تبیان، دستیار زندگی
دین مقدس اسلام براى همه شئون بشرى قاعده و حكم و طریق شناخت آنها را «آنچنانكه هستند» و «آنچنان كه باید باشند» تعیین نموده است، تغییر دادن هر یك از آنها بدعتى است كه مستلزم ضلالت است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عاقبت ایجاد بدعت در دین

دین ‏مقدس اسلام براى همه شئون بشرى قاعده و حكم و طریق شناخت آنها را «آنچنانكه‏ هستند» و «آنچنان كه باید باشند» تعیین نموده است، تغییر دادن هر یك از آنها بدعتى ‏است كه مستلزم ضلالت است.

فرآوری: مریم پناهنده -بخش نهج البلاغه تبیان

 بدعت در دین

یکی از آفات و آسیبهای مهمی که جریانهای  فکری و فرهنگی به ویژه ادیان و شریعت های الهی را در طول تاریخ با مشکلات روبرو  ساخته بدعت و جریانهای بدعت گذار بوده است.

اسلام به ویژه  مکتب آسمانی اهل بیت علیهم السلام همواره در طول تاریخ با بدعت و بدعت گذاری مواجه بوده است. از همین روست که علی علیه السلام می فرمایند: هیچ بدعتی در دین ایجاد نمی شود مگر آنکه سنتی ترک گردد، پس از بدعت ها بپرهیزید و با راه راست و جاده آشکار حق باشید. (نهج البلاغه، خطبه 145)

تعریف بدعت

بدعت در لغت به معنای کاری نو و بی سابقه است که نمونه قبلی نداشته باشد. قرآن کریم خداوند را چنین توصیف می کند: بدیع السموات والارض. او پدید آورنده آسمان ها و زمین است. (که آنها را بدون الگو و نمونه پیشین آفریده است. همچنین درتوصیف پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: قل ما کنت بدعا من الرسل بگو من میان پیامبران پدیده نو ظهوری نیستم. (بلکه پیش از من نیز پیامرانی آمده اند).

راغب می گوید: ابداع، پدید آوردن چیزی است که نمونه و سابقه نداشته باشد و چاهی را که تازه حفر کرده باشند بدیع می گویند. بنابر این هر چیز جدید و بی سابقه را بدیع و کار نو ظهور را بدعت گویند.

اسلام به ویژه  مکتب آسمانی اهل بیت علیهم السلام همواره در طول تاریخ با بدعت و بدعت گذاری مواجه بوده است. از همین روست که علی علیه السلام می فرمایند: هیچ بدعتی در دین ایجاد نمی شود مگر آنکه سنتی ترک گردد، پس از بدعت ها بپرهیزید و با راه راست و جاده آشکار حق باشید. (نهج البلاغه، خطبه 145)

موارد استعمال بدعت

اصطلاح بدعت امروزه در دو مورد به كار برده مى شود:

مورد یكم) هر چیز نو و بى ‏سابقه كه از یك یا چند نفر بروز پیدا مى‏ كند. بدعت‏ به این معنى‏ بطور عام قبیح و مورد سرزنش نیست، زیرا تردیدى در این نیست كه پیشرفت علوم و تحول اجتماعات و گسترش صنایع و معارف همه و همه، ناشى از نوآورى‏ هاى نوابغ و مبتكران و صاحبنظران قرون بوده است. بدعت و ابداع به این معنى نه تنها محكوم و مردود نیست، بلكه همانگونه كه در امتداد تاریخ مشاهده مى‏ كنیم، نوبینى، نوگرایى و نوآورى بوده است كه باعث ‏شده ‏بشر در ابعاد بسیار متنوع پیشرفتى داشته باشد.

و با كمال قاطعیت ‏باید گفت: هر انسانى كه چه در حال انفراد و چه در حال جمعى، توانایى آزاد ساختن خود را از زنجیرهاى كهن و بندهاى محكمى [كه نه به جهت اصالت‏ و واقعیت آنها، بلكه تنها به جهت گذشت زمان در چشمه ‏سار وجود آدمى رسوب و ته‏ نشین شده ‏اند] نتواند خود را آزاد كند، چنین انسانى توانائى حركت در این زندگى را ندارد، چه رسد به اینكه به تكاپوى مسابقه در خیرات و كمالات موفق گردد.

آیات ‏قرآنى این معنى را در آیات مربوط به توبیخ اقوام و مللى كه تكیه به عقاید گذشتگان‏ خود مى‏كردند، در چند مورد بیان كرده است. پس انسان ساخته شده یا انسانى كه ‏میخواهد در این زندگانى ساخته شود، همواره باید با واقعیات و حقائق در ارتباط باشد،خواه امروز به وجود آمده باشند یا هزاران سال پیش.

مورد دوم) بدعت‏به معناى به وجود آوردن قضیه‏ اى بى ‏سابقه درباره حقیقتى، درصورتیكه آنچه درباره آن حقیقت‏ به وسیله عقل سلیم یا دین الهى اثبات شده است، درگذشته بیان شده و گذشت زمان و بروز عوامل گوناگون نتوانسته است‏ حكم عقل سلیم و دین الهى را درباره آن حقیقت اصیل و ریشه‏ دار متزلزل بسازد، بلكه حتى عوامل مزبور واقعیت و استحكام آن را بیشتر آشكار ساخته است.

بعنوان مثال: حقائقى كه در اصول و عقائد اسلامى وجود دارد، مانند توحید و صفات خداوندى و نبوت و معاد و مسئله‏ زمامدارى و همچنین احكام فقهى و اخلاقى و جهان‏ بینى كه بطور كلى اثبات شده است، همه اینها با نظر به فطرت اصلى انسان‏ ها در ارتباطات چهارگانه (ارتباط انسان با خویشتن، ارتباط انسان با خدا، ارتباط انسان با جهان هستى و ارتباط انسان با همنوعان خود) ثابت‏ بوده و قابل دگرگونى نیستند، مگر آنچه كه راجع به موضوعات و احكام ثانویه مى‏ باشد.

با توجه كافى به معناى بدعت ‏بنیان‏ كن، خواهیم دید آنچه كه بشریت را با زشت ‏ترین و وقیح‏ ترین شكل به حیوانیت درنده‏ مى‏ كشاند، همین بدعتها است كه همه موجودیت مادى و معنوى انسان را متلاشى ساخته ‏و آن را به ورطه نابودى مى ‏كشاند.

بدعت در دین جایز نیست

در مقابل این حقائق ثابت و اصیل هر بدعت‏ حادثه خلاف واقع بوده و باید از بروز آنها به شدت جلوگیرى كرد و در صورت بروز باید به هر نحوى است استمرار آن را قطع نمود.

به عنوان مثال در مقابل لزوم اعتقاد به خدا، انكار یا تردد در وجود خدا و یا عدم اعتقاد به‏وجود آن ذات اقدس، بدعت هایى است كه باید به هر نحوى كه ممكن است ‏با آنها به مبارزه‏ پرداخت و همچنین دیگر مسائل اصولى و فقهى و اخلاقى مانند وجوب ارتباط با خدا به وسیله عبادات، تنظیم مسائل اقتصادى جامعه و قواعد اخلاقى مانند «هر كارى باید از دستمزد عادلانه برخوردار باشد.» «بر خود بپسند آنچه را كه بر دیگران مى ‏پسندى و بر دیگران مپسند آنچه را كه بخود نمى‏ پسندى‏»

با توجه كافى به معناى بدعت ‏بنیان‏ كن، خواهیم دید آنچه كه بشریت را با زشت ‏ترین و وقیح‏ ترین شكل به حیوانیت درنده‏ مى‏ كشاند، همین بدعتها است كه همه موجودیت مادى و معنوى انسان را متلاشى ساخته ‏و آن را به ورطه نابودى مى ‏كشاند.

از همین جا معناى كلام مبارك رسول خدا صلى الله‏ علیه و آله و سلم روشن مى‏ شود كه فرمود: كل بدعة ضلالة و كل ضلالة فى‏النار (هر بدعتى گمراهى است و هر گمراهى در آتش است) زیرا،دین ‏مقدس اسلام براى همه شئون بشرى قاعده و حكم و طریق شناخت آنها را «آنچنانكه‏ هستند» و «آنچنان كه باید باشند» تعیین نموده است، تغییر دادن هر یك از آنها بدعتى ‏است كه مستلزم ضلالت است و بدین جهت است كه امیر المۆمنین علیه السلام در جملاتی مى ‏فرماید: و ما احدثت‏بدعة الا تركت‏بها سنة (و هیچ بدعتى ‏احداث نشده است مگر اینكه سنتى به وسیله آن متروك گشته است) (نهج البلاغه خطبه 145)


منابع:
١ـ نهج البلاغه، ترجمه دشتی
٢ـ شرح علامه محمد تقی جعفری بر نهج البلاغه
٣ـ سازمان تبلیغات اسلامی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.