تبیان، دستیار زندگی
آدم نمی داند برای کسی که فیلم را ندیده چطور باید قصه فیلم « اعترافات ذهن خطرناک من» را تعریف کند یا حتی فضای درام را به تصویربکشد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مورد شگفت انگیز یک روان پریش!

نگاهی به فیلم « اعترافات ذهن خطرناک من»



آدم نمی داند برای کسی که فیلم را ندیده چطور باید قصه فیلم « اعترافات ذهن خطرناک من» را تعریف کند یا حتی فضای درام را به تصویربکشد.

اعترافات ذهن خطرناک من

نه اینکه با فیلمی مطلقا آشفته وبی سر وسامان روبرو هستیم که اساسا این جنس از سینما وقصه گویی و آدم های که در قصه می بینیم در سینمای ایران کمتر سراغ داشتیم و مهمتر از این تجربه روان پریشانه شخصیت اصلی قصه (سیامک صفری) است که تجربه نامتعارف برای همذات پنداری مخاطب است.
داستان فیلم « اعترافات ذهن خطرناک من» درباره مردی است كه در یك بیست و چهار ساعت پر التهاب هیچ چیز به خاطر نمی آورد. نه از گذشته اش چیزی می داند و نه آدم های اطرافش را می شناسد. او در محاصره كسانی قرار گرفته كه هر یك به نوعی مدعی آشنایی و نزدیكی با اوهستند، اما هیچ نشانه ای برای اثبات و حتی نفی آن وجود ندارد. واقعیت این است که « اعترافات ذهن خطرناک من» تجلی وعینیت یافتن یک ذهن انتزاعی است که به کمک سینما و تکنیک های آن ظهور یافته و به تصویر کشیده شده و اگر اهل خیال پردازی یا کشمکش های انتزاعی نباشی نمی توانی با جهان سینمایی اثر که جهانی انتزاعی است ارتباط برقرار کنی. نه لزوما به واسطه سویه انتزاعی قصه و شخصیت هایش که بیشتر به خاطر ذهنیت مغشوش و پریشان قهرمان قصه ، درک و هضم فیلم دشوار است.

نباید فیلم «اعترافات خطرناک ذهن من» را درکنار سینمای متعارف ایران قرارداد که در این صورت با فیلمی آشفته گنگ و مبهم و بی سر و ته ای مواجه هستیم که هیچ یک از عناصر و اجزای آن با ساختار فیلم کلاسیک منطبق و سازگار نیست

با این حال قصد کارگردان هم جز این نیست که مخاطب را با دنیای روان پریشانه قهرمان قصه آشنا و درگیر کند. قصه ای که از زاویه دید کاملا متفاوت و غیرمتعارف رویکردی آسیب شناسانه به معضلات اجتماعی از جمله اعتیاد دارد. فیلم البته که لحنی عصبی وعصبانی دارد و جنس بازی ها و ویژگی های شخصیت هایش در کنار فضاسازی زمخت وخشن فیلم در نهایت ممکن است مخاطب ناآشنا با این گونه فضاها را عصبی وکلافه کند. آدم های قصه شخصیت های آشنایی نیستند نه اینکه این آشنایی زدایی برمبنای ساختار انتزاعی یا سورئالیستی داستان برمی آید که حتی این شخصیت ها و دنیای درونی شان دریک بستر رئالیستی هم شناخته شده نیست. لهجه و زبان سینمایی فیلم نه در نسبت با ذات و ساختار اثر که در نسبت با مخاطب ایرانی به شدن گنگ و مبهم بوده و قدرت برقراری ارتباط با آن را ندارد مگر مخاطبانی که به فضاهای شدیدا انتزاعی علاقمند باشند.

