تبیان، دستیار زندگی
اینکه منِ نوعی نگاه کنم و برای رفتار و عملکردم فضای جامعه را حجت قرار دهم، یعنی از خود اختیاری نداشتن.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مجوّزهای امروزی برای خطا کردن

اشتباه ، خطا


فصل تابستان بود و مترو به شدت گرم و شلوغ. آنقدر شلوغ که حتی گاهی هوا برای نفس کشیدن نبود...؛ شاید به قول محمد علی بهمنی اینجا برای ... هوا کم است... .


خانمی کنارم ایستاده بود و مدام و پی در پی چپ چپ نگاهی به این حقیر می‌ کرد. وقتی از نگاه هایش خسته شدم، برگشتم و خیره به چشم هایش نگاه کردم. لبخند زد. گفتم: جانم؛ مشکلی پیش آمد کرده؟
فرمودند: خیر، ولی سوالی داشتم.
- بفرمایید.
- در میان خیل عظیم بانوان، فقط شما حجابتان این گونه است.
- خب.
 - چرا؟ اگر روزی چادر ممنوع شود چه کار می کنید؟
(فکر می کردند که من خواهم گفت دیگر چادر سر نمی کنم و از این دست جواب ها.)
- خیلی راحت رفتار می کنم و در این گرما بیرون نمی آیم. بسیار راحت و لذت بخش.
- پس خرید؟ کارهای بانکی؟
- خدا حفظ کند اینترنت را. کارها را راحت کرده است. (با چشمانی از حدقه بیرون آمده به من زل زد. لبخند ملیحی زدم) و ادامه دادم که؛ منتظر شنیدن جواب دیگری بودید قطعاً!! اگر منتظر بودید و می ‌خواستید چیز دیگری بشنوید، نخواهید شنید. همرنگ جماعت شدن اینقدر هم ارزشمند نیست.
- من همیشه دلم می خواست مثل شما باشم.
- کاری ندارد. فقط کمی سختی دارد. فقط باید سختی را بپذیرید.
- نمی شود؛ در جامعه امروز خیلی فضا برای انجام برخی امور نیست.
- پس شما برای خودتان زندگی نمی کنید و بیشتر منتظر نظرات دیگران هستید.
- (با حالت تدافعی) نه.
- (با لبخند) چرا، اگر اینگونه نبود، چنین جوابی نمی دادید. وقتی عنوان می کنید که اینجا برای این امور فضا نیست، پس بیشتر نگاهتان معطوف به اطرافیان است، نه امور مهم تر.
ولی جداً از صداقت این بانوی مکرمه معظمه خوشم آمد و حظ وافری بردم. رک و بی تعارف نظر و دیدگاهش را گفت. او درست می گفت؛ نه از این باب که فضا برای انجام برخی امور مساعد نیست، بلکه از این جهت که تفکر بسیاری از افراد جامعه ما و عزیزانی که هر روز از کنارشان عبور می کنیم همین است.

اگر در زندگی تنها او را دیدیم، رضایت او برایمان مهم بود، بدون توجه به اغیار راه درست را رفتیم، تا حد توان از خطا و اشتباه دوری کردیم و با ان قلت های دیگران نلرزیدیم، و مصداق (وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ) بودیم؛ در آرامش خواهیم بود و فضل خداوند باری تعالی شامل حالمان خواهد شد

قصد توهین و جسارت ندارم؛ ولی شاید این شیوه رفتار کردن مصداق بارز حزب باد بودن باشد. اینکه منِ نوعی نگاه کنم و برای رفتار و عملکردم فضای جامعه را حجت قرار دهم، یعنی از خود اختیاری نداشتن. فضای جامعه یعنی تفکرات دیگران، نظرات اطرافیان، نوع نگاه دوستان و آشنایان و قطعاً قضاوت هایشان.

اگر اندکی عمیق شویم، مسلماً به این نتیجه می رسیم که این سبک زندگی کردن نه تنها سخت است، بلکه آرامش روحی انسان را هم سلب می کند و گاهی حتی اختیارمان را هم زیر سوال می برد؛ چقدر زجرآور است مدام استرس و اضطراب داشتن.

این سبک زندگی و رفتار نمودن (منتظر نظر دیگران ماندن) گاه خودش را در اموری نشان می دهد که فرد با انجام آنها می خواهد فریاد بزند، آن هم جیغ بنفش که من متفاوت؛ یا شاید گاه بخواهد بگوید زیادی منور الفکر و روشن فکر هستم. من مطمئنم که برخی از این افراد تنها ادعای روشن فکری دارند و حتی گاه خودشان می دانند اشتباهاتی را مرتکب می شوند که خلاف سیره عقلاست.

اگر قبل از انجام آن اندکی تعقل کنند و بیاندیشند، قطعاً انجام نخواهند داد. در میان این طیف، افرادی را می بینیم که وقتی در مورد علت انجام کارشان، آن هم کارهای اشتباه از آنها سوال می شود، می گویند این همه آدم انجام می دهند و چنان محکم این جمله مضحک را می گویند که انگار چون یک طیفی هر چند عظیم کاری را انجام داد، پس حتماً درست است.

کدام عقل سلیمی می پذیرد که دنبال خطای دیگران رفتن درست است؟ یا خطا و اشتباه دیگران مجوز انجام آن خطاست؟ قطعاً جواب هیچ است. اندکی بیاندیشیم.
یاد آیاتی از قرآن افتادم که تقریباً در مورد همین موضوع است. مسلماً داستان پسران آدم را همه شنیده ایم، هر چند که نخوانده باشیم. قابیل عزم کشتن برادر را دارد، ولی برادر نیک اندیش و متقی اینطور می گوید که لَئِن بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَكَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَاْ بِبَاسِطٍ یَدِیَ إِلَیْكَ لَأَقْتُلَكَ إِنِّی أَخَافُ اللّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ؛

«اگر دست خود را به سوى من دراز كنى تا مرا بكشى، من دستم را به سوى تو دراز نمى ‏كنم تا تو را بكشم، چرا كه من از خداوند، پروردگار جهانیان مى‏ ترسم.» (مائده، 28)

هابیل خطای برادر را مجوز انجام خطا نمی داند و خوب می داند که خداوند عالمیان این استدلال را که چون او فلان کار را مرتکب شد، پس من هم انجام می دهم، اصلاً نمی شنود و نمی ‌پذیرد. این استدلال کاملاً غیر منطقی است، زیرا این کار یعنی فردی زهری بخورد و ما هم دنبال او نوش جان کنیم.

متاسفانه ما آدمیان وقتی در زندگی خدا را ندیده بگیریم، در نتیجه بسیاری از رفتارها، عملکردها و ... را گناه و خطا نمی دانیم؛ برای همین خیلی راحت و با اتکا به همین استدلال انجام می دهیم، ولی هابیل پسر آدم دلیل انجام ندادن را ترس از خدا بیان کرد که او حاضر و ناظر است و بر تمام اعمال ما اشراف دارد.

هابیل خطای برادر را مجوز انجام خطا نمی داند و خوب می داند که خداوند عالمیان این استدلال را که چون او فلان کار را مرتکب شد، پس من هم انجام می دهم، اصلاً نمی شنود و نمی ‌پذیرد. این استدلال کاملاً غیر منطقی است، زیرا این کار یعنی فردی زهری بخورد و ما هم دنبال او نوش جان کنیم

جالب است که خداوند باری تعالی راه این نوع استدلالات را بر ما بسته است، آنجا که در سوره اعراف می فرماید: وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ 

و هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریّه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت كه آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: «چرا، گواهى دادیم» تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم.

أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاوُنَا مِن قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّیَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَون

یا بگویید پدران ما پیش از این مشرك بوده‏اند و ما فرزندانى پس از ایشان بودیم. آیا ما را به خاطر آنچه باطل‏ اندیشان انجام داده‏اند هلاك مى‏ كنى؟ (اعراف/ 172-173)

شاید بتوان این طور بیان کرد که منظور این آیه تنها دنباله رو کفر و شرک بودن نیست، بلکه هر خطایی را شامل می شود و در واقع از واژه "آباءهم" مقصود وسیع تری را اراده کرده باشد.

به بیان رساتر و شفاف تر شاید بتوان گفت که خداوند منان در این آیه به وضوح می خواهد به آدمیان بفهماند که من اصلاً نمی پذیرم بندگانم به جای اینکه مرا ببینند و رضایت مرا در نظر داشته باشند، به فکر تقلید کورکورانه نظرات دیگران و نوع نگاه اطرافیانشان باشند.
یادمان باشد که اگر در زندگی تنها او را دیدیم، رضایت او برایمان مهم بود، بدون توجه به اغیار راه درست را رفتیم، تا حد توان از خطا و اشتباه دوری کردیم و با ان قلت های دیگران نلرزیدیم، و مصداق (وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ) بودیم؛ در آرامش خواهیم بود و فضل خداوند باری تعالی شامل حالمان خواهد شد.

زهرا کفایی جلیلی فرد

کارشناس ارشد نهج البلاغه

بخش قرآن تبیان


مطالب مرتبط:

نشانه های فرد عاقل

10 نکته برای پرورش روح

چرا تقلید کردن واجب است؟

تبدیل صلوات به كف و سوت

سوال های بنی اسرائیلی ممنوع!

رمز پیروزی مردان بزرگ 

7راه پرورش قدرت تعقل

همرنگ جماعت شدنت رسوایی است!

بررسی قرآنی یک ضرب المثلِ!

مهم‌ترین دلایل نماز نخواندن من !!

زنی که هرگز جوگیر جامعه اش نشد!

با زیاد شدن گناه عقب نشینی نکنیم !

 لطفا جوگیر نشوید

حق با اکثریت یا اقلیت است؟!