تبیان، دستیار زندگی
فلورنتینو پرز، یکی از بهترین مدیران عامل از بابت مباحث بازرگانی ورزشی است. هوش سرشار، خلاقیتی منحصربه فرد، قدرت اجرایی بالا و داشتن سیاست ها و تاکتیک هایی که کمتر به ذهن مدیری می رسد. هرگاه او به رئال آمده، تمام بدهی های این تیم پاک شده و به درآمدهای آن چ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قهرمـانی‌ساز و قهرمـان‌سوز


فلورنتینو پرز، یکی از بهترین مدیران عامل از بابت مباحث بازرگانی ورزشی است. هوش سرشار، خلاقیتی منحصربه‌فرد، قدرت اجرایی بالا و داشتن سیاست‌ها و تاکتیک‌هایی که کمتر به ذهن مدیری می‌رسد. هرگاه او به رئال آمده، تمام بدهی‌های این تیم پاک شده و به درآمدهای آن چندین برابر اضافه شده است و این مهم در حالی به دست آمده که رئال بالاترین هزینه‌ها را داشته است.


کاسیاس

در دوران او بود که رئال رکورد درآمدزایی در میان تیم‌های فوتبال جهان را شکست و به عنوان سود ده‌ترین و باارزش‌ترین باشگاه جهان شناخته شد. با او همیشه اعتبار و قدرت اقتصادی همراه رئال بوده است. در به دست آوردن قهرمانی هم بد عمل نکرده است، البته اگر این قهرمانی‌ها را به نسبت هزینه‌ها در نظر نگیریم. پرز از هر رویکردی برای درآمدزایی استفاده می‌کند. از استخدام بازیکنان بزرگ گرفته تا قراردادهای چندصد میلیون دلاری با شرکت‌های مختلف و انجام پروژه‌های اقتصادی مشترک با شرکای تجاری در صنایع گوناگون. توان درآمدزایی و تفکر اقتصادی او همواره به خزانه رئال کمک کرده و البته به اعتبار خود او. شاید این پول‌های سرشار و تفکر صرفا اقتصادی و موفقیت‌های بزرگ مالی، کمی چشم‌های این مرد تیزبین اقتصادی را بسته باشد. او از هر ابزاری برای پولسازی استفاده می‌کند و این یک عیب بزرگ است. او از هر کس و هر چیزی می‌تواند برای پول درآوردن بهره بگیرد؛ بازیکن، مربی، کارمند، حامی مالی،‌ شریک تجاری، تماشاگر، طرفدار، رسانه و همه و همه.

او همه را در ورزش ابزاری برای پولسازی می‌بیند؛ نگاه ابزاری به همه برای کسب ثروت و اعتبار اقتصادی بالاتر. سیاست‌های او در هر دو دوره مدیریت نشان از توجه پولی و مالی او دارد. گاهی این سیاست‌ها را در بیان نیز اعلام می‌دارد و گاهی شرمش می‌شود از گفتن آنها و انسان شرمش می‌شود از تفکر به آنها. چند سالی است رئال بازیکن سیاهپوست ندارد و آن یک سیاهپوست هم انسانی خوش‌سیما و جذاب است. هیچ تلاشی هم برای در اختیار گرفتن یک بازیکن رنگین‌پوست نمی‌کند، هرچند بهترین بازیکن جوان دنیا باشد. اعتقاد دارد بازیکن باید جذاب باشد. باید مردم دوستش داشته باشند. باید لباس‌هایش را بخرند. پوسترهایش را نیز.

باید تیتر اول رسانه‌ها باشد و صفحه اول روزنامه‌ها. این طوری رئال پولدارتر می‌شود و یک بازیکن سیه‌چرده غیرجذاب هیچ یک از این کارها را نمی‌تواند انجام دهد. از منظر او یک فوتبالیست فقط یک فوتبالیست نیست. شاید به خاطر همین سیاست‌های بازرگانی است که لباس‌های دوم رئال رنگی تقریبا غیرمعمول دارد، صورتی برای قشر دیگر جامعه ورزش دوست، زنان و دختران. کسانی که این رنگ‌ها را دوست دارند و بسیار بهتر از مردان آنها را می‌بینند و تشخیص می‌دهند و در بازار مشتریان بهتری برای آنها هستند.

برای پرز هر کس و هر چیزی تاریخ انقضا دارد. یک روز تمام می‌شود. یک روز، دیگر ارزشمند نیست. دیگر نمی‌تواند ارزش افزوده ایجاد کند. باید برود و دیگر نباید برایش هزینه کرد، زیرا به اندازه هزینه‌هایش، درآمد نخواهد داشت. فرقی نمی‌کند بازیکن باشد یا مربی یا پزشک یا یک شریک تجاری.

فرقی نمی‌کند که یک سال آنجا بوده یا بیست و اندی سال. فرقی نمی‌کند یک بازیکن معمولی باشد یا یک بازیکن بزرگ. فرقی ندارد که روی نیمکت و سکو بوده باشد یا سال‌ها در ترکیب اصلی. فرقی ندارد که هیچ کاری برای تیم نکرده باشد یا سال‌ها افتخار کسب کرده باشد. فرقی ندارد که یک جوان جویای نام باشد یا یک اسطوره. اسطوره در فرهنگ پرز تا زمانی اسطوره است که بتواند برای باشگاه بفروشد و برای باشگاه هورا بخرد. برای باشگاه پول بیاورد و اگر غیر از این باشد درهای خروج به رویش باز خواهد شد. تمام شده است و باید برود. همان طور که خیلی‌های دیگر رفتند. بی‌ارزش شدند و رفتند. دیگر جایی برایشان نداشتند. اسطوره‌هایی که با چشمانی گریان راه خود را گرفتند و با چمدانی از حسرت رفتند.

در دوران او بود که رئال رکورد درآمدزایی در میان تیم‌های فوتبال جهان را شکست و به عنوان سود ده‌ترین و باارزش‌ترین باشگاه جهان شناخته شد. با او همیشه اعتبار و قدرت اقتصادی همراه رئال بوده است. در به دست آوردن قهرمانی هم بد عمل نکرده است، البته اگر این قهرمانی‌ها را به نسبت هزینه‌ها در نظر نگیریم. پرز از هر رویکردی برای درآمدزایی استفاده می‌کند

کاسیاس، آخرین رفته این تفکر زشت است؛ تفکری بی‌ملاحظه، تفکری بی‌قواره، ناجور، زبون و بدریخت. کاسیاس رفت چرا که باید می‌رفت. خیلی‌ها این گونه رفتند. هیروی بزرگ، ردوندوی دوست‌داشتنی، رائول فراموش نشدنی، گوتی متعصب، دل‌بوسکه پرافتخار و بسیاری از اینها که اسیر تفکر عصر پول و قدرت بی‌حد و حصرش شده‌اند. برای پرز اسطوره زنده و مرده فرقی ندارد. او حتی می‌خواهد نام ورزشگاه اختصاصی رئال را تغییر دهد. ورزشگاهی که سال‌هاست بر نام بزرگ سانتیاگو برنابئو تکیه کرده و استوار شده است، مردی بزرگ و افسانه‌ای، یادگار سال‌های بزرگی رئال، مردی که اسمش با باشگاه رئال آمیخته شده، مردی که همه او را با رئال می‌شناسند و رئال را با او به یاد می‌آورند. پرز می‌خواهد برای پولی بیشتر نام شرکتی تجاری را در کنار اسطوره افسانه‌ای رئال اضافه کند و اگر قدرتش اجازه دهد، نام این مرد بزرگ را حتی حذف کند. چقدر نازیبا و بدشکل و مشمئزکننده است دیدن نام یک اسطوره در کنار نام یک محصول. چه ترکیب ناخوشی است. حال آدم را خراب می‌کند.

در آینده وقتی از تاریخ رئال صحبت می‌کنیم، حتما به نام پرز بر خواهیم خورد. حتما از تلاش‌هایش حرف‌ها زده خواهد شد؛ از تخصصش، توانایی‌هایش، اعتباری که به رئال داد، پولی که به خزانه تیم روانه کرد. او را مدیری توانمند خواهند دانست، اما مدیر خوب بودن با مدیر بزرگ بودن متفاوت است. پرز مدیری خوب است، شاید هم خیلی خوب و شاید هم عالی، اما بزرگ نیست. بزرگ بودن انسان‌ها به بزرگ بودن تمام ابعاد مدیریتی و شخصیتی است. هیچ انسان و مدیر بزرگی، انسان‌های دیگر را کوچک نمی‌کند. به انسان‌ها نگاه ابزاری ندارد و برای آنها تاریخ اعتبار تعیین نمی‌کند. پرز پولساز است و اسطوره‌سوز. قهرمانی‌ساز است و قهرمان‌سوز. پرز به یاد آوردنی است، اما به یاد ماندنی نه.

بخش ورزشی تبیان

منبع : جام جم