تبیان، دستیار زندگی
داریوش فرضیایی چهره محبوبی است. او حالا پس از 14 سال حضور در تلویزیون از خود امضایی به جا گذاشته كه خیلی ها خواستند بگذارند و نتوانستند. برنامه عموپورنگ خیلی ساده شروع شد در ادامه قوام یافت و حالا در قامت «محله گل و بلبل» شكلی تازه و متفاوت یافته است. روا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گل و بلبل به روایت عموپورنگ


داریوش فرضیایی چهره محبوبی است. او حالا پس از 14 سال حضور در تلویزیون از خود امضایی به جا گذاشته كه خیلی ها خواستند بگذارند و نتوانستند. برنامه عموپورنگ خیلی ساده شروع شد در ادامه قوام یافت و حالا در قامت «محله گل و بلبل» شكلی تازه و متفاوت یافته است. روایت او از این برنامه را بخوانید:

داریوش فرضیایی ، عمو پورنگ ، محله گل و بلبل

*نمونه «محله گل و بلبل» كه داستانش در یك محله بگذرد را پیشتر داشته ایم. ایده آن را از كی داشته اید؟
من همیشه به نوعی یك ساختار نمایشی( عامیانه بگویم خاله بازی) در ژانر كودك داشته ام. یك نفر مامان ام می شد یك نفر از طریق تلفن نقش عمویم را بازی می كرد و ... بیننده ها این احساس را داشتند كه عموپورنگ یك بازی  نمایشی دارد. در برنامه زنده رسیدن به همه ایده آل ها خیلی سخت بود . همیشه دوست داشتم یك خانواده نمایشی داشته باشم كه در قالب طنز اتفاقاتی برای آن ها در محله ای بیفتد.این ایده را شاخ و برگ دادیم كه به شكل كنونی رسیدیم. یك مطلب دیگرهم بگویم؛ الان یكی از برنامه ها اجرا ، چینش و فرمول ساختاری اش را یك جورهایی از فرمول برنامه های عمو پورنگ الهام گرفته است. دور هم می نشینند ،حرف می زنند ، شعر می خوانند ،آدم ها دست می زنند ،می خندند.... .
*منظورتان «خندوانه» است.
بله؛ من خیلی این برنامه را دوست دارم خیلی هم موفق و قابل احترام است. پشت آن فكر هست ولی فرمولش را نگاه كنید؛ شخصیت عروسكی دارد كه ما هم عروسك آوردیم. مهمان می آورد كه ما بخشی داشتیم به اسم صندلی داغ؛ هنرمند دعوت می كردیم برای بچه ها درباره مسائل مختلف حرف می زد. یعنی همه كارهای من دارد در یك برنامه بزرگسال اتفاق می افتد. پس این نشان می دهد فرمول ساختاری برنامه در طی 14 سال جا  كار داشته و حالا در برنامه ای بزرگسال شاهدش هستیم.

داریوش فرضیایی ، عمو پورنگ ، محله گل و بلبل

*نكته جالبی است. منتهی «خندوانه» چون برای مخاطب بزرگسال است خیلی بیشتر از طرف رسانه ها ارزیابی می شود ولی «محله گل و بلبل» نه.
كودك را هیچ وقت جدی نمی گیرند.جشنواره كودك را ببینید، فقط اسمش مال بچه ها است .من این درد دل را دارم این همه جشنواره هست ولی سهم كودكان چقدر است؟ مگر این بچه كه در برنامه من دست می زند فردا یكی از آینده سازان نخواهد بود؟ پس چرا به این ها كه این جا دارند شكل می گیرند بهایی داده نمی شود؟ به نظر من این یك ضعف است. درحالی كه كار كودك باید مورد توجه باشد؛‌فقط هم درباره خودم نمی گویم ، به هر كس كه كار کودک می كند باید بها داده شود، نقد شود، ضعف و قوتش بدرستی تحلیل شود  .

خانم نظام دوست یكی دو بار مادر را دید و چند بار تلفنی صحبت كرد. یك سری ویژگی ها را الگو گرفت ولی خب پدر در قید حیات نیستند كه آقای شفیعی ببینند


*در این 14 سال كه چهره شدید از طرف مدیران یا آدم های بیرون سازمان سفارش خاصی بوده كه به زور به برنامه تحمیل شود؟
مطمئنا هر كسی در كاری كه انجام می دهد مقابل یك سری درخواست ها قرار می گیرد. بالاخره در سازمانی كار می كنیم كه باید تابع چارچوب خاصی باشیم . مهم این است كه برخورد شما با آن چه پیشنهاد می شود چیست و چطور بتوانی آن را انجام بدهی كه نه به ایده های خودت بی احترامی شود نه دیگران.آدم دو دو تا چهار تا می كند و به نتیجه می رسد. صادقانه بگویم خیلی كم پیش آمده كه چیزی سفارش شود و همین مقدار هم بیشتر حالت پیشنهاد داشته.
*در «محله گل و بلبل» نعمیه نظام دوست و ابراهیم شفیعی كه نقش پدر و مادرتان را بازی می كنند می گویند خود شما تاكید داشتید كه این دو شخصیت به پدر و مادر واقعی تان نزدیك باشد. درست است؟

