تبیان، دستیار زندگی
مروری اجمالی بر واقعه غدیر خم و بررسی آیات مرتبط با این رخداد و توجه به لحن تهدید آمیز برخی از آنها، سوالی را به ذهن بسیاری از افراد متبادر می کند که مگر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله قصد سرپیچی از این فرمان را داشتند که با چنین لحنی مورد خطاب الهی قرا
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پرده برداری از راز ترسی که پیامبر خدا نداشت!

مروری اجمالی بر واقعه غدیر خم و بررسی آیات مرتبط با این رخداد و توجه به لحن تهدید آمیز برخی از آنها، سوالی را به ذهن بسیاری از افراد متبادر می کند که مگر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله قصد سرپیچی از این فرمان را داشتند که با چنین لحنی مورد خطاب الهی قرار گرفتند؟ آیا ایشان از اتفاق ناگوار خاصی بیم داشتند که در دل دچار تردید شدند و سپس با لحن شدیدی مورد تهدید الهی قرار گرفتند که اگر این پیام را ابلاغ نکنی، رسالت بیست و سه ساله ات را تباه نموده ای؟ 1 در بخش اول مقاله سعی نمودیم با طرح یک نگاه کلی در مورد دغدغه انبیاء الهی به هنگام ابلاغ رسالت خود، به ارائه پاسخی روشن به این مساله بپردازیم. در این بخش نیز تلاش شده است با تطبیق آن نگاه کلی بر واقعه غدیر خم و مسئولیت سنگین شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، پرده از زوایای دیگری از این رخداد برداریم.

سیدعبدالله سیدحسینی - بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
غدیرخم

همچنانکه گذشت، رسول اللَّه صلی الله علیه و آله خطرات محتملى را در تبلیغ این حكم پیش بینى مى كرد ولی مطمئنا آن خطر، خطر جانى براى شخص آن جناب نبود. در ایه شریفه 84 سوره نساء،2  دستور فوق العاده اى به پیامبر صلى اللّه علیه و آله داده شده است. طبق این آیه، ایشان موظف بود به تنهائى در برابر دشمن بایستد، حتى اگر هیچكس همراه او گام به میدان نگذارد! فرار از میدان جنگ كه از گناهان كبیره است، از نظر فقهی برای افراد عادی حد و حدودی دارد. حدّ آن در آغاز، مقاومت یك رزمنده در برابر ده نفر بود سپس خداوند تخفیفی نسبت به این حکم قائل شد و حدّ آن را مقاومت یك رزمنده در برابر دو نفر قرار داد، 3 ولی فرار از میدان جنگ برای رسول اكرم صلّی الله علیه و آله حرام بود و هیچ حدّ و مرزی نداشت؛ یعنی هرگز پیغمبر صلی الله علیه و آله مأذون نبود میدان كارزار را ترك و فرار كند، گرچه همه مردم روی زمین دشمن او باشند و علیه او در مصاف شركت كنند.
علاوه بر اینکه سنّت و سیرت قطعی آن حضرت هم این بود كه از احدی هراس نداشت تا بخواهد صحنه و میدان را ترك نماید. امیرالمومنین علیه السلام در توصیف شجاعت رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: هنگامی که جنگ به اوج خود می رسید و شعله های نبرد برافروخته می شد، ما به رسول خدا پناه می بردیم و هیچ کس از ما مسلمانان به دشمن نزدیکتر از آن حضرت نبود. 4

از شواهد تاریخی و شخصیت و جایگاه خاص امیر المومنین علیه السلام به دست می آید این است که عمده، خطر سیاسی و جوسازی مردم حجاز بود كه مبادا بر اثر جهالت و ضعف فرهنگی دچار شبهه شوند و بگویند: رسول گرامی داعیه رسالت در سر پرورانده تا مردم را محكوم خاندان خود كرده و پسر عمو و داماد خود را جانشین خویش كند و امارت بر مردم را میراث و موروث خاندان خود گرداند

