عاملی که انسان را از خطر هلاکت حفظ می کند
برای رساندن امانتی به فردی به یکی از محله های جنوب شهر تهران رفتم ... اصلاً با دیدن اوضاع محله و مردمی که در آنجا زندگی می کردند به واقع گریه ام گرفته بود ... با خودم می گفتم چرا ... چرا باید عده ای این گونه زندگی کنند؛ عده ای با حداقل امکانات و یا به واقع محروم از حداقل های زندگی و عده ای آنقدر دارند که نمی دانند با زیادی آن چه کنند ...
عده ای نمی توانند رنگ گوشت و مرغ و برنج را ببیند و عده ای از زیاده روی در خوردن غذاهای آنچنانی راهی بیمارستان می شوند ...
عده ای نمی توانند حداقل یک اتاق آن هم در یک محله ی پایین اجاره کنند و عده ای برای نگهداری از سگ ها و حیوانات خانه گیشان با هزینه های بالا دنبال پرستار هستند ...
عده ای داشتن مال های آنچنانی به خاطر اینکه مانده اند در اینکه آنها را چگونه خرج کنند به هلاکت و فساد می رسند و عده ای از اینکه ندارند شکم خود خانواده خود را سیر کنند فاسد می شوند...
همین را فهمیدم که انفاق در راه خدا انسان را از خطر به هلاکت افتادن دور می کند و وقتی ما از مال یا هر چه داریم در راه خدا انفاق کنیم، خطر هلاکت عقده هایی که باعث فساد در جامعه می شود را از خود و جامعه دور کرده ایم.
این عقده ها زمانی به وجود می آید که برخی تمام امکانات جامعه را به انحصار خود در می آورند یا حقوق دیگران را غصب می کنند.
انفاق سطح زندگی اجتماعی را ارتقا می دهد و خیر و احساسات نیکوکاری را عمومیت می بخشد. امتناع از آن جامعه را در معرض ظلم، هلاکت اجتماعی و عقده ها و بیماری قرار می دهد
اگر طبقات مرفه تفاوت طبقاتی را احساس کنند و ضرورت کمک و انفاق و احسان را دریابند، با عمل خویش سطح طبقات زحمت کش را ارتقا می دهند تا آنان نیز بتوانند در زندگی اجتماعی مشارکت کنند و در نتیجه زندگی اجتماعی ارتقا یابد. ارتقایی که نیکوکار و کمک گیرنده هر دو به یک اندازه از آن بهره می گیرند.
هنگامی که نیکوکار از راه انفاق فردی و یا گروهی احسان کند، با احسان خویش طبقات رنج دیده را در پذیرش مسئولیت و ارتقای سطح زندگی اجتماعی سهیم کرده است. در این سطح همه به یک اندازه بهره می گیرند و خیر و نیکی، هم برای نیکوکار و هم برای گیرنده نیکی است.
از سوی دیگر با احسان نکردن، او عقده ای در جان زحمت کشان رشد می دهد که اولا آنان را از مشارکت در ارتقای زندگی جامعه دور می کند و در نتیجه در مانده جامعه در سطح پایین مشارکت می کند و خود پیش از آن که دیگران ضرر کنند، زیان می بینند.
دور شدن او از مشارکت با دیگران او را گرفتار جامعه ای می کند که دچار عقده های درونی و امراض ناشی از فقر و نیز بیماری های رفتاری است که همه نتیجه ضعف و رنج و فقر است.
این امراض و بیماری ها محدود به اولاد فقرا نمی ماند بلکه به همه جامعه سرایت می کند و بسط می یابد و ضرر آن به همه بازمی گردد. و در نتیجه کینه و غضب آنان انقلاب و طغیان در درون جامعه اتفاق می افتد. همه اینها جامعه و فردی را که از احسان امتناع کرده به هلاکت می اندازد.
نتیجه طبیعی این گفته خداوند که «انفِقُوا فِی سَبیلِ اللهِ» این است که انفاق نکردن، به هلاکت انداختن نفس است.
بنابراین سر باز زدن از انفاق به ظلم اجتماعی منجر می شود. ظلمی که پیش از آن که به نیازمند احسان بازگردد به آن کسی که از انفاق امتناع ورزیده باز می گردد. همان طور که به هلاکت افتادنش نیز نتیجه طبیعی امتناع از احسان است، چرا که او جامعه را در معرض هلاک قرار می دهد.
این مفهوم انفاق است، انفاق سطح زندگی اجتماعی را ارتقا می دهد و خیر و احساسات نیکوکاری را عمومیت می بخشد. امتناع از آن جامعه را در معرض ظلم، هلاکت اجتماعی و عقده ها و بیماری قرار می دهد.
این مفهوم دیگری غیر از جزای خدا در آخرت است. نیکی به رنج دیدگان، چه به شکل فردی و چه گروهی، نتایجی دارد که از زندگی در دنیا تا زندگی در آخرت ادامه دارد:
وَمَا أَنفَقْتُم مِّن نَّفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُم مِّن نَّذْرٍ فَإِنَّ اللّهَ یَعْلَمُهُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ (270، بقره)
و هر نفقهاى را كه انفاق، یا هر نذرى را كه عهد كردهاید، قطعاً خداوند آن را مىداند، و براى ستمكاران هیچ یاورى نیست.
لَّیْسَ عَلَیْكَ هُدَاهُمْ وَلَـكِنَّ اللّهَ یَهْدِی مَن یَشَاء وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَیْرٍ فَلأنفُسِكُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاء وَجْهِ اللّهِ وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ (272، همان)
هدایتِ آنان بر عهده تو نیست، بلكه خدا هر كه را بخواهد هدایت مىكند، و هر مالى كه انفاق كنید، به سود خود شماست، و [لى] جز براى طلب خشنودىِ خدا انفاق مكنید، و هر مالى را كه انفاق كنید [پاداشِ آن] به طور كامل به شما داده خواهد شد و ستمى بر شما نخواهد رفت.
فرآوری: زهرا اجلال بخش قرآن تبیان
منبع:
تفاسیر امام موسی صدر
مطالب مرتبط:
بر غیر مسلمانان نیز انفاق كنید!
«انفاق»، پیامی اقتصادی از مولای متقیان
در هنگام انفاق مراقب توهّمات شیطانی باشیم!
انفاق، رهایى از بخل یا رهایى از اشیاى بىارزش؟