داریوش فرضیایی ، عمو پورنگ ، محله گل و بلبل


خانم نظام دوست خیلی برای من محترم هستند خودشان از خطه مردم هنردوست گیلان اند و بهترین گزینه برای بازی در نقش مادر بودند. آقای شفیعی هم مثل مرحوم پدرم آذری هستند؛ حالا ایشان در نقش شان یك مقدار غلو كرده اند ولی همین مقدار را دوست داشتم . دو مطلب كه برایم مهم است این كه اولا من همه لهجه ها را دوست دارم و به آن ها احترام می گذارم . لهجه ها جزو هویت ملی ماست برای همین در برنامه هایی كه مسابقه داشتم با بچه های مناطق مختلف تا جایی كه می توانستم با لهجه خودشان صحبت می كردم.  احترام و عشق ورزیدن میان پدر و مادر دغدغه ام بوده و هست. بارها كارشناسان دینی تلویزیون عنوان كرده اند  كه چه اشكال دارد همسرتان را با لقب عزیزم خطاب كنید . بگویید عزیزم دوست دارم ، عزیزم قربانت بروم ... اجازه دهید بچه های تان بدانند پدر و مادرشان عاشقانه با هم برخورد می كنند . آن ها هم در آینده با همسر و بچه های شان عاشقانه برخورد می كنند.
*الان مادر راضی هستند؟
مادر بله می بیند و لذت می برد. خانم نظام دوست یكی دو بار مادر را دید و چند بار تلفنی صحبت كرد. یك سری ویژگی ها را الگو گرفت ولی خب پدر در قید حیات نیستند كه آقای شفیعی ببینند. پدر بسیار مقتدر و در عین حال رئوف بودند ولی حمایت را از سرم بر نمی داشت. این را دوست داشتم . و این كه این ها با هم عاشقانه برخورد می كنند خیلی عزیز است.

داریوش فرضیایی ، عمو پورنگ ، محله گل و بلبل


*در برنامه شما هر بار شاهد یك شخصیت جدید بوده ایم . صادقانه بگویید همه اش حاصل ایده خودتان بوده؟
نه؛‌ همه پیشنهاد می دهیم. عموپورنگ یك كار گروهی است كه از سال 88 ایده های آن بر اساس همفكری  من، تهیه كننده، نویسنده و كارگردان شكل گرفته. شخصیت ها هم بر اساس كاراكترهای واقعی و اتفاقات عینی شكل می گیرند. مثلا شخصیت سلطان بعد از خبری كه در بیست و سی درباره فرار چند شیر اعلام شد شكل گرفت.
*تكیه كلام ها كار نویسنده است؟
بله كار آقای علی پور است . البته خانم بختیاری «دوست دارم» را كه به طرزی خاص بیان می كند خودشان پیشنهاد داد. برایم جالب است كه تكیه كلام ها این قدر خوب جا افتاد و مردم الان از آن به كرات استفاده می كنند.

همیشه دوست داشتم یك خانواده نمایشی داشته باشم كه در قالب طنز اتفاقاتی برای آن ها در محله ای بیفتد.این ایده را شاخ و برگ دادیم كه به شكل كنونی رسیدیم


* در فضای مجازی برخی حواشی، باعث خودسانسوری شما نمی شود؟
من سعی كردم خودم باشم و چیزهایی كه دغدغه ام است را بنویسم. بعضی وقت ها چیزی می نویسم كه می گویند تو هم ادای آدم های معروف را در می آوری و دنیا را طور دیگر می بینی. برو« اردك تك تك» ات را بخوان! این نگاه دلم را می شكند. پدر و مادری من را می بینند می گویند كاری كرده ای بچه  ام شاد تر شود و در ضمن چادر سر كند. من در جواب چه می گویم؟ می گویم من به باورهای پشت چادر كار دارم. مادر خود من چادری است و چادر جزو اولیت است ولی من به باورهای پشت چادر می پردازم كه بچه با اشتیاق آن را سر كند ؛ دوست دارم این فكر را تقویت كنم. نه با مستقیم گویی كه مستقیم گویی بچه را اتفاقا زده می كند.

داریوش فرضیایی ، عمو پورنگ ، محله گل و بلبل

*شما چهره ای محبوب بین بچه ها هستید ، بین بزرگترها چطور؟
من در تلویزیون كارم كودك است و می طلبد حركات و لحن بیانم كودكانه باشد اما به قول آن جمله معروف « اگر می خواهید به شخصیتم پی ببرید نوشته های من را بخوانید.» برای من مهم است كه دیگران بدانند عموپورنگ كه در برنامه اش بالا و پایین می پرد، نگاهش به زندگی و آدم ها چیست و چگونه است؟ من آن نگاه و اصالت وجودی ام را در نوشته هایم نشان می دهم.  یك بار به بچه ها گفتم از بوسیدن دست پدر و مادرشان عكس بگیرند و بفرستند. اول هم خودم این كار را كردم؛ نه برای خودنمایی بود نه می خواستم به چشم بیایم. این اتفاق به قدری سر و صدا كرد كه رسانه ها و اخبار تلویزیون به آن پرداختند. آن جا به چیزهای دیگر فكر كردم. گفتم چه جالب كه بزرگترها من را طوری دیگر می شناسند. عموپورنگ دغدغه های مهم تری داری كه ای بزرگسال ای كسی كه من را عموی بچه ات می دانی من را باور داشته باش ؛ نه فقط در كلام. دغدغه من بچه تو است .بچه تو آینده ساز این مملكت است. وقتی یك فرد بزرگسال دغدغه من را این طور می بیند مطمئن باش نگاهش عوض می شود . به جرات بگویم تنها كسی هستم كه فحاشی صفحه اش كم است چون می دانند این محیط برای بچه ها است و باید پاك و عاری از پلیدی ها باشد این خیلی ارزش دارد .

فرآوری: منیژه خسروی
بخش سینما و تلویزیون تبیان

منبع: هفت صبح