تبیان، دستیار زندگی
فیلمی که قرار است یک موضوع داغ سیاسی را که اتفاقا با مسائل روز ارتباط مستقیمی دارد دستمایه قصه خود قرار دهد از همه لوازم یک فیلم تجاری و گیشه پسند استفاده می کند و این یعنی اولین تناقض! روی جلد فیلم که اکنون در شبکه نمایش خانگی توزیع شده دو کلمه عشق و خیا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نه عاشقانه نه سیاسی!

نگاهی به فیلم «روزگاری عشق و خیانت»


فیلمی که قرار است یک موضوع داغ سیاسی را که اتفاقا با مسائل روز ارتباط مستقیمی دارد دستمایه قصه خود قرار دهد از همه لوازم یک فیلم تجاری و گیشه‌پسند استفاده می‌کند و این یعنی اولین تناقض! روی جلد فیلم که اکنون در شبکه نمایش خانگی توزیع شده دو کلمه عشق و خیانت با فونت درشت درج شده که کلمه روزگار در بالای آن چندان به چشم نمی‌آید.

فیلم «روزگاری عشق و خیانت»

از طرفی عکس بازیگران گیشه‌پسند را آن‌قدر درشت چاپ کرده که مخاطب در ابتدا گمان می‌کند که با یک فیلم خانوادگی و عشقی درباره روابط آدم‌ها روبه‌روست؛ اما در همان ابتدا و قبل از شروع فیلم با متنی مواجه می‌شود که قصه فیلم برداشت آزاد از یک رخداد تاریخی ـ سیاسی است و تازه متوجه می‌شود تصویر ذهنی او با قصه‌ای که قرار است ببیند زمین تا آسمان فرق دارد.

گرچه این مساله ارتباطی با خود فیلم و ساختار آن ندارد اما تبلیغ یک اثر را نمی‌توان در تاویل فیلم از سوی مخاطب دست‌کم گرفت.

تبلیغ باید به‌گونه‌ای باشد که مخاطب احساس فریب‌خوردگی نکند که قطعا این حس در نوع ارتباط برقرار کردن او با اثر هم تاثیر می‌گذارد.

«روزگاری عشق و خیانت» روایتی از خیانت و وادادگی نظام سیاسی گذشته به اسرائیل و نتانیاهوست که در حال بسط حکومت پنهان در کشور ما بودند و با وقوع انقلاب اسلامی از ادامه پروژه خود ناکام شدند؛ اتفاقاتی که قرار است به نوعی اکنون گردافشانی‌های اسرائیل را در برابر قدرت هسته‌ای ایران ریشه‌یابی کرده و لحنی افشاگرانه داشته باشد.

قصه در اتفاقی غیرمنتظره پروانه و دخترش آینه را غافلگیر می‌کند که گویا این اتفاق ریشه در گذشته پروانه دارد؛ گذشته‌ای که سال‌ها از مواجهه با آن هراس داشته است. اولین فیلم بیدل، بازگوکننده داستانی در دل تاریخ معاصر ایران است که سعی در پیوند گذشته و حال کاراکتر‌های فیلم دارد که این خود باعث پیوند تاریخی داستان می‌شود.

در ابتدای داستان متوجه می‌شویم مردی در کشور آذربایجان ناپدید می‌شود و دختر و همسرش نگران او هستند. در یک بازگشت به عقب، مهندس جدید با بازی همایون ارشادی همراه دخترش با بازی شهرزاد کمال‌زاده، به روستایی در دشت مغان می‌آید تا پروژه‌ای را مهندسی کند.

در این پروژه که ضد منافع ملی است، مجریان آن سعی دارند برای اجرای آن، اهالی روستایی که در آنجا زندگی می‌کنند را از زمین‌هایشان بیرون کنند. معلم روستا همراه اهالی روستا مقابل ماموری با بازی جعفر دهقان ایستادگی می‌کنند. این ماجرا قرار است بستر اصلی فیلم باشد.

در این پایان متوجه می‌شویم که شخص ناپدید شده معلم روستاست که با دختر مهندس ازدواج کرده و اکنون در آذربایجان ناپدید شده است و این بهانه‌ای است تا ما وارد زندگی گذشته او شویم.

بیدل در روزگاری عشق و خیانت سعی می‌کند راوی قصه‌ای در دل تاریخ معاصر ایران باشد اما با متمرکز نبودن روی خط اصلی داستان از یکپارچگی فیلم فاصله می‌گیرد و حجم زیادی از داستانک‌ها باعث می‌شود که فیلم دائم در میان داستان‌های کوچک شناور باشد البته فیلم از سویه زیبایی‌شناسی بصری نسبتا خوبی برخوردار است که تلاش شده در بازنمایی آن دوره تاریخی از حیث نشانه‌ها و نمادها نیز اهتمام لازم را داشته باشد، هرچند در همه این موارد موفق نیست.

«روزگاری عشق و خیانت» روایتی از خیانت و وادادگی نظام سیاسی گذشته به اسرائیل و نتانیاهوست که در حال بسط حکومت پنهان در کشور ما بودند و با وقوع انقلاب اسلامی از ادامه پروژه خود ناکام شدند؛ اتفاقاتی که قرار است به نوعی اکنون گردافشانی‌های اسرائیل را در برابر قدرت هسته‌ای ایران ریشه‌یابی کرده و لحنی افشاگرانه داشته باشد.

مثلا چهره پروانه و پدرش و حتی عباس بیشتر به آدم‌های این دوره و زمانه نزدیک‌تر است تا آن زمان. یکی از نکاتی که در ساخت آثار تاریخی ما بویژه تاریخ معاصر به آن کمتر توجه می‌شود این است که کارگردان گمان می‌کند صرفا از طریق چهره‌پردازی یا طراحی لباس می‌توان گذشته تاریخی را بازسازی کرد بدون این‌که به رفتارشناسی شخصیت‌ها توجه داشته باشد.

مثلا در اینجا نوع منش و کنش پروانه و عباس دقیقا مثل دختر و پسرهای امروزی است یا در برخی آثار صرفا لباس بازیگران متناسب با آن دوره تاریخی طراحی می‌شود بدون این‌که رفتار متناسب با آن دوره نیز طراحی شود.

روزگاری عشق و خیانت به شکل موازی در دو دوره تاریخی پس و قبل از انقلاب روایت می‌شود، اما حجم بیشتر داستان در دوران پهلوی است و توازن وزنی بین سکانس‌ها نظم مشخصی به لحاظ توالی سکانس‌ها در تدوین دیده نشده و یک نوع شلختگی روایت در آن دیده می‌شود.

فیلم قرار است از یک قصه پررمز و راز، رمزگشایی کند اما نمی‌تواند این پیچیدگی را درون ساختار درام بازنمایی کند و همین مساله موجب می‌شود تا در نهایت پیام اثر موثر نیفتد. انتخاب بازیگرانی مثل سحر قریشی و شهرزاد کمال‌زاده برای یک اثر سیاسی ـ تاریخی بدترین انتخابی است که ممکن است یک فیلمساز داشته باشد. روزگار عشق و خیانت البته در حد یک تله‌فیلم برای روزهای مناسبتی می‌توان گزینه خوبی برای پخش از تلویزیون باشد.

بخش سینما وتلویزیون تبیان


منبع: جام جم