اندوهگین هستید و اصلا بهتر نشده اید.
-  آن قدر غم و اندوه شما شدید است که اصلا نمی توانید فعالیت های عادی را از سر بگیرید.
-  اندوه  روی تمرکز، خواب، خوراک و اجتماعی بودن شما تاثیر شدیدی گذاشته است.
-  احساس  می کنید نمی توانید به زندگی ادامه دهید و حتی به مواردی چون خودکشی و آسیب به خود نیز فکر کرده اید.
- در صورتی که احساسات بالا را تجربه کرده اید، یادتان باشد بازگشت به زندگی طبیعی به این معنا نیست که عزیز خود را فراموش کرده اید.
- عشق به او در وجود شماست و خودتان به آن واقفید؛ پس اصلا مهم نیست دیگران چه می گویند.
- سعی کنید هر چه زودتر به زندگی عادی برگردید و خوشحالی طبیعی خود را به دست بیاورید.
- مطمئن باشید که عمیق ترین غم ها با کمک خود افراد، به خوبی سپری شده اند و آدم ها همچنان به زندگی ادامه می دهند. این نکته را هم فراموش نکنید که جسم، روح و ذهن آدمی بسیار آگاهند و می دانند چگونه خود را درمان کنند و این درمان چه مدت به طول می انجامد.
- بهتر است نیازهای خود را تا رسیدن به بهبودی کامل برآورده کنید و به روند بهبودی، اعتماد داشته باشید.



مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.