عمل مستهجن یک آتلیه
تعریف كارش را از خیلی از دوستانش شنیده و باور دارد او تنها كسی است كه میتواند لحظات شیرین این شب را به زیباترین شكل ممكن برای تمامی عمر ثبت كند....
تعریف كارش را از خیلی از دوستانش شنیده و باور دارد او تنها كسی است كه میتواند لحظات شیرین این شب را به زیباترین شكل ممكن برای تمامی عمر ثبت كند. مطمئن بود كه رضا برای راضی كردن او جان هم میدهد، دیگر چند میلیون بالا و پایین كه تفاوتی ندارد. عزماش را جزم كرده بود كه به خواستهاش برسد؛ و صد حیف كه رسید!
روحیهاش كاملاً به هم ریخته است. بلندبلند فكر میكند. معتقد است دیگر چیزی برای مخفی كردن ندارد. همه حرفهای دلش را بلند میزند. ماههاست در بیمارستان روانی ورامین بستری است و خدا میداند زمان به آرامش رسیدنش چه وقت است.
قصه شروع میشود
رضا برای به دست آوردن مریم تلاش زیادی كرد. در دانشگاه عاشقاش شد و در برابر همه نارضایتیها مانند كوه ایستاد. سرانجام، به هم محرم شدند و افتادند دنبال كارهای عروسی. مریم دوست داشت با شكوهترین عروسی شهر را بگیرد و به همه آنهایی كه او را لایق این خوشبختی نمیدانستند، حسابی دهنكجی كند!
همه آنهایی كه روزی این مسیر را طی كردهاند خوب میدانند یكی از مهمترین تجهیزات این مراسم داشتن عكاس و فیلمبردار برای ثبت همه هزینهها و شكوه و جلال این میهمانیها است! مریم دست روی بهترین و معروفترین عكاسی شهر گذاشت.
سوء استفاده بارز آتلیههای بی مجوز از عكسهای مردم، مشمول قانون سمعی و بصری مصوب 16 دی 1386 میشود و با سوء استفاده كنندگان از عكسهای شخصی مردم برخورد شدید قانونی صورت میگیرد
رضا گفت: «اون روز رو خوب یادم مییاد. بهترین جای شهر، دفتری شیك و لوكس كه طراح اصلیاش یک طراح معروف ایتالیایی بود. نمونه كارهایش حرف نداشت. دهن هردومون از دیدن این همه سلیقه باز مونده بود. البته بعد از شنیدن رقم مورد نیاز این هنرنمایی، كمی بازتر هم شد: 17 میلیون تومان برای تهیه 5 ساعت فیلم و 90 تا عكس، به علاوه 3 قاب بزرگ.»
رقم برایش بالا بود، اما چون مریم این را میخواست، مخالفتی نكرد. پول در 3 قسمت پرداخت میشد، یك بخش اول كار، بخش دوم روز عروسی و آخرین بخش هم بعد از تحویل فیلم. 3 روز بعد، قرارداد بسته شد و صاحب آتلیه برای این زوج خوشبخت آرزوی شادی و سعادت كرد.
روز عروسی، خیلی از مهمانها از شنیدن نام عكاس و آتلیه دهانشان باز میماند. البته در این میان آقای داماد كمی ناراحت بود، چون نمیدانست كه عكاس عروسی خود صاحب آتلیه است. با كلی ناراحتی اجازه چند تا عكس را به عكاس داد اما...
خلاصه، فیلمبردار و عكاس عروس و داماد را تا خانه هم بدرقه كردند و مدت فیلمبرداری طبق قرار به پایان رسید. زمان خداحافظی، مریم و رضا میدانستند كه تا 2 ماه از فیلم و عكس خبری نیست.
یك ماه بعد از عروسی
چند هفتهای از عروسی گذشت. ماه عسل خوبی داشتند. رضا تازه از سركار آمده بود كه تلفن زنگ زد. هر چه منتظر ماند، مریم به صدای زنگ اهمیتی نمیداد. مریم گفت: «من كه بر نمیدارم، از صبح این بار هزارمه زنگ میزنه، جواب نمیده. بیچارهام كرده. ببین كیه؟ چی میخواد؟»
مریم با دلخوری به سمت آشپزخانه رفت. رضا گوشی را گذاشت روی آیفون. صدای همهمه میآمد. دست، سوت، جشن، شادی و... صدای عروسی میآمد، صدای خودش را به وضوح میشنید كه در گوش مریم میگفت: ...
عرق سردی روی پیشانیاش نشست. نمیدانست ماجرا چیست و این ماجرای ساده كاخ رویاهایش را ویران میكند. نمیدانست آن روز كه چك میلیونی برای فیلمبردار میكشد، گرگی را فربه میكند تا بره پا نگرفته زندگیاش را ببلعد.
