تبیان، دستیار زندگی
اخلاص در تبلیغ(2)
اخلاص در تبلیغ(2)
اخلاص در تبلیغ(2)
کتاب پرارج و گرانسنگ «الخصائص الحسینیة‌» اثر فقیه گرانقدر و خطیب توانا، شیخ جعفر شوشتری، می‌باشد که به حق عاشق دلسوخته قافله سالار عشق و شیفته پیشوای راستین شهیدان و دلباخته سرور آزادگان، حضرت حسین بن علی علیهما السلام بود که به هنگام بیان مصائب آن حضرت،
 تشکیل حکومت اسلامی در لارستان(1)
تشکیل حکومت اسلامی در لارستان(1)
تشکیل حکومت اسلامی در لارستان(1)
سیدعبدالحسین در شب جمعه سوم ماه صفر سال 1264 دیده به جهان گشود. از همان کودکی به تحصیل علم پرداخت و پس از چندی برای تکمیل دروس خویش و تهذیب روح، راهی حوزه علمیه نجف - که در آن زمان از شهرت خاصی برخوردار بود - شد و به علت استعدادهای فراوان در سن بیست و دو
 امام و موسس حوزه علمیه
امام و موسس حوزه علمیه
امام و موسس حوزه علمیه
امام خمینی(ره) در «شرح چهل حدیث» در وصف مۆسس حوزه علمیه قم می‌نویسد: حاج شیخ عبد‌الکریم حائرى یزدى، با نوکر و خادم خود هم‌سفره و غذا بود، روى زمین می‌نشست، با اصغر طلاب مزاح‌هاى عجیب و غریب مى‏فرمود.
نام مصطفی برازنده او بود
نام مصطفی برازنده او بود
نام مصطفی برازنده او بود
یکی از شاخصه‌هایی که در ایشان وجود داشت و از همه مهمتر بود و بیشتر خودنمایی می‌کرد، دین‌باوری، ایمان به خداوند، رسالت و ولایت بود، به صورتی که این اعتقاد و تدین در ابعاد گوناگون زندگی ایشان خودنمایی می‌کرد.
 لطف مخفی خداوند متعال
لطف مخفی خداوند متعال
لطف مخفی خداوند متعال
به خدمت امام رفتم. گفتند: «مصطفی فوت کرده»؟ من هم بسیار ناراحت شدم و در حال گریه چیزی نگفتم. ایشان همان‌طور که نشسته بود و دست هایشان روی زانو قرار داشت، چند بار انگشتانشان را تکان دادند و سه بار گفتند «انا لله و انا الیه راجعون».
 بر خویشتن تسلط داشت
بر خویشتن تسلط داشت
بر خویشتن تسلط داشت
حاج مصطفی مردی بسیار قوی و از سلامت کامل برخوردار بود، هیچ گونه ناراحتی و بیماری نداشت به همین دلیل برخلاف آن چه شایع کردند سکته قلبی خیلی بعید به نظر می‌رسید.
 ملاقات آیت‏الله صافی با شاه
ملاقات آیت‏الله صافی با شاه
ملاقات آیت‏الله صافی با شاه
آیت‌الله بروجردی از شیخ علی صافی گلپایگانی خواسته بود تا امور مالی بیت‌شان را هم برعهده بگیرند که نمی‌پذیرند. البته ایشان بسیار به آیت‌الله بروجردی اعتقاد داشتند و می‌گفتند: «آقای بروجردی در ردیف علمایی همچون شیخ طوسی و علامه حلی و... است.»
داستان ملبس شدن آیه الله صافی
داستان ملبس شدن آیه الله صافی
داستان ملبس شدن آیه الله صافی
در زمان رضاخان، شوهر عمه امام خمینی به منزلشان آمده بود و گفته بود که فرماندار خمین از دادن جواز لباس امتناع کرده و همچنین من را تهدید کرده است که باید کت و شلوار بپوشی و در مجلس جشن فرمانداری شرکت کنی. آیت‌الله محمدجواد صافی رو به ایشان می‌کند و می‌گوید: