تبیان، دستیار زندگی
دکتر فهیمه فرهمندپور، جزو شخصیتهایی است که در حوزه معارف اهل بیت(ع)، تحقیقات دامنه داری را به انجام رسانده و همواره در این عرصه، تحلیل ها و سخنان تازه ای برای گفتن دارد. حساس...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی تازه از منظری نو

گفتگو با دکتر فهیمه فرهمندپور
قسمت اول


دکتر فهیمه فرهمندپور، جزو شخصیتهایی است که در حوزه معارف اهل بیت(ع)، تحقیقات دامنه داری را به انجام رسانده و همواره در این عرصه، تحلیل ها و سخنان تازه ای برای گفتن دارد. حساسیت وی در پذیرش مصاحبه، بیشتر از آنجا ناشی می شود که وی از ارائه بحثهای تکراری در این حوزه پرهیز داشته و ارائه چنین مباحثی را در شان مردم و به خصوص جوانان شیفته معارف اهل بیت(ع) نمی داند.

فرهمندپور، استاد گروه معارف و عضو هیات علمی دانشگاه تهران است که علاوه بر تحصیلات حوزوی، در چند رشته دانشگاهی از جمله فلسفه، الهیات و تاریخ اسلام هم تحصیل کرده است.

کتابهای «نیم قرن سیاستهای امویان در شام » و «سیری در تطور خلافت اسلامی» از جمله تالیفات او در زمینه مباحث مربوط به تاریخ اسلام است.در سال پیامبر اعظم (ص) بر آن شدیم تا ضمن گفتگویی با وی، به بازکاوی ابعاد دیگری از فلسفه بعثت خاتم الانبیاء(ص) به خصوص در حوزه اخلاقیات بپردازیم.


* از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید متشکرم. شاید اساسی ترین موضوعی که در سال پیامبر اعظم (ص) باید مورد دقت ویژه قرار گیرد، هدف و فلسفه بعثت است و این که ما امروز تا چه حد به لحاظ نظری و عملی به این هدف و فلسفه نزدیک شده ایم. اگر موافقید ما هم گفتگو را از همین جا آغاز کنیم.

دکتر فرهمندپور:

بله، بهترین نقطه شروع برای بحث از فلسفه و هدف بعثت، آیات قرآن و کلمات خود پیامبر(ص) در این زمینه است. شاید یکی از معروفترین جملات پیامبر(ص) درباره هدف بعثت، این حدیث شریف است که «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»؛ من فقط و فقط برای اتمام و تمامیت بخشی به مکارم اخلاقی مبعوث شده ام. تعبیر «فقط» را ما از واژه «انما» استفاده می کنیم که به قول اهل ادب، «مفید حصر» است. یعنی هیچ هدفی جز این، در کار نبوده و اگر جای دیگری، هدف دیگری هم آمده، باید در جهت همین هدف ارزیابی شود. همه تلاشها تنها در جهت تحقق تمامیت اخلاقی و مکارم اخلاقی انجام شده است. به عبارت دیگر تمام تلاش رسول خدا(ص)، یاران صدیق ایشان که بیش از 20 سال همراه ایشان بوده اند و تمام جانشینان به حق پیامبر(ص) در جهت تامین این هدف قابل فهم و توجیه است.


* این اخلاق یا مکارم اخلاقی یعنی چه؟ آیا همین معنی عرفی امروز از اخلاق مورد نظر پیامبر(ص) بوده است؟

دکتر فرهمندپور:

نکته، دقیقاً همین جاست: عرضه یک تعریف دقیق از اخلاق و بازشناسی حوزه اخلاقیات. ما در اینجا با دو ابهام جدی مواجهیم. از یک سو تعریف و نگرش محدودی که در فرهنگ عمومی ما در مورد اخلاق و اخلاقیات وجود دارد و از سوی دیگر متناسب نبودن ظاهری میان این حدیث( که هدف بعثت فقط اخلاقیات بوده) با محتوای دینی که برای سیاست، اجتماع، اقتصاد، فرهنگ و ... قانون و برنامه دارد و مدعی است تا قیامت می تواند جوامع بشری را اداره کند و زندگی بشر را سامان دهد.

آیا با مکارم اخلاق می شود سیاست، اقتصاد، اجتماع و ... را اداره کرد؟ می توان مناسبات پیچیده جهان امروز را با اخلاقیات سامان بخشید؟ اساس بحث ما باید بر پاسخ و حل این دو ابهام استوار شود. وقتی امروز از اخلاق صحبت می کنیم، آن را نوعی آراستگی برخوردها و رفتارهای شخصی محسوب می کنیم. مواردی مثل خوشرویی، صبر، متانت، سعه صدر، پرهیز از رذایلی چون حسد، بخل، کینه توزی و ... با این نگاه ظرف اخلاقیات، بسیار محدود است. کرامت در منش و آراستگی در رفتار و روشی که مناسبات جزئی ما با اطرافیان و معاشرینشان را تسهیل و شیرین تر می کند. این تلقی ریشه در نگرشی دارد که از جانب اهل علم از قدیم رواج داشته است. در میان اهل علم از گذشته های دور، معروف است که علم یا علوم دینی، را سه شاخه دانسته اند: اصول نظری، احکام عملی و اخلاق. اگرچه این نکته را ظاهراً از حدیثی منسوب به پیامبر(ص) استفاده می کنند، ولی من معتقدم آن حدیث هم نیازمند توجه و بازفهمی است. به هر حال قدما می گفتند که اساس دین اصول اعتقادی و احکام عملی است و البته اخلاقیات را به حد اصول و فروع دین مورد توجه و اهتمام قرار نمی دادند. حتی در جایی خواندم یکی از اهل قلم، اصول نظری اسلام را مثل چارچوب و اسکلت خانه دانسته بود، احکام عملی را مانند دیوارهای ساختمان که خانه را کامل می کند و بعد اخلاقیات را هم به آن چیزهایی توصیف کرده بود که ما خانه را با آن می آراییم و زیباتر می کنیم. از مجموعه اینها چنین برداشت می شود که اخلاقیات را در بسیاری موارد در فرهنگ دینی ما- برخلاف آنچه که هست- یک جنبه روبنایی، عرضی و در یک کلام تشریفاتی معرفی کرده اند و این خلاف تعبیری است که پیامبر اکرم(ص) در آن حدیث «انما بعثت لا تمم مکارم الاخلاق» مورد توجه قرار داده اند.


* برای رفع این ابهامات، چه باید کرد؟

دکتر فرهمندپور:

به نظر می رسد باید تفسیر خود را از اخلاق و حوزه و وسعت اخلاقیات، اصلاح کنیم. ما برای رفع همه این شبهات، به یک باز تعریف جامع از اخلاق محتاجیم. یعنی به جای اینکه بنا را بسازیم و اخلاق را زینت آن بدانیم، باید عکس آن را تصور کنیم، زیرا از این فرمایش حضرت رسول(ص)، چنین استفاده می شود که اتفاقاً اخلاق ظرف، زمینه و بستر شکل گیری بنای دین است، یعنی نه تنها روبنا نیست، که زمینه شکل گیری سایر معارف دینی هم هست. به عبارت دیگر، اول از همه لازم است زمینه مساعد برای شکل گیری معارف دینی آماده گردد و زمینه تحقق جامعه دینی مهیا شود، و سپس در این زمینه مناسب، بنای دین استوار گردد. این زمینه، همان اخلاق است.در این شرایط، اخلاق زیربنا و در حقیقت آن زمینی خواهد بود که قرار است بنای جامع دین در آن استوار گردد. با این تعریف جدید، آن ابهام دوم هم برطرف خواهد شد. یعنی چه؟ ببینید شما از یک طرف می گویید رسول ا... (ص)، هدف از بعثت را اتمام اخلاق می داند و از طرف دیگر دین در عرصه سیاست، اجتماع، فرهنگ، اقتصاد و ... قانون و برنامه اعلام کرده و مدعی مدیریت جهانی و فرازمانی است. اگر اخلاق را به معنی عرفی اش بدانید، یک تناقص کامل مشهود است. اما اگر این تعریف جدید را مبنا قرار دهید، ابهام و تناقضی وجود ندارد. دین آمده بستر تحقق همه بناهای اجتماعی را اصلاح کند.

