تبیان، دستیار زندگی
انتقاد یعنی آشکار و بازگو کردن زوایا و نکات مهم در یک سخن یا نوشتار یا رفتار. به تعبیر دیگر، انتقاد عبارت است از انتقال اطلاعات به دیگران، به نحوی كه افراد مورد انتقاد بتوانند آن را برای مصالح خود به كار برند. پس انتقاد زمانی ارزش دارد که به وسیله آن بتوا
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه انتقاد کنیم؟


انتقاد یعنی آشکار و بازگو کردن زوایا و نکات مهم در یک سخن یا نوشتار یا رفتار. به تعبیر دیگر، انتقاد عبارت است از انتقال اطلاعات به دیگران، به نحوی كه افراد مورد انتقاد بتوانند آن را برای مصالح خود به كار برند. پس انتقاد زمانی ارزش دارد که به وسیله آن بتوانیم گفتار و رفتار کسی را اصلاح کنیم. در قوانین کشورهای مختلف، خط و مرزهایی برای انتقاد وجود دارد، چرا که امکان بروز توهین و افترا به دیگران با توجیه انتقاد وجود دارد.
جایگاه انتقاد در قوانین ایرانانتقاد


هم در آموزه‌های دینی و هم در قوانین مختلف ما، به خصوص قوانین جزایی و بعضی قوانین خاص، بحث انتقاد مطرح شده است. همچنین چون امر به معروف و نهی از منکر نیز خود یک شیوه انتقاد است که در دین اسلام بر آن تاکید فراوان شده، در قوانین مختلف از جمله قوانین مرتبط با حقوق شهروندی به آن پرداخته شده است. در منشور حقوق شهروندی نیز که به تازگی از سوی معاونت حقوقی ریاست جمهوری ابلاغ شده، بحث نقد قدرت و نقد به عملکردها و رفتارها به عنوان حق شهروندی تایید شده است.
انتقادی که پیگرد قانونی ندارد
انتقاد باید سالم و سازنده، دلسوزانه و منصفانه باشد. مردم به خوبی فرق بین نقد، انتقاد کردن، عقده‌گشایی، عصبانیت و توهین را متوجه می‌شوند. مردم می‌فهمند که چه کسی می‌خواهد نقد کند یا پیشنهاد و راهکار بهتری ارائه دهد و چه کسی قصد دیگری دارد. در جامعه امروز ما، وضع نقد و انتقاد پذیرفتنی و سالم نیست. اگر یک رفتار، یک سیاست، یک عملکرد و یک تصمیم را نقد می‌کنیم، باید در ازای آن یک راهکار یا یک پیشنهاد موثرتر ارائه دهیم. انصاف، اعتدال، دلسوزانه بودن و نیت شخص انتقادکننده در این زمینه بسیار مهم است؛ نیتی که ما را به فضا و رفتارهایی ایده‌آل‌تر و پسندیده‌تر از آنچه در آن قرار داریم برساند. این عوامل می‌توانند عناصر نقد و انتقاد سازنده باشند و در نهایت می‌توانند به کسی که مورد انتقاد قرار می‌گیرد کمک کنند تا به خطایش و اشتباه بودن تصمیمات یا رفتارش پی ببرد و همچنین باعث متنبه شدن او می‌شود.
مرز بین تخریب و انتقاد از نظر قانونی کاملا مشخص است و افکار عمومی و عقل جمعی جامعه، عادات و عرفی که مبنای عمل در رفتارها است، به تنهایی بهترین قضاوت‌کننده است. اگر انتقاد، در بستر سالم و دلسورانه، منصفانه و مشفقانه باشد، قابل تعقیب و پیگیری نیست. البته ممکن است مسئولی از انتقاد استقبال نکند و با منتقدان برخورد کند و حتی آنها را به دادگاه بکشاند، اما اگر انتقادات در حضور عامه مردم باشد و به خصوص از طریق رسانه‌های ملی، مطبوعات و همه فضا‌های قانونی، منعکس شود و به اطلاع و آگاهی مردم برسد، به تدریج آستانه تحمل مسئولان افزایش می‌یابد و با اتخاذ تصمیمات درست، منتقدان را به دادگاه نمی‌کشانند. این فرهنگ باید نهادینه شود، ولی متاسفانه هنوز به انجام نرسیده است.

مرز بین تخریب و انتقاد از نظر قانونی کاملا مشخص است و افکار عمومی و عقل جمعی جامعه، عادات و عرفی که مبنای عمل در رفتارها است، به تنهایی بهترین قضاوت‌کننده است.