خداوند متعال، خود نیز در كلام كریمش بر طهارت دامن انبیاء از این گونه ترسها شهادت داده و فرموده: "بر پیامبر در آنچه خدا براى او مقرر كرده محذورى نیست. این سنت خداست كه از دیرباز در میان گذشتگان (پیامبران) نیز بوده و فرمان خدا همواره سنجیده و حساب شده است، پیامبران كسانى هستند كه پیام هاى خدا را مى رسانند و از او مى ترسند و از هیچ كس جز خدا نمى ترسند، و خدا براى حسابرسى كفایت مى كند"  5 و نیز در جای دیگر عده اى از بندگان خود را به این خصلت ستوده است كه با وجود تهدید دشمن، جز از خدا از احدى باك ندارند:" همان كسانى كه وقتى مردم به آنها گفتند: مشركین در برابر شما گرد آمده اند، پس از آنان بترسید، [به جاى ترس ] بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس است و نیكو حمایتگرى است " 6
بنابراین مشخص است که نگرانی پیامبر صلی الله علیه و آله ناشی از تهدید جان شخص ایشان نبوده است. آنچه از شواهد تاریخی و شخصیت و جایگاه خاص امیر المومنین علیه السلام به دست می آید این است که عمده، خطر سیاسی و جوسازی مردم حجاز بود كه مبادا بر اثر جهالت و ضعف فرهنگی دچار شبهه شوند و بگویند: رسول گرامی داعیه رسالت در سر پرورانده تا مردم را محكوم خاندان خود كرده و پسر عمو و داماد خود را جانشین خویش كند و امارت بر مردم را میراث و موروث خاندان خود گرداند. حضرت این بیم را داشت که با مطرح کردن این مساله در آن زمان و مکان خاص، اعراب به دلیل تعصباتی که در عمق روح آنها وجود داشت، او را متهم سازند و جنجال راه بیندازد که ببینید ٓ به اصطلاح معروف ٓ دارد برای خانواده خودش نان می پزد! و در نتیجه دعوت و زحمات بیست و سه ساله ایشان فاسد و بى نتیجه شود. به هرحال این گونه اجتهادات و مصلحت اندیشى ها براى آن جناب جایز بوده است و اسم این مصلحت اندیشى را نباید ترس از جان گذاشت.
امیرالمومنین علیه السلام شخصیتی بود که علیرغم جاذبه نیرومند و فوق العاده ای که داشت، مردی دشمن ساز و ناراضی ساز هم بود. یعنی دافعه فوق العاده هم داشت که البته این یكى از افتخارات بزرگ ایشان است. هر انسان هدفدار و مبارز و مخصوصاً انقلابى كه در پى عملى ساختن هدفهاى مقدس خویش است «و یجاهِدونَ فى سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافونَ لَوْمَةَ لائِمٍ»7 و در راه خدا مى كوشد و از سرزنش سرزنشگرى بیم ندارد، قطعا برای خود دشمن می سازد و روحهاى پر طمع و پر آرزو را رنجیده مى كند و به درد مى آورد.
پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله، امام على علیه السلام را به فرماندهى لشكرى به یمن فرستاد. ایشان پس از انجام ماموریت و هنگام بازگشت، براى ملاقات پیغمبر صلی الله علیه و آله عزم مكه كرد. در نزدیكی هاى مكه یكى از لشكریان را به جاى خویش گمارد و خود براى ارائه گزارش سفر، زودتر به سوى رسول اللَّه صلی الله علیه و آله شتافت. آن شخص ح لّه هایى را كه امام على علیه السلام همراه آورده بود در بین لشكریان تقسیم كرد تا با لباسهاى نو وارد مكه شوند. امام علیه السلام بازگشت و با دیدن این اتفاق به این عمل اعتراض كرد و آن را بى انضباطى دانست. زیرا نمى بایست قبل از اینكه از پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله كسب تكلیف شود تصمیمى درباره حلّه ها گرفته شود. و در حقیقت از نظر امام على علیه السلام این كار نوعى تصرف در بیت المال بدون اطلاع و اجازه پیشواى مسلمین به شمار می رفت. از این رو على امام علیه السلام دستور داد حلّه ها را از تن خود بكَنند و آنها را در جایگاه مخصوص قرار داد كه تحویل پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله داده شود و آن حضرت خودشان درباره آنها تصمیم بگیرد.

