بهره برداری داعش از مرگ ملا عمر
حدود 3 هفته پیش مطلبی به نقل از یک گروه جداشده از طالبان افغانستان بنام «محاذ فدایی» در پایگاههای خبری منتشر شد که ادعا میکرد، «ملا محمد عمر»، رهبر گروه طالبان افغانستان 2 سال پیش بدست «ملا اختر محمد منصور»، جانشینش کشته شده است.
گروه «محاذ فدایی»

همزمان با افزایش فعالیت گروه تروریستی تکفیری «داعش» در برخی مناطق افغانستان و پاکستان، برخی از عناصر مسلح که با طالبان افغانستان اختلاف نظر پیدا کرده بودند، از آن جدا شده و به داعش پیوستند که از جمله این گروهها برخی شاخههای حزب «تحریک»، طالبان پاکستان به رهبری «عمر خراسانی» و گروه محاذ فدایی است.
به این ترتیب باید گفت، محاذ فدایی گروهی جدا شده از طالبان است و اعلام موجودیت آن به سال 2013 بازمیگردد، وقتی طالبان و آمریکا در قطر علنا پای میز گفتوگو و مذاکره نشستند و این گروه مخالف آن بود.
افزون برآن درگیریهای شدید بین طالبان افغانستان و داعش در اکثر مناطق این کشور از جمله ولایات فراه و لوگر که به نفع گروه طالبان بوده، حامیان داعش را بشدت خشمگین کرده است.
عدم حضور ملاعمر در ملاء عام دستاویزی برای داعش شد تا با توسل به آن اینگونه القا کند که طالبان رهبر نداشته و عناصر آن باید با «ابوبکر البغدادی»، سرکرده داعش بعنوان خلیفه مسلمانان تبعیت کنند.
انتشار خبر مرگ ملا عمر
خبر مرگ ملا محمد عمر توسط افراد ناشناس پاکستانی و رسانههای وابسته به ارتش این کشور منتشر شد و از آنجا که گروه محاذ فدایی وابسته به سازمان اطلاعات ارتش پاکستان است، چندان دور از ذهن نیست که دستگاههای نظامی و اطلاعاتی پاکستان خواستار انتشار این خبر توسط این گروه باشند.
مرگ ملا عمر چه تاثیری بر گروه طالبان در این برهه حساس که نظامیان آمریکایی خروج از افغانستان و نیز مذاکره با این گروه برای تقسیم قدرت در این کشور هستند، میگذارد
پاکستان از انتشار خبر مرگ ملاعمر چه هدفی را دنبال میکند
اسلام آباد بشدت تلاش دارد، اینگونه القا کند که بر طالبان تسلط کامل دارد و این پاکستان است که تصمیم نهایی را در خصوص برگزاری مذاکرات رسمی میان طالبان و کابل میگیرد، در حالیکه شواهد امر نشان میدهد، اسلام آباد طی ماههای گذشته موفق به این امر نشده و بعید نیست، این موضوع خشم اسلام آباد را درپی داشته است.
حتی برخی تحلیلگران به این سمت رفتهاند که داعش فعال در افغانستان ساخته و پرداخته اسلام آباد است تا آن را جایگزین طالبان در این کشور کند، به ویژه آنکه طالبان افغانستان با مبارزه با داعش تلاش میکند، این پیام را به اسلام آباد دهد که اجازه حضور این گروه را در افغانستان نمیدهد.
از سوی دیگر، برخی دیگر از تحلیلگران انتشار خبر مرگ ملاعمر در این برهه از زمان که با ناکامی در دور نخست مذاکرات این گروه با کابل همزمان شده، به نوعی بیان عصبانیت پاکستان از طالبان عنوان میکنند و از این طریق اسلام آباد تلاش میکند، در رهبری طالبان شکاف ایجاد کند.
سرنوشت طالبان بعد از ملاعمر
آنچه اکنون مد نظر است، اینکه مرگ ملا عمر چه تاثیری بر گروه طالبان در این برهه حساس که نظامیان آمریکایی خروج از افغانستان و نیز مذاکره با این گروه برای تقسیم قدرت در این کشور هستند، میگذارد.
مسلم است، مرگ شماره یک هر گروهی ضربه سنگینی به آن وارد میکند، به ویژه ملاعمر که تنها فردی بود که توانست اتحاد طالبان را حفظ کند و مانع ازهم گسیختگی و فروپاشی این گروه شود.
به همین دلیل دور از انتظار نیست، مرگ وی منجر به بروز اختلاف و جدایی شماری از اعضای این گروه شود، به ویژه آن که اختلاف میان اعضای این گروه درباره مشروعیت مذاکرات با دولت افغانستان و یا آمریکاییها افزایش چشمگیری داشته است.
داخل طالبان دو جریان قدرتمند وجود دارد که درباره نحوه تعامل با مجاهدان عرب افغان و عناصر القاعده به رهبری «اسامه بن لادن» و قضیه دشمنی با آمریکا و غرب مواضع مختلفی دارند.
جریان اول به رهبری ملا عمر خواستار احترام به مجاهدان عرب افغان و عناصر القاعده بود و آنها را میهمان افغانستان میدانست که در کنار مجاهدان افغان با نظامیان اتحاد جماهیر شوروی سابق مبارزه کردند، بنابراین خلاف قوانین اسلام است که بیرون رانده شوند.
جریان دوم براین باور است، شبکه القاعده باری بر دوش افغانستان و طالبان است و تهدیدی برای توسعه و گسترش «امارت اسلامی» مورد ادعای داعش است، بنابراین همچون نظامیان آمریکایی که درحال خروج از افغانستان هستند، این بیگانگان نیز باید از کشور خارج شوند.
ملا عمر مخالف جریان دوم بود و به این مجاهدان کمک میکرد، همانگونه که با تحویل بن لادن به عربستان مخالفت بود و تهدیدهای عربستان هیچگاه نتوانست در وی کارگر باشد.
این اولین باری نیست که خبر مرگ ملاعمر منتشر میشود، چند ماه قبل نیز چنین خبری منتشر شد و درپی آن علمای افغانستان از جمله «ملا ابوطالوت خراسانی»، عضو شورای مشورتی طالبان از ملاعمر خواست خود را در ملاء نشان دهد، در غیر این صورت این گروه با «ابراهیم بن عواد البدری الحسنی القرشی» یا همان «ابوبکر البغدادی» بیعت میکند.
صرف نظر از اینکه این خبر در آن زمان تکذیب شد، همانگونه که این بار نیز در ابتدا برخی منابع درباره صحت این خبر ابراز تردید کردند تا اینکه طالبان در بیانیهای رسمی با تایید خبر مرگ رهبرش به همه این تردیدها پایان داد، افقی که پیش روی طالبان پس از ملاعمر وجود دارد، افق روشنی نیست.
کارشناسان امور گروههای تروریستی تکفیری بر این باورند، مرگ ملا عمر از هم گسستگی طالبان و بروز اختلاف بین اعضای این گروه را درپی خواهد داشت و باعث خواهد شد، بسیاری از طرفدران این گروه و سرکردگان میدانی و فرماندهان نظامی آن به داعش سوق پیدا کرده، با آن بیعت کنند و به صفوف این گروه در افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه و دیگر میدانهای نبرد ملحق شوند.
در چنین وضعیتی باید در انتظار قدرت یافتن بیش از پیش داعش در افغانستان باشیم که رقیبی جدی برای القاعده خواهد بود و در این بین اگر اسلام آباد را حامی داعش و کابل را مخالف آن بدانیم، بالطبع افق روشنی پیش روی روابط پاکستان و افغانستان و زمینهای برای حل اختلافات فیمابین وجود نخواهد داشت.
افزون بر اینکه داعش نیز بیتمایل نیست، جای پای خود را در افغانستان و به خصوص مناطق جنوبی آن محکم کند، جایی که بخش اعظم مزارع خشخاش جهان را در خود جای داده است و گزارشهای متعدد و اطلاعات موثقی وجود دارند که تاکید میکنند، تجارت مواد مخدر، صرف نظر از مصرف آن توسط سرکردگان و عناصر داعش، یکی از مهمترین منابع درآمد این گروه تروریستی تکفیری را تشکیل میدهد.
به خصوص آنکه ورود داعش به افغانستان و توسعه نفوذ آن در این کشور، با خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان همراه شده که به معنای کاهش حملات علیه داعش در افغانستان و نفوذ بیش از پیش آن در این کشور است.
حال باید منتظر ماند و دید که این پیش بینیها تا چه اندازه محقق خواهند شد و چگونه آینده افغانستان و روابط اسلام آباد و کابل را ترسیم میکنند و بر منطقه از جمله کشورهای همجوار و تحولات منطقهای تاثیر میگذارند.
بخش سیاست تبیان