زندگی مدرنیزم در خانه های مجردی
روزگاری بود که دختران ما وقتی به خانه شوهر می رفتند به قول قدیمی ها، با لباس سفید عروسی به خانه بخت می رفتند و با کفن سفید بیرون می آمدند اما...
ازدواج ها پر دوام تر بود و دختران کم توقع تر ، مرد ابهت خود را داشت و زن گرمابخش خانه و کاشانه بود.
حریم ها حفظ می شد و کسی برای دیگری کیسه نمی دوخت. اما در جامعه مدرن امروزی تعدادی جوانان دیگر اصالت مفهوم ازدواج را از یاد بردند و مهر ثبت ازدواج خشک نشده در دفترخانه ها را با سرعت نور به طلاق تبدیل کردند و آن چنان بود که در رهگذر لحظه ها دختران و پسران از سن ازدواجشان گذشت و زنان و مردان در اندک زمانی راه جدایی را پیش گرفتند و سرنوشت نامعلوم برخی از جوانان ختم به خانه های مجردی شد.
خلاصه آن که در سبک زندگی نسل جدید، برخی دختران خواسته یا ناخواسته به دنبال بالا رفتن سن ازدواجشان دیگر بودن در کنار خانواده را تحمل نمی کنند و تعدادی از زنان مطلقه ای نیز به خاطر ترس از سر بار شدن، زندگی مستقلی را پیش می گیرند. این گروه از زنان و دختران آسیب پذیرتر از بقیه در کوچه و خیابان های شهر صاحب خانه می شوند و به دور از خانواده حتی به شهری دیگر مهاجرت می کنند و باید همگی انگشت حیرت را بر دهان بگذاریم چرا که با یک حساب سر انگشتی می توانیم روند صعودی نبود تمایل جوانان به ازدواج و ناپایدار بودن ازدواج های شکل گرفته و افزایش خانه های مجردی را در خانواده، فامیل، دوستان و همکاران رصد کنیم.
یکی از اهداف توسعه و گام نهادن در مسیرمدرنیزم، اشتغال زن و استقلال مالی اوست. این مشارکت در امور اقتصادی به نوعی آگاهی منجرمی شود که استقلال را در تمام زمینه ها طلب می کند
گرچه با زندگی مجردی، دختران و زنان به استقلال رسیدند اما در مقابل برای آنان، از مشکلات روحی، روانی و مالی و ... فراوانی رونمایی شد چرا که مجبورند یک تنه بار زندگی را به دوش کشند.
خانه های کوچک زمینه ساز زندگی مجردی
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران می گوید: افزایش آمارزندگی دختران مجرد یعنی پذیرفتن این طرز تفکرکه دختران نیز می توانند مانند پسران مستقل زندگی کنند و تنها زندگی کردن آنها نیز زیاد خطرناک وغیرعادی نیست.
او ادامه می دهد: تبدیل خانه های بزرگ به آپارتمانهای 50،60 متری به این مفهوم است که بعد از سن نوجوانی باید مستقل باشند زیرا این فضا برای یک جوان کافی نیست.
اقلیما اضافه می کند: برنامه به طورغیرمستقیم به سمتی رفته که خانواده های تک هسته ای شکل بگیرد.
او با بیان این که 70 درصد طلاق ها در سنین بین 20 تا 27 سال رخ می دهد،می گوید: جوانانی که تجربه زندگی مستقل را داشته اند و به اجبار ازدواج نمی کنند زندگی موفق تری دارند. این جوانان تصمیم گیرنده اند و به انتخاب والدینشان ازدواج نمی کنند.
زندگی مجردی ارمغان مدرنیزم
جعفرمحمدی جامعه شناس درباره دلایل علاقه زنان به تنها زندگی کردن می گوید: یکی از اهداف توسعه و گام نهادن در مسیرمدرنیزم، اشتغال زن و استقلال مالی اوست. این مشارکت در امور اقتصادی به نوعی آگاهی منجرمی شود که استقلال را در تمام زمینه ها طلب می کند. یکی از تبعات استقلال مالی در زنان علاقه آنها برای رهایی ازسلطه والدین است. جامعه به شکل خودکاراین اتفاق را ترغیب می کند زیرا با اهداف توسعه همخوانی دارد.
او ادامه می دهد: یکی از پیامدهای مدرنیزم در جوامع تشدید فردگرایی و محترم دانستن حیطه خصوصی افراد است. درغرب نیز با ورود صنعت و مدرنیته ویژگیهای زندگی اجتماعی تغییر کرد. سیر زندگی خانوادگی در طول زمان در تمام جوامع از شکل گسترده به شکل هسته ای تغییر کرد بدون اینکه کسی بتواند جلوی آن را بگیرد. بنابراین تغییرات این چنینی گریزناپذیر است حتی اگر فرهنگ ایرانی چنین مساله ای را نپذیرد.
افزایش زندگی مستقل برخی زنان تحت تأثیر طلاق
در گذشته زمانی که زنان از همسران خود جدا می شدند به تشخیص عرف جامعه و خانواده عموماَ به خانه پدری باز می گشتند تا شاید شرایط ازدواج جدیدی برایشان مهیا شود. اما امروزه با افزایش شدید آمار طلاق، گروهی از زنان مطلقه با موافقت خانواده ها به تنهایی نوعی از زندگی مستقل را تجربه می کنند.