پاسخ به یک انتقاد چگونه باید باشد؟
اگر کسی مورد انتقاد قرار بگیرد یا به مصوبه و تصمیمی نقدی شود، آن مسئول یا متولی حق پاسخ‌گویی دارد. البته نقد کردن برای اصلاح آن شخص یا مصوبه است تا بازده‌ها بالاتر برود و در صورتی که فردی فکر کند نقدی که بر او و عملکردش وارد شده است منصفانه نیست، طبیعتا حق دارد که پاسخ آن نقد را بدهد. گفته شد که انتقاد مرز مشخصی با تخریب و توهین و افترا دارد؛ بنابراین باید به آن دستگاه یا کسی که مورد انتقاد قرار می‌گیرد، فرصت پاسخ‌گویی داد. در نهایت، مردم بهترین داوران برای این‌گونه قضاوت‌ها هستند. البته بعضی از قوانین باید به نحوی اصلاح شود که افترا و توهین با انتقاد را شفاف‌تر کنند. متاسفانه اکنون این شفافیت در قانون وجود ندارد. با توجه به اینکه افترا از جرایم مذکور در قانون مجازات اسلامی است، لازم است قانونگذار مصادیق آن را مشخص‌تر کند تا کسی از این خلاء سوءاستفاده نکند.
باید تلاش کنیم مراجعه به دادگاه آخرین راه برای پاسخ به منتقدان باشد. باید نقدها را بشنویم و به درستی و با احترام پاسخ دهیم و باوركنیم که مردم ما و نهاد‌های اجتماعی و مدنی جامعه، بهترین قاضیان در این زمینه‌‌اند.
ویژگی انتقادکردن و انتقاد پذیری در سال همدلی دولت و ملت
اینکه مقام معظم رهبری امسال را سال همدلی و همزبانی میان مردم و مسئولان خواندند، نافی نقد و انتقاد نیست. ما باید افکار و اعمال خوب و درست دولت یا هر دستگاه و شخصی را اعلام کنیم و در کنار آن، از اشتباهات و خطاهایی که صورت می‌گیرد و ممکن است عمدی هم نباشد، درس بگیریم. اکنون جامعه ما، جامعه‌ای حزبی نیست و احزاب قوی و واقعی در کشور وجود ندارد.
این روند باید اصلاح شود تا نقدها شفاف‌تر شود و طرف مقابل هم بتواند بهتر از خود دفاع کند. مطبوعات و رسانه‌های ما نیز باید به عنوان رکن چهارم دمکراسی، واسطه‌ای میان مردم و حاکمیت شوند و منعکس‌کننده مردم خود باشند. در این فضا، علاوه بر اینکه اقدامات درست بازگو و تقدیر می‌شوند، خطاها و اشتباهات هم گوشزد خواهد شد. بدین ترتیب، راه بر تکرار خطاها و اشتباهات بسته خواهد شد.
 همه باید آستانه تحمل خود را بالا ببریم و تن به هر نوع نقد و انتقادی بدهیم. جامعه‌ای که باب نقد را ببندد، مطمئنا دچار خسران و تزلزل خواهد شد. این منطق قرآن و تاریخ است. باید یاد بگیریم که فضا را نبندیم و بگذاریم عرصه نقد و انتقاد باز باشد و در چارچوب خطوط قرمز و ارزش‌های نظام، فرهنگ نقادی و نقدپذیری نهادینه شود.
انتقاد مردم از دولتمردان
اکنون عصر دموکراسی مستقیم که در آن، مردم در یک میدان جمع می‌شدند و حرف‌های خود را می‌زدند گذشته است. اکنون با تقویت احزاب و تقویت سازمان‌های مردم‌نهاد و‌ ظهور مطبوعات آزاد و مستقل و مردمی، ملت صاحب بلندگوهای جدیدی شده‌اند تا انتقادات را به گوش مدیران، مسئولان و تصمیم‌گیرندگان کشور برسانند. این یکی از راه‌هایی است که می‌تواند پیام و حرف‌های مردمی را نهادینه کند. همچنین مجلس شورای اسلامی به عنوان خانه ملت نقش مهمی در این زمینه دارد. مجلس باید انعکاس‌دهنده صدای مردم باشد. مجلس می‌تواند این جایگاه را حفظ و تقویت کند، به شرط اینکه تعداد وکیل‌المله‌ها بیش از وکیل‌الدوله‌ها باشد.
یکی از مشکلات در کشور مهجور ماندن حقوق شهروندی است، به خصوص آموزش این حقوق. حقوق شهروندی فقط حقوق مردم نیست، بلکه حقوق متقابل مردم و حاکمیت نیز هست.

انتقاد دولت از مردم
در یک فضای مردم‌سالارانه معمولا دولت‌ها برآمده از مردم هستند. بنابراین می‌توان گفت که حکومت جدا از مردم نیست. دولت‌ها و کسانی که قدرت را در اختیار دارند، همیشه قدرت تحمیل خواسته‌ها و اجرایی کردن تصمیماتشان را دارند. پس معمولا وقتی افراد فرودست و بی‌قدرت می‌خواهند از قدرتمندان انتقاد کنند، ممکن است دچار مشکل و تنگناهایی شوند. آنها باید بتوانند نقد کنند و صدای خود را به گوش حاکمیت برسانند. البته ممکن است قانونگذار در قالب قانون، ‌مقررات و آیین‌نامه‌ها، رفتار‌های اجتماعی مردم را هم نقد کند که این کاری بسیار طبیعی است.
آموزش قوانین انتقادی به مردم
یکی از مشکلات در کشور مهجور ماندن حقوق شهروندی است، به خصوص آموزش این حقوق. حقوق شهروندی فقط حقوق مردم نیست، بلکه حقوق متقابل مردم و حاکمیت نیز هست. دولت و حاکمیت حقی بر مردم دارند و مردم هم حقی بر دولت و حاکمیت دارند. حقوق شهروندی متعادل‌کننده حقوق و تکالیف میان دولت و مردم است.

دکتر احمد فاطمی- عضو هئیت علمی دانشگاه
بخش حقوق تبیان