تبیان، دستیار زندگی
خیلی ها علم دارند به وجود خدا اما ایمان، نه. علمی که به مرتبه ایمان نرسیده باشد، رهزن است. چگونه می شود علم را بدل کرد به ایمان؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرمول تبدیل علم به ایمان

خیلی ها علم دارند به وجود خدا اما ایمان، نه. علمی که به مرتبه ایمان نرسیده باشد، رهزن است. چگونه می شود علم را بدل کرد به ایمان؟

نویسنده: شکوری - شبکه تخصصی قرآن تبیان*

علم و ایمان

یک سوال اساسی هست که گاهی گریبان ذهن آدمی را می‌گیرد و آن اینکه چرا با اینکه می‌دانیم گناه، پلید هست و پلشت، اما همین که پایش به میان می‌آید، پای اراده‌مان شل می‌شود؟ به نظرتان گیر کار کجاست؟
مرده‌شورها را دیده‌اید؟ توی دل تاریکی می‌روند غسال‌خانه و هیچ نمی‌ترسند از جسد میتی که آنجا آرمیده است. خودتان را بگذارید جای آن‌ها. آیا حاضرید درتاریکی مطلق یک شب دیجور، با مرده‌ای سر کنید؟ حکما نه! چون علم‌تان، باور نشده است. این علم آمیخته است با تردید و توهم. توهم ترس. و این توهم، چونان لکّه‌ای نشسته روی آئینه علم شما تا جایی که فکر می‌کنید از دست مرده بی‌روح هم کاری ساخته است.

رفتارها، چه خوب و چه بد، ریشه دارند در ایمان‌ها. علم رفتارساز نیست ایمان اما هست. قرآن میفرماید : الذین آمنوا و عملوا الصالحات و نمی فرماید الذین علموا و عملوا...
عمل صالح، میوه خوش‌گوار ایمان است، نه علم. همینطور که گاهی عمل طالح، اینگونه است. یعنی ممکن است آدمی قربه الی الله، با اختیار و سلامت نفس کامل، دست بزند به یک عملیات انتحاری و اسمش را هم بگذارد عملیات استشهادی! این روزها که سرطان تکفیر و سلفی گری افتاده هست به جان جهان اسلام، شواهدش را بیشتر می‌بینید.

اهل فن به خصوص کسانیکه عمری را در سلوک نفس و طهارت باطن، سپری کرده اند می گویند: عمل بر وفق علم، با نیت خالص، آن علم را بدل به ایمان می کند.

علم برای ایمان البته مقدمه هست و شرط و ایمان بدون علم، متزلزل هست و ناپایدار. به دلالت این کریمه قرآنی که: اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَهْوَاءَهُمْ بَغَیْرِ عِلْم فَمَنْ یَهْدِى مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ...ولى ظالمان بدون علم و آگاهى، از هوى و هوس هاى خود پیروى كردند، پس چه كسى مى تواند آنان را كه خدا گمراه كرده است هدایت كند.(روم/29)
جای دیگری هم هست که خشیت را از ثمرات علم می داند، علمی که در کوره عمل، آبدیده شده و تلازم یافته هست با ایمان.
إِنَّمَا یَخْشَ اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ(فاطر/137). «از میان بندگان،تنها دانشمندان خداترس اند.»

اهل علوم رسمی و درسی در تعریف علم و ایمان، اصطلاحی دارند می گویند:

علم، مطلق ادراک و ایمان تصدیق ذهنی است یعنی باور به وجود نسبتی قطعی بین دو چیز. البته معنای لغوی ایمان تصدیق هست اما باید بپذیریم که تصدیق ذهنی، خود شاخه ایست از علم. علمی که کسبی است و از دود چراغ خوردن حاصل شده است.
قرآن و احادیث، اما ایمان را جور دیگری معنا می کنند. در متون معارف مکتوب دینی، ایمان، معرفتی است که با قلب سر و کار دارد: « وَ جَحَدُوا بِهَا وَ اسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوّاً ٦؛ » (نمل/ ۱۴ ) « و آن را از روى ظلم و سرکشى انکار کردند، در حالى که در دل به آن یقین داشتند.»
شاهد دیگر، سخنی است که در جریان مواجهه موسی(ع) با فرعون، از کام و کلام حضرتش تراوید که: «قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَآ أَنْزَلَ هَوُلاَءِ إِلاَّ رَبُّ السَّموَاتِ وَ الَارْضِ بَصَائِرَ ٦؛» (اسراء / ۱۰۲ ) «موسى ٓ علیه السلام ٓ به فرعون پاسخ داد که تو کاملا دانسته اى که این آیات و معجزات را جز خداى آسمان ها و زمین براى هدایت انسان ها نفرستاده است.»
و چون روح تفرعن و تمرّد تمام وجود فرعون را بلعیده بود، از این رو پرده انکار کشید روی همه چیز: « وَ قَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلاُ مَا عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِله غَیْرِى فَأَوْقِدْ لِى یَا هَامَانُ عَلَى الطِّینِ فَاجْعَلْ لِى صَرْحاً لَعَلّىِ أَطَّلِعُ إِلى إِلهِ مُوسِى وَ إِنّىِ لاََظُنُّهُ مِنَ الْکَاذِبینَ؛ » (قصص / ۳۸ ) «و فرعون گفت: اى مهتران، من براى شما خدایى جز خود نمى شناسم؛ پس اى هامان، برایم بر گِل آتش بیفروز (آجر بپز) و برایم بُرج بلندى بساز (تا بالا روم) شاید از خداى موسى خبر گیرم؛ هر چند من گمان مى کنم که او از دروغ گویان است.»

راستی، چگونه می‌شود علم را بدل کرد به ایمان؟

اهل فن به خصوص کسانیکه عمری را در سلوک نفس و طهارت باطن، سپری کرده‌اند می‌گویند: عمل مستمر بر وفق علم، با نیت خالص، علم را بدل به ایمان می کند.
در لسان اهل باطن، اسم این فرآیند را می‌گذارند: تلقی به قبول قلب. یعنی به قلب القاء کنیم که معرفتی را قبول کند و در برابر حقیقت برآمده از برهان، تسلیم شود. و این با مداومت و تکرار عمل میسور خواهد بود. مثلا وقتی با برهان عقلی، وجود خدا برایمان اثبات شد. باید این باور عقلی و گزاره برهانی را در پرتو عبادت درونی کنیم و به قلب بقبولانیم. تا باور عقلی تبدیل شود به باور قلبی و معرفت باطنی: وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ(حجر/99).«خدایت را پرستش کند تا به یقین برسی».
بگذارید در بخش پایانی کلام، این نکته را از زبان عالم دانای راز، امام راحل(ره) بشنویم که فرمود:
بدان که «ایمان» غیر از علم به خدا و وحدت، و سایر صفات کمالیه ثبوتیه و جلالیه و سلبیه، و علم به ملائکه و رسل و کتب و یوم قیامت است. چه بسا کسی دارای این علم باشد و مومن نباشد! شیطان عالم به تمام این مراتب به قدر من و شما هست و کافر است. بلکه ایمان یک عمل قلبی است که تا آن نباشد ایمان نیست. باید کسی که از روی برهان عقلی یا ضرورت ادیان چیزی را علم پیدا کرد، به قلب خود نیز تسلیم آنها شود، و عمل قلبی را، که یک نحو تسلیم و خضوعی است و یک طور تقبل و زیربار رفتن است انجام دهد تا مومن گردد، و کمال ایمان «اطمینان» است. نور ایمان که قوی شد، دنبالش اطمینان در قلب حاصل می شود و تمام اینها غیر از علم است. ممکن است عقل شما به برهان چیزی را ادراک کند، ولی قلب تسلیم نشده باشد و علم بی فایده گردد.(فرازی از کتاب چهل حدیث)

_______________________________________________

*در پرداخت این وجیزه، وامدار بنان و بیان حجه‌الاسلام والمسلمین سید علی اکبر هاشمی هستم.