تبیان، دستیار زندگی
بعضی افراد در آستانه حادثه کربلا در یاری دادن به امام حسین (ع) تردید می کنند و زهیر بعد از گفتگویی با ایشان بیان می کند که نه تنها خورشید و سنگریزه های بیابان بلکه تمام عالم او را می خواند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نه تنها خورشید و سنگریزه های بیابان که تمام عالم او را می خواند

بعضی افراد در آستانه حادثه کربلا در یاری دادن به امام حسین (ع) تردید می کنند و زهیر بعد از گفتگویی با ایشان بیان می کند که نه تنها خورشید و سنگریزه های بیابان بلکه تمام عالم او را می خواند.

مجتبی فراورده-بخش سینما و تلویزیون تبیان
قافله سالار

جون، زهیر بن قین را همراه بود تا به خیمه قافله سالار رسید. زهیر ایستاد، به نگاه و برانداز خیمه گاه.
بریر گفت؛ تعلل می کنی زهیر!
زهیر بن قین، در سکوت پا به پا شد.
گفت؛ اِباء دارم به شمشیر من خون مسلمانی بر زمین بریزد.
عابس بن شبیب شاکری، به آهستگی قدم برداشت، بازوان او را در دست گرفت و چشم در چشم او مهربانی را هدیه کرد.
عابس گفت؛ یاران او هم مسلمانند برادر.
زهیر گفت؛ بر منکرش لعنت. اما این جماعت به گِرد کسی حلقه می زنند که صدای رساتری دارد.
کافی است فریادی بلندتر از صدای او بشنوند.
این را گفت و وارد خیم قافله سالار شد.
و بریر و عابس، به انتظار ماندند.
لحظات سپری شد.
پرد خیمه کنار رفت و زهیر، برافروخته از خیمه برون آمد.
نگاه مات و مبهوت ز هیر، به بریر و عابس پیوند خورد.
بریر گفت؛ چه شد زهیر، با ما می آیی؟
چشمان ز هیر به اشک نشست.
گفت؛ نه تنها خورشید و سنگریزه های بیابان، بلکه تمام عالَم او را می خواند!
به خدا قسم در شرق و غرب عالم، جز او فرزند پیامبری نیست.


منبع:مهر