این سنت خداست كه از دیرباز در میان گذشتگان (پیامبران) نیز بوده و فرمان خدا همواره سنجیده و حساب شده است، پیامبران كسانى هستند كه پیام هاى خدا را مى رسانند و از او مى ترسند و از هیچ كس جز خدا نمى ترسند، و خدا براى حسابرسى كفایت مى كند

لشكریان حضرت على علیه السلام از این عمل ناراحت شدند. همینكه به حضور پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله رسیدند و رسول اكرم صلى الله علیه و آله احوال آنها را جویا شد، از خشونت امام على علیه السلام در مورد حلّه ها شكایت كردند. پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله آنان را مخاطب ساخت و گفت: «یا ایّهَاالنّاس ! لا تَشْكوا عَلِیّاً فَوَاللَّهِ انَّه لَأَخْشَن فى ذاتِ اللَّهِ مِنْ انْ یشْكى ؛ 8 مردم! از على شكوه نكنید كه به خدا سوگند او در راه خدا شدیدتر از این است كه كسى درباره وى شكایت كند.»
هراس رسول گرامی صلى الله علیه و آله نیز از این بود كه مردم تحت تاثیر حب و بغض ها و کینه ها و جهالت ها، نتوانند تشخیص بدهند كه ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام در رخداد غدیر، حكم خدا و نصب الهی است. لذا خدای سبحان پس از آن تهدید، فرمود: «واللّه یعصمك من النّاس» یعنی كاری می كنم كه طرز فكر مردم دگرگون شود و مردم كار تو را توطئه نپندارند و تو را متهم نكنند؛ چنانكه به موسای كلیم بشارت داد: «لاتخف إنّك أنت الأعلی ء وألق ما فی یمینك تلقف ماصنعوا إنّما صنعوا كید ساحر ولایفلح السّاحر حیث أتی؛ مترس كه تو خود برتر و پیروزی و آنچه در دست داری بینداز تا هرچه را ساخته اند ببلعد.» مردم خواهند دید كه در صحنه مسابقه اژدهایی حركت می كند و دیگر چیزی جز چوبهای خشك و طنابهای بی روح و سرد نیست؛ مردم دیگر طناب و چوب می بینند، نه مار. خاصیت كار تو این است كه كید و صنع ساحران را می بلعد، نه چوب و عصا و طناب را. خدای سبحان با چنین اهمیّتی حادثه غدیر را برای رسول گرامی صلى الله علیه و آله تحلیل و تبیین كرد.

پی نوشت ها:

1. سوره نساء، آیه 67
  2. فَقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ ت كَلَّف إِلاَّ نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْم ؤْمِنِینَ عَسَى اللّه أَن یَك فَّ بَأْسَ الَّذِینَ كَفَر واْ وَاللّه أَشَدّ بَأْسًا وَأَشَدّ تَنكِیلاً. پس در راه خدا پیكار كن كه جز بر نفس خویش مكلف نیستى، و مؤمنان را [به پیكار] برانگیز، شاید خدا گزند آنان را كه كافر شدند از شما باز دارد، كه قدرت خدا بیشتر و كیفرش سخت تر است
 3 . سوره انفال، آیات 66 65
  4. نهج البلاغه ، قسمت كلمات غریب، رقم 9
  5. سوره احزاب، آیه 39
 6 . سوره آل عمران، ایه 173
7 . سوره مائده، آیه 54
 .8 منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، خوئی، جلد 20 صفحه 165
9 . سوره طه، آیات 69 68


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.