اعترافات ذهن خطرناک من

نباید فیلم «اعترافات خطرناک ذهن من» را درکنار سینمای متعارف ایران قرارداد که در این صورت با فیلمی آشفته گنگ و مبهم و بی سر و ته ای مواجه هستیم که هیچ یک از عناصر و اجزای آن با ساختار فیلم کلاسیک منطبق و سازگار نیست. به نظر می رسد باید کمی از این آشفتگی، روانپریشی ، بلاتکلیفی و تضادهای شدید درونی راتجربه کرده باشی تا بتوانی در فضا و اتمسفر فیلم نفس بکشی و احساس خفگی نکنی. فیلم تلاشی است تا خود را در اجرا و کارگردانی و حتی در مضمون و درونمایه اثر به فیلم های روز جهان نزدیک کند. اگر علاقه ای به این جنس از سینما ندارید و مثلا به دنبال سوژه ای اجتماعی و خانوادگی هستید به تماشای این فیلم نروید چون مطمئنا عصبی و کلافه برمی گردید یا دست کم اواسط فیلم سالن را ترک می کنید؛ اما اگر دوست دارید فضاهای غیر متعارف اما تازه و مثلا آثاری از جنس فیلم های پست مدرنیستی را تجربه کنید احتمالا از تماشای این فیلم ناراضی بر نمی گردید.
با این حال فیلم می تواند تصویری انتزاعی از احساس سردرگمی ،گیجی و بلاتکلیفی در جهان مدرنی باشد که مدائم آدمی را در یک پارادوکس معنایی قرار می دهد و این تجربه دردناکی است که امروز دست کم بخشی از نسل نخبه و روشنفکر ما روزانه با آن مواجه و درگیر است؛ شاید از بین این گروه باید به دنبال مخاطب برای چنین فیلمی بود. ضمن اینکه این فیلم را می توان نوعی تجربه گرایی هومن سیدی دانست که قطعا خودش نیز می داند ذائقه عام مخاطب ایرانی چندان پذیرای هضم آن نبوده و فیلم را پس می زند. اگر قرار بر این باشد از فیلم پست مدرنیستی حرف بزنیم « اعترافات ذهن خطرناک من» تجربه ناقصی است که به چکش کاری هایی بیشتر از این نیاز دارد. بیش از آنکه محتوا و روایت قصه به این ساختار نزدیک باشد قاب بندی و تصویرسازی فیلم مبین این معناست. نورپردازی ها، زاویه دید دوربین و حتی رنگ آمیزی فیلم و در نهایت نگاه جزیی نگرانه در چیدمان سخت افزاری قصه خیلی به آثار تازه سینمای جهان نزدیک است و با توجه به بضاعت تکنیکی سینمای ایران این حد از تصویر سازی و خلق موقعیت مدرن در روایت قابل ستایش است.

اعترافات ذهن خطرناک من

واقعیت این است که فیلم « اعترافات ذهن خطرناک من» قصه مشخصی ندارد که بتوان برای آن پایانی در نظرگرفت و مثلا آن را در شمایل یک فیلم ساختارمند کلاسیک تجزیه و تحلیل کرد. قصه روایت یک روز از مورد عجیب یک آدم روانپریش است که درد و رنج ها و نقاط سیاه و سفید مغزش و آنچه در تلاطم های ذهنی او می گذرد به تصویر درآمده و از آن پرده برداری شده. حتی اگر این اعترافات یکسری آشغال های ذهنی هم باشد دست کم اوریجینال است. نگارنده خود از تماشای این فیلم، دچار کسالت و خستگی شده اما می توان به آن به عنوان یک تجربه تازه و متفاوت از سینمای مدرن ایران احترام گذاشت.
شناسنامه اعترافات ذهن خطرناک من

نویسنده و کارگردان: هومن سیدی
بازیگران: سیامک صفری، نگار جواهریان، عباس غزالی، چکامه چمن ماه، میثاق زارع، بیژن سراج، بابک بهشاد، رویا نونهالی، بابک حمیدیان، هومن سیدی، میترا حجار
خلاصه فیلم : این فیلم در ٢٤ ساعت مى گذرد و داستان مردى است كه یك روز كامل هیچ چیزى را به یاد نمى آورد.

سید رضا صائمی
بخش سینما و تلویزیون