خلیل سیدزاده، مشاور خانواده، می گوید: معمولا زنان مطلقه با گذر زمان، علاوه بر مسایل شخصی، روانشناختی، دغدغه های عاطفی و مسائل مالی فشارهایی از سمت جامعه را تحمل می کنند و مستأصل و درمانده، به خاطر رفتن به حاشیه و عدم مدیریت صحیح هنگام برخورد با مشکلات حتی تا مرز افسردگی هم پیش می روند. همین فشارهای وارده موجب گوشه گیری آنان از خانواده و اطرافیان می شود چون سنت های خانوادگی آنان مغایر با طلاق است و به علت عدم درک والدین زندگی در تنهایی را ترجیح می دهند و وقتی به پای درد و دل آنان می نشینیم، چاره ای نمی یابند و با اجبار به این سبک از زندگی تن می دهند و اغلبشان به خاطر آسیب هایی که دیده اند از شروع زندگی دوباره با مردی دیگر می هراسند.
چرا زندگی مجردی در تهران؟
زندگی مجردی مشکلات زیادی دارد. از مشکلات مالی گرفته تا مسائل تعمیر و نگهداری خانه، زحمت پخت و پز و شست وشو و خرید، نگاه همسایهها، دردسر قرارداد امضا کردن و درگیری با صاحبخانه، دردسر اسباب کشی، رفت و آمد، تذکرها، فشار و مخالفت خانواده، دلتنگی و نیازهای عاطفی و غیره. اما با این حال بسیاری از دختران ترجیح میدهند که به تهران بیایند، به جای خوابگاه دانشجویی خانه مجردی بگیرند، و پس از فارغالتحصیلی هم هر طور که شده در تهران باقی بمانند. دلیل این امر چیست؟
در سبک زندگی نسل جدید، برخی دختران خواسته یا ناخواسته به دنبال بالا رفتن سن ازدواجشان دیگر بودن در کنار خانواده را تحمل نمی کنند و تعدادی از زنان مطلقه ای نیز به خاطر ترس از سر بار شدن، زندگی مستقلی را پیش می گیرند
در میان صحبتهایی که با برخی از این افراد شد، دلیل اصلی آنها برای ماندن در تهران امکانات تهران ارزیابی شد. آنها معتقدند که امکانات و فرصتهای تهران مانند کتابخانههای بزرگ و مجهز، امکانات تحصیلی، ورزشی، تفریحی، فرهنگی، سینما، تئاتر، موسیقی، فرصت فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، فرصتهای بهتر شغلی و درآمدی آنقدر برجسته است که به هیچ وجه با امکانت شهرستان کوچک خودشان قابل مقایسه نیست. آنها حاضر نیستند که به شهرستان برگردند چون حس میکنند باید همه این فضاها و امکانات عمومی را رها کنند و وارد فضای بسته و سوت و کور شهرستان شوند.
دلیل دیگر اما مشکلات خوابگاههای دانشجویی است. خوابگاه هیچ وقت به قدر کافی موجود نیست. دانشجوهای شبانه، دانشگاه آزاد، پیام نور و غیره از این امکان بیبهرهاند. اما حتی اگر هم موجود باشد مشکلاتی دارد که تحت عنوان نبود تفکیک فضایی، نبود فضای شخصی و حوزه خصوصی، برخوردها و سختگیری های آزاردهنده، چک شدن، ساعت خوردن، برخورد بعضا بد مسئولان خوابگاه، سروصدا، نبود بهداشت کافی، و غیره از آن یاد کردند.
یکی دیگر از دلایل دختران برای زندگی مجردی در تهران روابط عاطفی آنان است. این دختران که اغلب جوان هستند نیازهای عاطفی خود را در رابطه با جمع دوستان مونث و مذکر خود جستجو میکنند و زندگی در خانواده یا تحت کنترل خوابگاه به آنها فرصت این نوع دوستیها را نمیدهد.
به نظر میرسد ترکیبی از نیازهای عاطفی، میل به فردیت، استقلالطلبی، میل به رشد و پیشرفت تحصیلی و حرفهای و توسعهی نامتوازن تهران در مقایسه با شهرستانها باعث گرایش فزانیدهی دختران به زندگی مجردی در تهران میشود.
این سبک زندگی عرصه کشاکش دو نیروی اجتماعی است. یکی نیروی نسل جوانی که میخواهد آزادی و فردیت خود را منفک و مجزا از خانواده تعریف کند و به جامعه بقبولاند و از تمام حقوق، آزادی ها، امکانات و احترام و تاییدی که جامعه به راحتی در اختیار خانواده ها قرار می دهد برخوردار باشد.
دیگری نیرویی که برای فرد مجزا از خانواده ارزش چندانی قائل نیست بلکه واحد بنیادین تشکل دهنده ی جامعه را خانواده می داند و فرد را، و به خصوص زن را، صرفاً در نسبت او با خانواده و تحت کنترل و نظارت خانواده می تواند بپذیرد و تحمل کند. عمده ی نگرانی ها و هشدارها و برخوردهایی که در این حوزه می بینیم محصول همین کشاکش است.
منابع : تابناک / فرارو / باشگاه خبرنگاران