نسیم بوی گل در گلخانه
گفتنی است دلبریان در عملیات کربلای ۴ بهعنوان معاون گردان غواصی یاسین شرکت داشته است. وی ضمن اعتراض به اینکه چرا با شهدا گونهای برخورد میشود که دستنیافتنی است میگوید: همانگونه که رضازاده زمان بلند کردن وزنه در المپیک با گفتن یا ابوالفضل (علیهالسلام) میگوید و بالا میبرد رزمندگان ما نیز پس از تمرینات سخت با توسل بر ائمه (علیهالسلام) به دل دشمن میزدند. چرا تصوری ایجاد میکنیم که باعث دسیسه دشمن و نیز دوری نسل جدید از شهدا میشویم؟
این غواص عملیات کربلای چهار ادامه میدهد: خبر تفحص 175 شهید غواص عملیات کربلای 4 با دستان بسته که در یک گور دستهجمعی در خاک عراق کشفشده فضای رسانهها را بدجوری پرکرده، آیا این 175 نفر همه غواص بودند!؟ پس چرا بعضی پوتین به پادارند!؟ آیا همه با دستان بسته بودند؟! آیا زندهبهگور شدند؟!
و سوالات بسیار دیگری که این روزها در اذهان ایجادشده، دشمن موقعیتشناس و زرنگ از این فرصت بهخوبی استفاده کرد و بهسرعت به نشر اکاذیب و شبهات در شبکههای مجازی و رسانههای خودپرداخت.
حالا توهینها، تمسخرها و کاریکاتورها بماند که در هیچ کجای دنیا با کشتهشده جنگ اینگونه برخورد نمیکنند، چه رسد به شهید.
وی گلایهای دردمندانه به دوستان میکند و میگوید: چرا خبر به این مهمی را، بهصورت کلی و بدون حتی یک اشاره به جزئیات، رسانهای میکنیم؟ چرا خوراک برای رسانههای بیگانه درست میکنیم؟چرا به دست خود تاریخ دفاع مقدس، سیره و مرام شهدا را در اذهان جوانان خدشهدار میکنیم؟
چرا موضوع و اتفاق به این عظمت را، با اغراق، با بیسلیقگی، جاهلانه، صرفاً به مسائل ماورایی و معنوی گره میزنید؟
ارزش این حماسهها را با تحلیل و تفسیرهای احمقانه و متحجرانه زیر سوال میبرید و نابود میکنید.
دلبریان با اظهار تأسف میگوید: گفته اند«عملیات کربلای 4 لو رفته بود اما غواصان به دستور امام به آبوآتش زدند.» اینیکی از همان اغراقهای معنوی و دروغهاست.
عملیات کربلای 4 احتمال لو رفتنش میرفت، با احتمال نمیتوان عملیاتی را لغو کرد. چنین احتمالی را در اکثر عملیات میدادیم؛ اما درعینحال عمل کردیم و دشمن غافلگیر شد و ما موفق شدیم؛ این تنها عملیاتی بود که بهمحض رها شدن موج اول غواصان دشمن با شلیک گلولههای منور شروع به تیراندازی کرد.که بلافاصله از ورود موج بعدی غواصان به آب جلوگیری به عمل آمد و حتی بسیاری از آنها که رهاشده بودند برگشتند و عملیات بلافاصله لغو و متوقف گردید و دستور دادند: نیروها بهطرف مناطق امن،سنگرها و عقبه جبهه بروند.
او در ادامه این طور روایت می کند: کاش آنجا بودید و میدیدید که چطور غواصان و رزمندگان عقبنشینی میکردند. حقیر هم با تمام توان الفرار رو به خرمشهر!اگرچه در این عملیات شکست خوردیم اما همین مقدمهای شد برای عملیات بزرگ و پیروزمندانه کربلای 5 . جنگ ما، عملیاتهای ما همراه با عقلانیت، فکر، برنامهریزی و البته در سایه معنویت بود. ما هیچگاه در هیچ عملیاتی بیگدار به آب نزدیم.
ما دقیقترین شناساییها را قبل از عملیات از معابر و مواضع دشمن انجام میدادیم. متأسفم که افتخارات و حماسههایی که به قیمت جان جوانان این کشور بهدستآمده در رسانههای داخل مغفول مانده و دچار تحریفشده و اجازه هرگونه جسارتی از سوی دشمنان را به آنان میدهیم.دوستان ما چه ناشیانه پتانسیلی به این عظمت را بهآسانی هدر دادند و دشمنان ما چه آگاهانه البته ناجوانمردانه، با ایجاد ابهام و شبهه در افکار، تاریخ دفاع مقدس ما را تحریف و ضربه خود را زدند.
این مربی غواصی از گردان یاسین گذری میزند بهروزهای سخت تمرین غواصان و روایت میکند: کاهش دمای هوا توأم با نسیم صبحگاهی و کاهش دمای بدن غواصان دستبهدست هم دادند تا آنکه در نیزارها بدون حرکت بمانند. بدنهای کاملاً خشکشده بود، وقتی اذان صبح خواستیم نماز بخوانیم غواصان هر کاری میکردند نمیتوانستند به رکوع و سجده بروند خم شدن برایشان غیرممکن شده بود. یکی از رزمندگان گفت: «نمازم درست است؟ قبول میشود؟» مربی در پاسخش گفت: «این نماز شما صد شرف به نماز من دارد و لبخندی زد و به غواص گفت که حالا دیگه برو لباست را عوض کن.»
دلبریان درباره برنامهریزی عملیات میگوید: قبل از عملیات شهید جلیل محدثی فر در مسجد امام رضا (ع) نقشه را زد روی دیوار و اروند را با تمام جزئیات نشان داد، بچهها را حسابی توجیه کرد، نشان میداد چگونه به جزیره ماهی برسیم، چگونه از موانع عبور کنیم و تا عمق عملیات را توضیح داد. طوری توضیح داد که حتی اگر یک نفر هم باقی بماند بتواند کار را تمام کند. تمام جزئیات لحاظ شده بود تمامی امکانات دشمن را میدانستیم، به همه بچهها فندک داده بودیم تا با آتش زدن مواضع دشمن در دل آن رعب و وحشت ایجاد کنند. امکانات زیاد دیگری هم داشتند و این جفای بزرگی است که عدهای تصور میکنند ما بدون برنامه عملیات میکردیم.»
وی همچنین از معنویات حاکم بر رزمندگان اینچنین بیان میکند: «شهید جلیل محدثی فر از ما خواست به بچهها خبر بدهیم هرکسی میخواهد میتواند برگردد، من اعتراض کردم که اگر یک کمک آرپیجی زن برگردد چه کسی قرار است کارش را انجام دهد؟ جلیل با لبخند گفت: همینکه گفتم را به همه بگویید، با انعکاس این خبر شوری بین بچهها برپا شد، همه محکم ماندند اما حالا عدهای تبلیغ میکنند که جوانان مردم را بهزور بردند یا جوانها جو گیر شدند نه! اینطوری نبود همه با چشمهای باز تصمیم گرفتند به عملیاتی بیایند که بازگشت از آن سخت بود.»
سامیه امینی بخش فرهنگ پایداری تبیان
مطالب مرتبط: