تبیان، دستیار زندگی
عصر دوم را از نظر حرکت اجتهاد فقهی و با نظر به محتوای خود علم فقه، می توان به چند دور تقسیم کرد؛ ما ادوار این عصر را به شش دور تقسیم کردیم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فقه‌شناسی (۱۸)

پای درس استاد سید محمود هاشمی شاهرودی

آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی

مرور بخشهای مقاله:

١٣
١٢
١١
١٠
٩
٨
٧
٦
٥
٤
٣
٢
١
٢٥
٢٤
٢٣
٢٢
٢١
٢٠
١٩
١٨
١٧
١٦
١٥
١٤

بخش قبلی را اینجا ببینید

تاریخ فقه و ادوار تکاملی آن (ادامه)

بحث سوم: تکوین علم فقه و ادوار آن (ادامه)

بحث در ادوار فقه بود و در رابطه با تاریخ فقه عرض کردیم که فقه امامیه دارای دو عصر است: ۱- عصر تشریع یا صدور روایات از معصومین - علیهم السلام - و ۲- عصر تکوین علم فقه و بحث پیرامون عصر اول گذشت و عصر دوم را از نظر حرکت اجتهاد فقهی و با نظر به محتوای خود علم فقه، می‌توان به چند دور تقسیم کرد؛ براساس نکات و عواملی که مربوط به محتوی و درون خود فقه است نه جهات دیگر که خارج از محتوای علم فقه است و ما ادوار این عصر را به شش دور تقسیم کردیم:

دور اول: دور تأسیس علم فقه.

دور دوم: دور تفکیک علم فقه و شروع فقه استدلالی.

دور سوم: دور تکامل و شکوفایی فقه اجتهادی.

دور چهارم: دور تفریط و افراط گری که در فقه شیعه ایجاد شد.

دور پنجم: دور تصحیح و اعتدلال.

دور ششم: دور عمق و توسعه اجتهاد در فقه است.

همین ادوار شش‌گانه، تاریخ و ادوار تکامل فقه شیعه را تشکیل می‌دهند که امروز ما در دور ششم آن قرار داریم و ما در ادامه، آغاز هر کدام از ادوار و نقشی که فقهاء آن دور داشتند و خصوصیات هر دور را بیان می‌کنیم:

دور اول: دور تأسیس فقه و یا فقه روایی است که از ابتدای عصر غیبت بلکه شاید قبل از عصر غیبت شروع شد؛ یعنی می‌توان شروع این دور را از زمان مرحوم کلینی - رحمه الله - دانست که در سال ۳۲۹ فوت کرده است و کتاب شریف کافی می‌تواند شاخصه این دور باشد که ایشان روایات را بر طبق ابواب فقهی تنظیم کردند و روایات را با شیوه فقهی و طبق أبواب و عناوین آن جمع‌آوری کردند؛ مثلاً طهارت، صلات، صوم، زکات، امر به معروف، عقود و... بر اساس ابوابی که برای فقه در آن زمانها متعارف بوده است، جمع‌بندی نموده است و همچنین صدوقان - رحمهما الله - و ابن قولویه - رحمه الله - و حسن بن ابی عقیل معروف به عمانی و ابن جنید اسکافی - رحمهما الله - و شیخ مفید - رحمه الله - و سید مرتضی - رحمه الله - و حلبی، از فقهاء این دور محسوب می‌شوند که بعد از مرحوم کلینی - رحمه الله - یا معاصر ایشان، کتابهایشان از همین قبیل است که معمولاً به شیوه فقه روایی است. البته آنها دو نوع کتب فقه روایی داشتند؛ نوع اول: کتبی است که روایات را براساس نظم فقهی جمع‌بندی می‌کردند مثل من لا یحضره الفقیه مرحوم صدوق - رحمه الله - و نوع دوم: فقط متن روایت را می‌آوردند مثل هدایه، مقنع، مقنعه و نهایه که از همین گونه است و این روند تا زمان شیخ طوسی - رحمه الله - ادامه داشت و فقه را با تنظیم روایات و بر اساس نظم و تدبیری که در ابواب فقه است ـ که معمولاً عامه، این تقسیم‌بندی ها را داشتند ـ تدوین کرده است که از آن به فقه مأثور و یا فقه روائی تعبیر شده است و أهم مشخصات این دوره را می‌توان این‌گونه بیان کرد:

۱ ـ شروع تدوین کتب فقهی به نحو فقه روائی که هم خود روایات را جمع‌آوری کرده و هم به شکل و تنظیم ابواب فقهی درآوردند یا با همه اسناد و یا با حذف اسناد آنها که به نام آنها اشاره شد.

۲ ـ مشخصه دوم این دوره، فتوا دادن بر اساس متون روایات است، البته با تقیّد به الفاظ روایات در هر فرعی که روایت در آن وارد شده باشد مثل کتاب (من لا یحضره الفقیه) که حدیث را در اختیار مستفتی قرار می‌دهد و یا متن آن را جدا کرده و در اختیار مستفتی قرار می‌دادند.

۳ ـ تدوین اصول فقه. زیرا که فقهای ما دیدند در فقه عامه علم مقدماتی برای فقه به نام علم اصول فقه ایجاد شده است که قواعد و ادله عامه فقه در آن جمع‌آوری شده و روش استدلال فقهی مشخص شده است و این علم یک نوع پیش‌نیاز علم فقه است. لذا این توجه در همین دوره شروع شد و مرحوم شیخ مفید - رحمه الله - از آنجا که با فقهای مذاهب دیگر و کتب آنها در تماس بود، کتاب (التذکرة باصول الفقه) را تدوین کردند و مرحوم سید مرتضی - رحمه الله - (الذریعة الی اصول الشریعة) را تدوین نمود و از این طریق تدوین اصول فقه شیعه و تبیین ادله و منابع فقه شیعه شروع شد بر طبق آنچه که در روایات اهل بیت - علیهم السلام - آمده است ـ که متناسب با فقه شیعه است ـ اصول فقه شیعی را پایه‌گذاری کردند که مرحوم شیخ مفید - رحمه الله - در کتاب تذکره به این نکته توجه داشته است و معیار را کتاب و سنت قرار می‌دهد و روش‌های اجتهادی باطل همچون قیاس، استحسان و مصالح مرسله را حذف می‌کند و می‌فرماید: (اعلم انّ اصول الأحکام الشرعیة ثلاثة أشیاء: کتاب اللّه سبحانه، و سنّة نبیّه صلی الله علیه و آله و سلم، و أقوال الأئمة الطاهرین من بعده صلوات اللّه علیهم و سلامه) [۱] که ایشان در اینجا تکیه می‌کند بر حصر منابع فقه در کتاب خدا و سنت رسول الله – صلی الله علیه و آله - و ائمه معصومین - علیهم السلام - و سپس می‌فرماید: (و الطرق الموصلة إلی علم الشرع فی‌هذه الاصول ثلاثة: أحدها: العقل، و هو سبیل إلی معرفة حجّیة القرآن و دلائل الأخبار. و الثانی: اللسان، و هو السبیل إلی المعرفة بمعانی الکلام. و ثالثها: الأخبار، و هی‌السبیل إلی اثبات أعیان الاصول من الکتاب و السنة و أقوال الأئمة علیهم السلام) [۲] یعنی راه رسیدن به دلالت قرآن و سنت یا عقل است که حجیت قرآن و سنت را از طرق کلامی اثبات می‌کند که ایشان در بحث‌های کلامی از پایه‌گذاران کلام شیعه بودند و دلالات بر معانی را از راه مباحث الفاظ و لسان و صغریات سنت یعنی صدور قول پیامبر - صلی الله علیه وآله - و معصومین - علیهم السلام - را از طریق اخبار ثابت می‌کنیم و ایشان توجه داشته‌اند که بایستی اصول فقه در چارچوب همان متد و روش فقه شیعه باشد که این هم از مشخصه‌های این دوره است که شروع شده است.