اگر آن زیربنای اخلاقی شکل نگرفته باشد، تلاش در جهت دین مدار کردن سیاست و اقتصاد و اجتماع بی نتیجه و حداقل کم بهره خواهد بود. اتفاقی که قرن هاست در تاریخ اسلام و جوامع اسلامی شاهد آن هستیم. شما به بازیها و منازعات سیاسی نگاه کنید. گاهی حتی سیاستمداران ظاهراً متدین هم از حوزه عمل اخلاقی بیرون می روند. به مناسبات اقتصادی امروز جامعه نگاه کنید، حتی آن فرد متدین هم در کشاکش و گیرودار سود و زیان می لغزد، حتی به محافل علمی ما نگاه کنید، آیا اخلاق علمی هم به موازات پیشرفت و توسعه اطلاعات و فناوری مورد توجه قرار می گیرد؟ نتیجه چه خواهد بود. تلاش گروهی به عنوان معلم اخلاق یا پرچمدار معنویت، تنها در کنار و حاشیه این جریان، بی توجه به اخلاقیات- و نه در پایه و اساس بنای اجتماعی- به جایی نخواهد رسید.


* آیا در این زمینه، شواهد قرآنی هم وجود دارد که بشود به آنها استشهاد کرد؟

دکتر فرهمندپور:

بله فراوان. البته در فهم آیات قرآنی هم باید این بازنگریها و بازتعریف ها را مدنظر قرار دهیم گاه ترجمه های سطحی از آیات هم ما را به همان سمت و سوی نگرشهای عرفی می برد. مثل همان تعریف عرفی از اخلاق در حدیث پیامبر(ص). قرآن، هدف پیامبر(ص) را برداشتن غل و زنجیرها از مردم بیان می کند. یعنی رسول ا... (ص) آمده تا غل و زنجیر را از مردم بردارد. کدام غل و زنجیر؟ بردگان و اسراء را با غل و زنجیر و کنده می بستند. بنابراین هم سرعت آنها کم می شد و هم وسعت قدمهایشان. این بیان زیبای قرآن، که مردم قبل از اسلام را به آدمهای غل و زنجیر شده تشبیه کرده است، واقعاً فوق العاده است.این غل و زنجیرها چه بودند؟ خرافات، کج اندیشی، غفلت از معنویات و البته ظلم و زبونی و خفت، چیزهایی که هم فکر و اندیشه آدمها را محدود می کند و هم عمل و کنش و رفتارهای او را، یعنی همان محدودیت دید و محدودیت قدم. حال اسلام می آید این محدودیت ها را برمی دارد. آزاداندیشی و کرامت انسانی را به این مردم عرضه می کند، اخلاق یعنی بستر تحقق آدم هایی آزاد در فکر و بزرگ منش و کریم در عمل، آدمهایی که قالب های کیفیت عمل را شکسته اند. تنها در چنین جامعه ای است که می توان سیاست دینی، حکومت دینی، اقتصاد دینی، اجتماع دینی، فرهنگ دینی، خانواده آرمانی، جامعه ایده آل و ... را قابل تحقق دانست. همین است که تمامیت بخشی به مکارم اخلاق اساسی ترین هدف بعثت رسول ا... (ص)، است و هر چیز دیگر در اسلام، دنبال این هدف اصلی می رود و معنا و تحقق پیدا می کند.

منبع: ماهنامه اندیشه نو- ویژه نامه پیامبر اعظم


لینک مطالب مرتبط:

سال رو به پایان و فاصله های به جا مانده!

دل ها را به هم نزدیک کنید

دین در اندیشه مدرنیته

سكه پیامبر اعظم (ص) ضرب می شود

از عدالت اجتماعى چه برداشتی دارید؟

مکتب علوی در غربت

عجب روزگار ناامنی است!