شهروندانی در کسوت خبرنگار
گفتوگو با دکتر حسن نمکدوست، استاد رسانه و ارتباطات
این روزها شبکه های اجتماعی همچون تلگرام و وایبر که قابلیت نصب بر گوشی های هوشمند را یافتهاند، عرصه ای را فراهم کرده اند تا شهروندان در تولید محتوا و توزیع آن به شکل گسترده ای مشارکت کنند. اغلب تحلیلگران رسانه از این واقعیت به عنوان امری مثبت یاد میکنند که به «دموکراتیزه شدن محتوا» انجامیده است. اما با وجود تبعات مثبتی که این پدیده در بالا بردن سطح کنشگری مخاطب داشته است، این سوال پیش میآید که در نتیجه تولید محتوا توسط خبرنگاران آماتوری که وسعتی به اندازه شهروندان یک جامعه دارند، «آینده خبرنگاری و خبر» به مفهوم حرفه ای آن، چه میشود؟ واقعیت این است که رویداد های خبری در خلأ رخ نمیدهند و به محض وقوع، شهروندان یا به تعبیری خبرنگاران آماتور از طریق رسانه های اجتماعی که در اختیار دارند، جزئیات واقعه را منتشر و بدین وسیله نیاز مخاطبان به خبر را ارضا میکنند. از این رو، صاحبان رسانه باید این نکته را مورد تأمل قرار دهند که به دنبال خبر رسانی رسانه های اجتماعی که اغلب با سرعت و تنوع بسیاری هم همراه است، مخاطبان، دیگر چه ضرورتی برای پیگیری اخبار در رسانه های جریان اصلی احساس میکنند که بعد از گذشت زمانی، تقریباً یک روزه، به انتظار پوشش خبری روزنامه ها بنشینند؟ با دکتر حسن نمکدوست، از استادان حوزه رسانه و علوم ارتباطات اجتماعی، در مورد آینده روزنامهنگاری و روزنامهنگاران حرفهای گپ و گفت انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
جناب دکتر نمکدوست، با توجه به ظهور و بروزی که رسانههای اجتماعی همچون تلگرام، وایبر و لاین و... یافتهاند، به نظر میرسد مخاطبان سهم بیشتری را در جریان خبر رسانی و تهیه اخبار به دست آوردهاند، تحلیل شما از این وضعیت چیست؟
واقعیت این است که از زمان آمدن وب 2 مشارکت مخاطب در تولید محتوا آغاز شده است تا آنجا که از سال 2004 برآمد حضور مخاطب را به عنوان یک عنصر به مراتب فعالتر از قبل در تولید و ارائه خبرها شاهد هستیم. این امر، اتفاق تازهای نیست. پیش از این نیز، مخاطبان در وبلاگهایشان چنین فعالیتی داشتند. قبل از آن هم، اگر کسی خبر بسیار مهمی به دست میآورد حتی از طریق پیامک آن را منتشر و در جریان اطلاع رسانی مشارکت میکرد.
تلفن همراه همان طور که از نامش برمیآید همواره همراه ما است و عموم مردم در نقاط مختلف دنیا از این امکان برخوردار هستند. با آمدن smartphoneها این امکان پدید آمد که اپلیکیشن هایی که امکان تبادل خبر و اطلاع را در قالب های مختلف فراهم میکردند نیز در سیستمهای تلفن همراه تعبیه شوند. به همین دلیل، امروزه ما با گسترش پدیده ای مواجه هستیم که به صورت جدی وارد فضای ارتباطی زندگی مردم در سراسر دنیا شده است و مردم فعالانه در تولید محتوای خبری از جنس کاری که رسانهها به صورت حرفه ای انجام میدهند، مشارکت میکنند. از آنجا که این اپلیکیشن ها بسیار گسترده و انعطافپذیر هستند و کار با آنها راحت است، افراد براحتی می توانند گروه های خانوادگی، دوستی، کاری و... تشکیل دهند و خبر های خود را در آنجا به اشتراک بگذارند.
اغلب از این شیوه تولید محتوا به «روزنامهنگاری شهروندی» یاد میشود، که طی آن مخاطبان خود در مقام تولیدکننده و توزیعکننده اخبار در فرآیند اطلاع رسانی سهیم میشوند، چقدر این قبیل فعالیت ها را امری مثبت در جریان اطلاع رسانی ارزیابی میکنید؟
معتقدم این امر اتفاق خوب و مبارکی است؛ چراکه مخاطب امکان مییابد، خود نیز فعال شده و به تولید محتوا بپردازد. از این رو، میتوان از مشارکت مخاطبان در جریان اطلاع رسانی به عنوان دستاورد بزرگی یاد کرد که به مدد فناوری های ارتباطات و اطلاعات و تحولات اجتماعی به دست آمده است.
این اتفاق نشان دهنده این است که انسان ها میخواهند به سطوح بالاتری از شخصیت اجتماعی نائل شوند. از دیگر جنبه های مثبت این اتفاق آن است که تا حد زیادی رسانه های جریان اصلی را هم ملزم میکنند که با تلاش بیشتر به وظیفه اصلی شان که آگاهی رسانی است، بپردازند.
وقتی که مخاطب فعال نیست، رسانه ها قدرت اصلی را به دست میگیرند به این معنا که رسانه ها سلیقه خود را در گزینش اخبار و حتی سانسور اخبار اعمال خواهند کرد. اما وقتی مخاطب فعال میشود و خود شروع به تولید محتوا میکند لاجرم به رسانه های جریان اصلی فشار مثبتی وارد میکند و آنها را از پرده پوشی بازمیدارد چرا که در غیر این صورت اعتبار خود را از دست خواهند داد.
فرضکنید خبرنگار رسانه ای در نشستی شرکت میکند و بخشی از گزارش او به دلیلی ناموجه- تأکید میکنم به دلیلی ناموجه و مغایر با اصول حرفهای و نه در روندی منطقی- از سوی رسانه اش حذف میشود. حال اگر او از طریق شبکه اجتماعی که در اختیار دارد، همان مطلب را به اشتراک بگذارد، فشار مثبتی را به رسانه ها جهت انعکاس عادلانه اخبار و اطلاعات وارد میکند. این امر محدود به خبرنگاران هم نمیشود و حتی مردم نیز چنانچه با موضوع و مسألهای اجتماعی مواجه شوند، میتوانند بدون نیاز به رسانه های جریان اصلی آن را منتشرکنند. اینچنین، دیگر رسانه های جریان اصلی نمیتوانند در برابر مسائل اجتماعی سکوت کنند، چراکه مردم به شاهدانی عینی بدل شدهاند که امکان انتشار پیدا کردهاند.
با توجه به سهمی که مخاطبان در تولید اخبار پیدا کردهاند، برخی چنین پیشبینی میکنند که به تدریج رسانه های اجتماعی جایگزین رسانه های جریان اصلی و روزنامه نگاری حرفهای خواهد شد. قضاوت شما در این باره چیست؟
روند 10 سال گذشته نشان میدهد که به هیچ وجه چنین نبوده است و خبرنگاران رسانه های جریان اصلی از همان ابتدا از امکانات رسانه های اجتماعی بهره گرفتهاند و خود را برای دسترسی سریعتر به اخبار در معرض آن قرار دادهاند. کما اینکه به عنوان مثال هم اکنون شاهد گروه هایی خبری از برخی رسانه ها همچون «ایرنا» و «ایسنا» در شبکه های اجتماعی هستیم.
اما همان طور که به آن اشاره کردید موضوع این است که آیا رسانه های اجتماعی میتوانند جایگزین رسانه های جریان اصلی شوند؟
معتقدم حداقل در سالهای گذشته به هیچ وجه چنین اتفاقی رخ نداده است و اساساً چنین امری معنا پیدا نمیکند که رسانه های اجتماعی در معنای حذفی رفتاری در مقابل روزنامه نگاری حرفه ای داشته باشند. دلیل آن هم کاملاً روشن است؛ وقتی که یک نفر در قالب غیر حرفه ای به تولید و انتشار خبر میپردازد طبعاً ملاک های روزنامه نگاری حرفهای را مورد توجه قرار نمیدهد.
این ملاکهای روزنامه نگاری حرفه ای چیست که در روزنامه نگاری شهروندی غایب است؟
یکی از مهم ترین ملاک ها که ذات روزنامه نگاری حرفه ای را تشکیل میدهد، «دقت» است، روزنامه نگاران حرفه ای بر این باورند خبری که دقت نداشته باشد، «اعتباری» هم ندارد. این در حالی است که برای مخاطبی که درگیر یک رویداد میشود اساساً چنین دقتی موضوعیت ندارد.
«عمق» ملاک دیگری است که در روزنامه نگاری حرفهای بر آن تأکید بسیار میشود. واقعیت این است که ما وقتی با یک رویداد مواجه میشویم، سعی میکنیم آن را بکاویم و حتیالامکان به پرسش های کلیدی که پیرامون آن موضوع پدید آمده، از طریق خبرهای مکمل، گزارش، مقاله، مصاحبه و.... پاسخ دهیم و لایه های مختلف آن را بررسی کنیم. در حالی که یک شهروند معمولاً لایه اولیه خبر را مطرح میکند و دلیلی برای واکاوی آن احساس نمیکند.
از ملاک های دیگر روزنامه نگاری حرفهای «عدم سوگیری» است. معمولاً شهروندان خبرهایی را منتشر می کنند که تا حدودی درگیر آن هستند و همین امر باعث میشود که نتوانند آن را بدون سوگیری ارائه کنند.
از طرف دیگر، ما اصولی داریم تحت عنوان «اخلاق حرفه ای روزنامهنگاری»، این موضوع یکی از مهمترین مسائل مورد توجه ما روزنامه نگاران است، در حالیکه مخاطب های عادی در جریان مباحث اخلاق حرفه ای نیستند و اساساً موضوع شان نیست. نه اینکه، این امر انتقادی به آنها باشد، بلکه سرشت یک شهروند معمولی این است که هر چیزی را بخواهد، منتشر میکند و دیگر به وجوه و پیامدهای اخلاقی-اجتماعی آن توجهی نمیکند. در حالی که ما روزنامه نگاران حرفهای به همه اینها توجه میکنیم.
«تکنیکهای خبری» نیز از دیگر وجوه ممیزه این دو سبک از روزنامه نگاری هستند، اینکه چطور باید یک موضوع را منتقل کرد که هم جذاب و خواندنی باشد و هم اینکه مردم را از آن رخداد مطلع کند. میخواهم بگویم تفاوت دنیای ما خبرنگاران حرفهای با دنیای مخاطب معمولی بسیار زیاد است، بنابراین آنها نمی توانند جای رسانه های جریان اصلی را بگیرند، حتی نباید به این مسأله فکر کرد.
«روزنامه نگاری حرفهای» و «روزنامه نگاری شهروندی» دو دنیای متفاوت هستند و تفاوت آنها آنقدر زیاد است که اساساً صحبت از جایگزینی رسانه های اجتماعی به جای رسانه های جریان اصلی موضوعیت ندارد. این دو را باید دو جریان و دو روند طبیعی دانست که میتوانند از هم کمک بگیرند و به هم کمک بدهند. روزنامه نگاران حرفه ای در جهان امروز نمیتوانند شبکه های اجتماعی را نادیده بگیرند کما اینکه در اینستاگرام هم اگر بروید میبینید که رویترز، سی ان ان و... برای خود صفحه دارند و بسیاری از محتوا های خود را برای شبکه های اجتماعی به صورت خاص منتشر میکنند. یا اینکه دو ماه پیش اعلام شد که ده رسانه بزرگ دنیا از جمله بیبی سی با فیس بوک قرارداد بسته اند که در فیس بوک مطالب شان را منتشر کنند.
پس «روزنامه نگاری حرفهای» را در کنار «شبکه های اجتماعی» دو فرایند مکمل میدانید؛ همانطور که «اینترنت» کار روزنامه نگاری را متحول کرد بدون اینکه تهدیدی برای آن باشد.
گسترش شبکه های اجتماعی باعث شده تا روزنامه نگاران حرفهای از یک امکان جدید بهره ببرند و بتوانند اطلاعات و اخبار را با کیفیت و کمیت به مراتب بهتری نسبت به قبل در اختیار مخاطبان قرار دهند. ما روزی اسممان «کاغذ اخبار» بود و به کمک کاغذ، اخبار را منتشر میکردیم، بعد عکاسی به مددمان رسید و از عکس بهره گرفتیم سپس رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت و امروز هم از «شبکههای اجتماعی» بهره میگیریم.
بنابراین همواره یک نوع تعامل و بده بستان طبیعی و همیشگی میان ما مخاطبان حاکم بوده است. هم ما متحول میشویم و معناهای تازهای پیدا میکنیم و هم مخاطب تعاملش را با ما ارتقا میدهد. روزنامه نگاری حرفه ای چارچوبها، امکانات، مقتضیات، دستاوردها، تهدیدها و فرصت های خودش را دارد و شبکه های اجتماعی نیز همین طور. اینها دو فرآیند طبیعی هستند.
منبع: ایران (مهسا رمضانی)