۴ ـ مشخصه دیگر، بحث فقه تطبیقی ومقارن است یعنی تطبیق آن با فقه اهل سنت است که در این دور شایع بوده است زیرا که تأسیس فقه شیعه در مقابل آنها صورت گرفته که قهراً حالت مقایسه و تطبیق و مقارنه در آن شدیداً ملحوظ است و از همان ابتدا مطالب مطروحه در کتب فقهی آنها مورد توجه فقهای شیعه قرار گرفت فلذا فقه مقارن و تطبیقی چه در کل فقه و به عنوان کتب فقهی مقارن و چه در خلال بحثهای فقهی در این دور زیاد به چشم می‌خورد و اکثر کتب فقه شیخ مفید - رحمه الله - و سید مرتضی - رحمه الله - و شیخ طوسی - رحمه الله - این حالت تطبیقی را دارا هستند و لذا علم فقه در این دوره، حالت مقارنه‌ای داشته است مخصوصاً در مورد فقهایی که در تماس با مدارس آنها می‌زیستند مثل شیخ مفید - رحمه الله -، اسکافی - رحمه الله -، عمانی - رحمه الله -، سید مرتضی - رحمه الله - و شیخ طوسی - رحمه الله - و امثال آنها و در این رابطه کتابهای نقد فقهی و فقه مقارن تدوین کردند و کرسیهای تدریس فقه مقارن را برپا نموده و اداره می‌کردند و در حقیقت، حالت گفتمان فقهی در این دوره بین فقهای ما و فقهای مذاهب اهل سنت از مشخصه‌های بارز این دوره است که منجر به نگاشتن کتابهای مفید و خوبی در این رابطه شده است و کلاً فقهای ما دراین دوره اشراف کاملی بر فقه مذاهب عامه داشته و شاگردان مشترک از مذاهب دیگر و فقه شیعه داشتند و کرسیهای درسی آنها معمولاً فقه مقارن بوده است که هم در کتابهای فقهی این دوره منعکس است و هم در تاریخ ثبت شده است.

۵ ـ شروع تدوین کتب فقهی به شیوه جواب بر استفتائات در این دوره که کتاب (الناصریات) سید مرتضی - رحمه الله - نمونه آن است.

۶ ـ مشخصه دیگر، نفوذ مباحث کلامی در فقه است که کتب فقهی را تحت الشعاع خود قرار می‌داد و اساساً کتب فقهی در این دوره با اصول اعتقادی شروع می‌شود.

۷ ـ یکی دیگر از امتیازات این دوره، این است که چون فقهای شیعه در این دوره محدود بودند، موضع‌گیری فقهی و فتاوای آنها و اجماعات آنها، خیلی راحت به دست می‌آمده است. لهذا در کلمات فقهای این دوره دعوای اتفاق و اجماع طائفه خیلی به چشم می‌خورد و در هر مسأله‌ای رخ داده است و همچنین روایات مشهور و معمولٌ به را به راحتی تشخیص می‌دادند و دلیل آن هم نزدیک بودن به عصر صدور آن روایات و عمل اصحاب بوده فلذا برخی اجماع، بلکه شهرت‌های قدمای اصحاب را هم حجت و کاشف از سنت می‌دانند و این دور تا زمان شیخ طوسی - رحمه الله - ادامه داشت و شیخ طوسی یا نبوغ و علمیتی که داشت مبدأ دور دوم شدند که دور تفکیک فقه اجتهادی و استدلالی آن است که دور دوم است.

بخش بعدی را اینجا ببینید

مرور بخشهای مقاله:

١٣
١٢
١١
١٠
٩
٨
٧
٦
٥
٤
٣
٢
١
٢٥
٢٤
٢٣
٢٢
٢١
٢٠
١٩
١٨
١٧
١٦
١٥
١٤

پانوشت‌ها:
[۱] موسوعة الفقه الإسلامی طبقاً لمذهب أهل البیت علیهم السلام، ج۱، ص۵۱.
‌[۲] همان.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی هاشمی شاهرودی (با قدری تصرف)

تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان