تبیان، دستیار زندگی
ی‌ها با زبان فارسی جاودانه می‌شویم» آرزوی نهایی منصور رستگار فسایی، شرح و توضیح دیوان حافظ و تهیه فرهنگ واژه‌های شاهنامه فردوسی است. رستگار فسایی در گفتگو با خبرگزاری ایسنا، از مسائل مختلفی در زمینه ادبیات و بویژه فردوسی، حا...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گفت‌وگو با منصور رستگار فسایی؛

«ما ایرانی‌ها با زبان فارسی جاودانه می‌شویم»

آرزوی نهایی منصور رستگار فسایی، شرح و توضیح دیوان حافظ و تهیه فرهنگ واژه‌های شاهنامه فردوسی است.

رستگار فسایی در گفتگو با خبرگزاری ایسنا، از مسائل مختلفی در زمینه ادبیات و بویژه فردوسی، حافظ و سعدی سخن گفت.

این استاد دانشگاه درباره اختلافاتی كه میان فردوسی‌پژوهان در زمینه نسخه‌خوانی شاهنامه وجود دارد، گفت: می‌دانیم که فردوسی در اوایل قرن پنجم می‌زیسته و قدیمی‌ترین نسخه‌هایی که از شاهنامه فردوسی وجود دارد، متعلق به قرن هفتم است. می‌شود گفت فاصله زیادی که بین مرگ فردوسی و نخستین نسخه موجود از شاهنامه وجود دارد، سبب شده است که دو قرن، شاهنامه‌ای را که در دست خود فردوسی بوده، نداشته باشیم. در این دو قرن جامعه دچار بسیاری از تحولات شده است، و شاهنامه خوانندگان بسیاری داشته، با سطح سواد و تفکرات متفاوت، با تفکرات سیاسی، مذهبی و ملی متفاوت، با نظرگاه‌هایی که قومیت‌ها و جوامع مختلف فرهنگی، نژادی و ایرانی داشتند. بنابراین می‌شود گفت آن نسخه‌ای که فردوسی نوشت و به مردم ارزانی داشت، باید منبع نوشتن شاهنامه در دوران بعد شده باشد و طبعاً اشتباه خطاط ها، تمایلات سیاسی و مذهبی عصر و یا کاتب‌ها، تعصبات قومی و نژادی و عقیدتی سبب شده که رونوشت‌ها، صددرصد با اصل مطابق نباشد.

وی افزود: شاهنامه در نقاط مختلف ایران نوشته می‌شده، از شمال تا جنوب روایاتی در آن خیلی جاذبه داشته و خیلی مورد توجه مردم قرار گرفته و مردم با همیشه شاعر محبوب‌شان شریک می‌شوند. حتا گاهی وقت‌ها سعی می‌کنند به‌جای او شعر بگویند و به‌جای او داستان‌ها را تکمیل کنند. جایی دوست می‌دارند آن‌چه را که فردوسی گفته، حذف کنند. این ماجرا در دیوان حافظ، در بعضی از غزلیات سعدی و در بسیاری از متون محبوب مردم اتفاق افتاده است. به‌همین دلیل اختلاف نسخ شاهنامه امری طبیعی است.

او در ادامه متذكر شد: اما برای ما که می‌خواهیم بدانیم کدام شاهنامه نزدیک‌تر به عصری است که فردوسی بوده و کدام شاهنامه از حشو و زواید بی‌بهره است، به کار تحقیقی خیلی سختی نیاز داریم. باید بتوانیم نسخه‌های قدیمی را جمع کنیم، مقایسه کنیم تا هرچه بیش‌تر بتوانیم به فردوسی نزدیک شویم و چاره‌ای هم نداریم، جز تکیه به اقدم نسخ، برای این‌که همین که بخواهیم از اقدم نسخ دور شویم، ذوق ما، قریحه ما و عقاید ما همان اشتباهی را تکرار می‌کند که گذشتگان نسبت به شاهنامه داشتند و آن را تغییر دادند.


شاهنامه تصحیح دکتر خالقی مطلق را بر همه نسخه‌های چاپ‌شده شاهنامه ترجیح می‌دهم

اما رستگار فسایی درباره این‌كه به کدام‌یک از نسخه‌های شاهنامه بیش‌تر ایمان دارد، گفت: امروز شاهنامه تصحیح دکتر خالقی مطلق را بر همه نسخه‌های چاپ‌شده شاهنامه ترجیح می‌دهم، دلیل آن هم این است که خالقی مطلق معتقد است نسخه فلورانس قدیمی‌تر از نسخه لندن است. او کار بسیار دقیقی در نسخه‌شناسی و مطالب نسخه‌ها انجام داده، کلمه به کلمه متون را با هم مقایسه کرده و در اجتهادهای بسیار منطقی نشان داده که یک کلمه را خارج از یک متن‌نوشته نیاورده و کار خود را خیلی دقیق انجام داده است. البته سعی دانشمندانی که چاپ مسکو را فراهم آوردند، کسانی مثل مول که شاهنامه معروف مول را به‌وجود آورد و همه کسانی که در ایران در شاهنامه و نسخه‌های شاهنامه کار کردند، مثل جیحونی و مثل بنیاد شاهنامه مشهود است؛ اما کار خالقی مطلق کار دیگری است؛ کار کاملی است و کار زجرکشیده و زحمت‌دیده‌ای است و بر پایه‌های علمی تحقیق است، به همین دلیل آن را به‌راحتی بر دیگر نسخه‌ها ترجیح دادم.


سعدی اولین دستاورد بزرگ ادبی در شیراز

رستگار فسایی در بخش دیگری از این گفت‌وگو، از سعدی به‌عنوان اولین دستاورد بزرگ مکتب ادبی در شیراز یاد كرد و گفت: سعدی بعد از روزبهان به‌وجود می‌آید، اما همه میراث‌های قدیمی فرهنگی و ادبی ایران را در خود جمع می‌کند، به اضافه تجربیاتی که در سفرهای خود به‌دست آورده است. او در نظامیه بغداد تحصیل و شاگردی استادان بزرگ ادب را کرده است. سعدی البته در ادبیات ما بیش از هم مدیون فردوسی است. از قضا زبان سهل و ممتنع سعدی چیزی نیست جز شاگردی در مکتب فردوسی. شعر و نثر حماسی و حتا بسیاری از اسطوره‌هایی که سعدی در کار خود به‌کار می‌برد، نشان می‌دهد که کاملاً دنباله‌رو فردوسی است، اما نه دنبال‌رویی که فقط تقلید می‌کند. حسن سعدی این است که از گذشتگان الهام می‌گیرد، اما استقلال و منش خود را حفظ می‌کند و کلامی به‌وجود می‌آورد که متعلق به خودش است. او با همه شاعران گذشته ما فرق می‌کند. جامع‌الاطراف است. همان مهارتی را که در شعر دارد، در نثر هم دارد. غزل سعدی به همان اندازه دلنشین است که قصیده‌هایش و قصیده‌هایش همان‌قدر خوب است که مثنوی‌هایش. نثر سعدی چه گلستان باشد، چه بر منبر بیان شود، نمونه بسیار زیبای نثر فارسی ممتاز است.

وی افزود: از لحاظ فکری سعدی شاید تنها شاعری باشد که همان‌قدر که حرف دلش و حرف عشق را می‌زند و زیبایی را در ظاهر می‌بیند و زندگی را می‌شناسد، به‌همان اندازه معنویت‌ها را می‌شناسد و مقید به باورهای دینی و اخلاقی است. شاید این اعتقاد در بسیاری از مردم وجود دارد، اما سعدی این اعتقاد را در عمل نشان می‌دهد. یعنی پندها، نصیحت‌ها و تجربه‌های بلند عمرش را در جد و طنز و هزل و به‌قول خودش شیرین‌زبانی‌ها در اختیار مردم قرار می‌دهد و به همین جهت سعدی پس از فردوسی بزرگ‌ترین معلم جامعه ایرانی می‌شود؛ یعنی معلم ثانی. به‌نظر من اولین معلم فردوسی و دومین معلم سعدی است. به‌همین دلیل کارهای سعدی کارهای مدرسه‌یی و مکتبی می‌شود و حتا گلستان و بوستان سعدی به‌عنوان بهترین نمونه نثر و نظم فارسی تا به امروز در در ایران و یا خارج از کشور می‌تواند بینش و منش سعدی را به عنوان بینش و منش زنده و پویا هنوز مورد استفاده قرار دهد.