پول میخواست، بیشتر از آنچه گرفته بود. میگفت داخل خانه دوربین كار گذاشته است. رضا خانه را زیر و رو کرد و دوربین را پیدا كرد. حال خودش را نمیدانست. مریم جیغ میزد. پول را به او دادند و او...
فردای آن روز، خیلی از جوانهای شهر فیلم عروسی و زندگی شخصی رضا و مریم را دیده بودند.
در خبرها آمد: «فردی که با دایر کردن آتلیه عکاسی و جلب اعتماد شهروندان ورامینی، پس از تهیه عکس و فیلم از مجالس عروسی و جشنهای تولد، اقدام به تکثیر و توزیع آنها میکرد، از سوی پلیس ورامین دستگیر شد.»
«محمد قاسمآبادی» حقوقدان میگوید: این فیلمها با حیثیت و آبروی مردم در ارتباط است و هرگونه سوء استفاده از آنها باعث خدشهدار شدن نظام خانواده میشود.
این فرد شیاد دستگیر شد. شاكی هم زیاد داشت. از دستگاههای آتلیه او چند فیلم خصوصی، شماره تلفن و نشانیهای زیادی پیدا شد. اینها متعلق به کسانی بود كه برای مراسم خود به این مركز بدون مجوز مراجعه كرده بودند.
قوه قضاییه هشدار میدهد
دستگیر شدن این مجرم آبی بر آتش درون مریم نشد. از فردای آن روز، مریم بلند فكر میكند. میگوید دیگر چیزی برای پنهان كردن ندارد.
«مریم طاهری» حقوقدان نیز با ابراز ناراحتی از موضوع مریم و رضا میگوید: علاوه بر پروندههای موجود در شورای حل اختلاف عكاسان و فیلمبرداران استان تهران، در دادگاهها و دادسراهای قوه قضاییه نیز پروندههایی در این باره در جریان است كه نشان میدهد نگاتیو فیلمها یا حافظه سختافزار، به ویژه در شركتهای بی مجوز، با تحویل فیلم و عكس به مشتری داده نشده، بلكه در حافظه رایانه، نگهداری شده و بدون اجازه گرفتن از صاحبان آنها برای دیگر مشتریان به عنوان نمونه كار نمایش داده میشود.
وی میافزاید: سوء استفاده بارز آتلیههای بی مجوز از عكسهای مردم، مشمول قانون سمعی و بصری مصوب 16 دی 1386 میشود و با سوء استفاده كنندگان از عكسهای شخصی مردم برخورد شدید قانونی صورت میگیرد.
بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی اتحادیه عكاسان و فیلمبرداران، در استان تهران حدود هزار واحد عكاسی مجوزدار وجود دارد و بیش از 3 هزار كارت فیلمبرداری و عكاسی برای كاركنان آنها صادر شده است
به گفته طاهری، حبس های طولانی و جریمههای سنگین نقدی جزای آنهایی است كه اقدام به این عمل غیرانسانی میكنند. در صورتی كه فیلم منتشرشده منجر به مرگ كسی شود، مجرم محكوم به قصاص یا حبس ابد هم میشود.
وی معتقد است: مشتریان بهتر است در موقع مراجعه به آتلیهها، به نصب پروانه فعالیت روی دیوار آتلیه دقت كنند و با صاحب آتلیه قرارداد كاری ببندند و از پذیرفتن عكاس و فیلمبردار تحمیلی تالار خودداری كنند.
مقصر كیست
بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی اتحادیه عكاسان و فیلمبرداران، در استان تهران حدود هزار واحد عكاسی مجوزدار وجود دارد و بیش از 3 هزار كارت فیلمبرداری و عكاسی برای كاركنان آنها صادر شده است. تخمین زده میشود كه باید به این رقم 200 واحد بی مجوز را نیز اضافه كرد كه جزء مشكل آفرینان در این عرصه هستند.
با این حال، «بهرام ابراهیمی» آسیب شناس معتقد است باید ریشه این حادثه را در روحیه مردم جستوجو كرد. كلاهبرداری و اخاذی كار بدی است و ارائه فیلمهای شخصی افراد به دیگران هم گناه و جرمی نابخشودنی است، اما چرا این فیلمها باید مشتری داشته باشد؟
وی میافزاید: چرا این اتفاق در بسیاری از كشورهای دیگر رخ نمیدهد و سر در آوردن از زندگی خصوصی مردم عادی برای دیگران جذاب نیست؟ بهبود این روند كه به یك بیماری اجتماعی تبدیل شده است و عدهای از این بیماری سوء استفاده كرده و تجارت آبرو میكنند، نیاز به عزم جدی همه رسانهها به خصوص صدا و سیما دارد.