حافظ همان شاعری بود که تبحر داشت برای گفتن و هنر داشت برای زیبا گفتن

این پژوهشگر همچنین درباره حافظ متذكر شد: حافظ در دورانی بعد از حمله مغول ظهور می‌کند، که در حقیقت چراغ امید خاموش شده بود. فساد اخلاقی و اجتماعی و بی بندوباری و نبود اعتقاد قلبی به ارزش‌ها و اندیشه‌های والا در این دوره سستی گرفته بود و ریا و خودنمایی‌های ظاهری جای خلوص و رفتار پاک و روحانی را گرفته بود. حافظ اما شاعری بود که حافظ قرآن بود، رند، هوشیار و بیداردل بود و آن‌چه را که می‌دید و از آن رنج می‌برد، همان بود که مردم می‌دیدند و از آن رنج می‌بردند و به‌دنبال کسی بودند که حرف دل آن‌ها را به بهترین وجهی بزند و حافظ همان کسی بود که مردم به دنبالش بودند، همان شاعری بود که تبحر داشت برای گفتن، هنر داشت برای زیبا گفتن و به تفکر قرآنی و زلال اندیشه اسلامی باور و اعتقادی عمیق داشت که به او توانایی می‌داد که جز از خدا از هیچ‌چیز نهراسد و آن‌چه را که درمی‌یابد، به شعر درآورد. به همین دلیل به سرعت شعر حافظ، شعر دل مردم شد. مردم حافظ را شهید می‌دانستند، به‌عنوان کسی که مشاهده حقیقت را دارد و از گفتن حقیقت پروایی ندارد و جانش را حاضر است برای حقیقت فدا کند.

این استاد دانشگاه در ادامه یادآور شد: همین دلیل است که حافظ را به‌سرعت به یک شخصیت نمادین، معنودی و اسطوره‌یی تبدیل می‌کند و مردم کلام او را کلام دل می‌دانند و دیوان او را لسان‌الغیب یا زبان خدا می‌شناسند و بعداً همین لقب را به خود شاعر می‌دهند، چرا که هر چه در زبان اوست، در دل مردم جای دارد؛ به همین دلیل مردم جواب درد خود را از او می‌خواهند و حرف او را فصل‌الخطاب می‌دانند و از آن نیک و بد اندیشه‌ها و درستی و نادرستی آن‌ها را درمی‌یابند، به همین دلیل حافظ ماجرای پایان‌ناپذیری را در ادبیات ما به‌وجود می‌آورد که همان‌قدر که زیباست، معنوی است و همان‌قدر که اجتماعی است، فردی است.


اهمیت زبان فارسی

وی همچنین درباره توصیه‌اش برای حفظ و توسعه زبان فارسی گفت: زبان فارسی باید به‌عنوان اصلی‌ترین و مهم‌ترین عامل نشان دادن فرهنگ و اندیشه‌های ایرانی و اسلامی ما مورد توجه قرار بگیرد. ما هرچه داریم، در فرهنگ و تفکر فردی و اجتماعی خود به وسیله این زبان بوده، بنابراین باید در حفظ و حراست این زبان و توسعه و غنی کردن آن کوشش کنیم و این کوشش هم باید صادقانه، صمیمانه و با تمام وجود و هستی مادی و معنوی ما همراه باشد. زبان فارسی امروز میراث ما از گذشتگان و میراث ما برای آیندگان است و به همین دلیل گذشتگان با زبان ماندند و آیندگان با زبان ما خواهند ماند و همه ما با این زبان به جاودانگی می‌رسیم.

رستگار فسایی سپس درباره استادان زبان و ادبیات فارسی این‌گونه اظهار نظر كرد: امیدوارم نظیر بزرگانی که در قبل داشتیم، در آینده هم داشته باشیم، اما در کتاب «انواع نثر فارسی» به سه نسل استادان معتقدم؛ اول کسانی بودند مثل ملک‌الشعرا بهار، بدیع‌الزمان فروزانفر، جلال‌الدین همایی و نظیر این‌ها در ادبیات، نسل دوم کسانی مثل لطفعلی صورتگر، پرویز ناتل خانلری، عبدالحسین زرین‌کوب، و نسل سوم استادان، استادانی هستند که الآن در جامعه هستند و معروف‌اند و اغلب آن‌ها را می‌شناسیم، که به‌نظر من سرحلقه همه آن‌ها محمدرضا شفیعی کدکنی، مهدی محقق، جعفر شهیدی و خطیب رهبر هستند كه به‌جز شفیعی كدكنی بقیه به نسل دوم متعلق‌اند. این سه نسل هستند که دانشگاه تهران از اول وجود خودش بر آن‌ها بالیده است که البته در شهرستا‌ن‌های دیگر هم استادانی مثل مرتضوی در تبریز وجود دارند که از مفاخر بزرگ است یا محمدامین ریاحی در تهران، فتح‌الله مجتبایی و بسیاری دیگر که هنوز وجود دارند. اما درباره بعد از نسل سوم با تواضع می‌گویم که این نسل هنوز نتوانسته مجال خود نشان دادن را داشته باشد.

این نویسنده و پژوهشگر در ادامه یادآور شد: ما همیشه استادان بزرگ را با جوان‌هایی مقایسه کردیم که نوخاسته هستند و در شرایط جامعه امروزی سر بلند می‌کنند. من با امید بسیار به این نسل نگاه می‌کنم، به این دلیل که این نسل اگر خوب پرورده شود، خیلی بهتر از گذشتگان می‌تواند باشد. امروز جوان‌هایی داریم که چند زبان خوب را می‌دانند، در حالی‌که گذشتگان همه هنرشان این بود که مثلاً زبان عربی می‌دانند. حالا هم جوان‌هایی داریم که عربی را خوب می‌دانند، به اضافه این‌که چند زبان دیگر را هم می‌دانند. امروز جوان‌های ما با وصل شدن به شبکه ارتباطی جهانی اینترنت می‌توانند از بهترین اطلاعات روز علمی و ادبی دنیا برخوردار شوند. امروز جوانان ما کتابخانه‌های ملی بزرگی در اختیارشان است. دانشگاه‌های بزرگی در اختیار دارند و به همین دلیل زمینه رشد آن‌ها باید بیش‌تر فراهم باشد. در سال‌هایی شفیعی کدکنی یا علی‌اشرف صادقی و علی‌محمد حق‌شناس و این طیف تحصیل می‌کردند، دانشگاه‌ها، تعداد زیادی دانشجو نداشتند، ولی حالا دانشجوها زیادند، و چون زیادند، پیدا کردن آدم‌های ممتاز در آن‌ها دشوار است، در حالی‌که در آن موقع کم بودند و شاخص شدن عده‌ای خیلی مشخص بود.

رستگار فسایی همچنین درباره كتاب‌هایی كه درباره فارس تالیف كرده، نوضیح داد: از وقتی به دانشگاه شیراز آمدم عشق و علاقه و کارم فردوسی بود. خوشبختانه اولین کاری که در دانشگاه شیراز کردم، اولین کنگره حافظ را در سال 50 تشکیل دادم و یک کنگره خوب جهانی شد که نقطه عطف حافظ شناسی در ایران بود. بعد فکر کردم علاوه بر وظیفه‌ای که در ادبیات دارم، یک کار منطقه‌یی هم به دلیل این‌که دانشگاه شیراز در فارس واقع شده، در فارس انجام دهم و دانشگاه‌ها به اعتلای سطح فرهنگی استان کمک کنند، نه تنها از طریق تربیت دانشجو، بلکه امتیاز استاد دانشگاه شیراز باید این باشد که درباره فارس تحقیق کند. همین‌طور که در تبریز باید بیش‌تر متوجه آن منطقه باشند و همین‌طور دیگر استان‌ها. دانشگاه‌ها باید تأثیر منطقه‌یی روی محیط خود داشته باشند و به ارتقای شناخت آن استان کمک کنند. بنابراین من فکر کردم با کتاب‌هایی که درباره فارس نوشته شده، آغاز کنم.

او در ادامه یادآور شد: مهم‌ترین کارم در آن دوره تصحیح فارس‌نامه میرزا حسن فسایی بود كه چاپ سنگی بود. هفت سال وقت برای فارس‌نامه ناصری گذاشتم، كه به عنوان کتاب برگزیده سال جمهوری اسلامی ایران شناخته شد. بعد از فارس‌نامه ناصری به ذوق آمدم تا کتاب دیگری درباره فارس تصحیح کنم و فکر کردم آثار عجم از فرصت‌الدوله شیرازی را تصحیح کنم. سومین کتابی که درباره فارس تصحیح کردم، تذکره دلگشا بود. تذکره دلگشا از لحاظ زمانی متقدم است بر فارس‌نامه ناصری و آثار عجم و نویسنده آن از بزرگان فارس است. حاج علی‌اکبر نواب شیرازی هم که به «بسمل» تخلص می‌کرده، نویسنده است و تاریخ‌دان، شاعر و تذکره‌نویس. او هم در کتاب خود فارس و بزرگان این سرزمین را خیلی خوب نشان می‌دهد، كه آن‌ها را تصحیح كردم. چهارمین کتابی که درباره فارس تألیف کردم، کتاب «تذکره شعرای دارالعلم شیراز» است. این کتاب تذکره‌ای است که فرصت‌الدوله شیرازی در کتاب «دریای کبیر» خود که هنوز چاپ نشده، در احوال شاعران معاصر خود آورده و حدود 170 شاعر شیرازی را که معاصر خودش بوده‌اند، معرفی کرده است. این کتاب را نیز تصحیح کردم. کتاب دیگری که درباره فارس تصحیح کردم «فارس‌نامه ابن بلخی» بود. فارس‌نامه ابن بلخی قدیمی‌ترین فارس‌نامه است که به قرن ششم هجری مربوط می‌شود. کتاب دیگری که درباره فارس نوشتم، مجموعه مقالات «خاک پارس» است. بعد از این کتاب، کتاب علی‌اصغر حکمت شیرازی را نوشتم.

به‌گزارش ایسنا، منصور رستگار فسایی در سال 1337 رتبه اول امتحانات ششم ادبی را به‌دست می‌آورد و بدون کنکور در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات دانشگاه شیراز مشغول به تحصیل می‌شود. در سال 1345 در کنکور اولین دوره فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پذیرفته می‌شود و پس از اتمام آن به دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی همان دانشکده وارد می‌شود و در سال 49 موفق به اخذ دکتری در همان رشته می‌شود.

شهریور 49 از وزارت آموزش و پرورش به دانشگاه شیراز منتقل می‌شود و در سال 1365 به درجه استادی می‌رسد و هم‌اینک استاد دانشگاه شیراز است.

علاقه اصلی او تحقیق در شاهنامه فردوسی و اساطیر ایرانی است، اما می‌گوید یکی از عاشقان غزل‌های حافظ و نیز دوستدار دیگر شاعر شیرین‌سخن شیرازی یعنی سعدی است. عشق او به حافظ آن‌چنان است که وصیت کرده پس از مرگ در سایه بلند وی به خاک سپرده شود.

از رستگار فسایی تاکنون بیش از 30 جلد کتاب و حدود 110 مقاله تحقیقی در زمینه‌های مختلف که اهم آن‌ها درباره شاهنامه و فارس بوده، به‌چاپ رسیده است.

وی همچنین جوایز متعددی را گرفته كه عبارت‌ند از: جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال 1367 برای تصحیح و تحشیه فارس‌نامه ناصری، نشان طلایی فارس‌شناسی به‌خاطر تحقیقات ادبی مربوط به فارس و چهره ماندگار ادبیات فارسی در سال 1382.

منبع : خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)