تبیان، دستیار زندگی
ذهن و روان انسان ها همواره گوش به زنگ علائم خطری است که پیرامون افراد وجود دارند و ما را احتمالاً از وقوع رخدادهای ناخوشایند آگاه می سازند. فکر تمام انسان ها مجهز به یک مکانیسم دوراندیشی و پرهیز از خطر است که تا حد ممکن ما ر...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تکنیک های غلبه بر خشم(1)


ذهن و روان انسان ها همواره گوش به زنگ علائم خطری است که پیرامون افراد وجود دارند و ما را احتمالاً از وقوع رخدادهای ناخوشایند آگاه می سازند. فکر تمام انسان ها مجهز به یک مکانیسم دوراندیشی و پرهیز از خطر است که تا حد ممکن ما را از گزند عوامل گوناگون در امان می دارد. در روند یک حادثه ناخوشایند، نخستین مرحله احساس خطر است که موجب تپش قلب، افزایش فشارخون، عصبانیت ، رنگ پریدگی و انقباض عضلات می شود و فرد را برای مرحله بعد یعنی "گریز یا ستیز" آماده می سازد. بنابراین مکانیسم های احساس خطر که نوعی "هراس" را در آدمی برمی‌انگیزند، برای "بقاء و دوام هستی" او ضروری هستند. البته عصبانیت و نگرانی را می ‌توان پیش درآمد بروز اضطراب  نیز دانست.

اضطراب

عبارت است از ترس از یک عامل ناشناخته که موجب پریشانی فکر و بروز علائم احساس خطر در برخی مواقع می شود. از این رو در فرآیند اضطراب، برخلاف ترس طبیعی و واقعی عامل حقیقی اضطراب آور یا خطرناکی وجود ندارد، بلکه فقط به طور خودکار و گاه تنها بر اثر تلقین خود شخص، ذهن آدمی دچار احساس خطر می شود. اضطراب و عوامل نگرانی زا، اغلب هنگام شب تشدید می شوند و خواب راحت را از شخص نگران سلب می کند. زیرا در شب، به دلیل تاریکی، ذهن انسان حساس تر می شود و در واقع سعی می کند تمام اتفاقات گذشته را مرور کند. از این رو، مغز آمادگی بیشتری برای تولید فرآیند احساس خطر پیدا می کند. در حقیقت هرگاه ذهن ما در اثر تنش های روانی و استرس عصبی و حوادث ناخوشایند و ناگواری که در زندگی برایمان رخ می دهد، از روال عادی خارج شود و حساسیت بیش از حد به رخدادهای آتی و احتمالی پیدا کند، دچار اضطراب می شویم و کم کم به حالتی می رسیم که فکرمان فقط بر "اتفاقات ناگوار"، "حوادث ناخوشایند" و "بیماری های لاعلاج" متمرکز می شود. در واقع هرچه بیشتر نگران شویم، احساس خطر و هراس بر ما غلبه می کند و افکار مضطربانه بیشتر خواهیم داشت.

نگرانی، یکی از بزرگترین دشمنان سلامت انسان به شمار می رود. زیرا انسان بسیاری از وقت خود را صرف نگرانی درباره موضوعاتی می کند که هرگز در زندگی وی رخ نخواهند داد و اگر هم روی دهند آنقدرها که تصور می کرده است ناگوار نخواهند بود و در بسیاری از موارد این موضوعات بی اهمیت هستند.

نگران بودن از حوادث ناخوشایند یا خطرناکی که احتمال دارد به وقوع بپیوندند و هنوز در محیط پیرامون ما وجود ندارند، نه تنها برای روح و جسم ما مضر است بلکه وقت و انرژی ما را نیز هدر می دهد. نگرانی، عصبانیت و اضطراب در حقیقت قبول تألمات و ناراحتی ها پیش از بروز آنهاست. از سوی دیگر نگرانی یک اعلام خطر طبیعی است، نگرانی می‌تواند انسان را از یک اختلال یا رخداد غیرطبیعی آگاه کند. برای نمونه تشدید یا طولانی شدن سرفه‌های مزمن، می تواند آدمی را متوجه اختلالات شدید ریوی سازد. از این رو، سهل انگاری در چنین مواردی عاقلانه نیست، اما خود را به جریان تفکرات منفی سپردن و از شدت ترس، اضطراب، عصبانیت و بدبینی، ناتوان شدن نیز شیوه ای منطقی نیست. بنابراین به طور کلی مکانیسم نگرانی و احساس خطر باید به صورت یک "چراغ قرمز چشمک زن" تلقی گردد نه "چراغ قرمزی" که همواره روشن است. در واقع نگرانی با وجود مضراتش ممکن است به عنوان عنصری مفید انسان را به تحرک وادارد، زیرا نگرانی باعث احساس ناامنی می شود و در نهایت وقتی این احساس شدت گرفت، همچون ماشه ای که چکانده شود، فعالیت فرد را به دنبال دارد. فرد در این لحظه دست به اقدامی می زند که حس ناامنی را از بین ببرد و آرامش خاطر را به او باز گرداند. مانند مبادرت به مطالعه به منظور آمادگی برای امتحان یا انجام آزمایش های پزشکی برای اطمینان از سلامت کلی و یا تعویض لاستیک‌های فرسوده اتومبیل پیش از سفر. در واقع شما با انجام این اقدامات به آرامش خاطر می رسید. بنابراین نگرانی بسته به شرایط می تواند مفید باشد، به شرط آنکه در حد متعارف، منطقی و قابل کنترل به وجود آید.

*چگونه می توان از نگرانی های بی مورد رهایی یافت؟

- پاسخ به این سؤال این است که برخی از نگرانی های ما پیرامون سه موضوع شکل می گیرند که اگر بتوانیم آنها را نادیده انگاریم، بسیاری از موارد استرس زا برای ما از بین خواهند رفت. این موارد عبارت اند از "موضوع های نگران کننده بی اهمیت"، "موضوع های بعید و نامحتمل" و "اتفاق هایی که هنوز روی نداده اند"، اگر بتوانیم این موارد را از فضای فکری خود حذف کنیم، خواهیم دید که تا چه حد به آرامش می رسیم و نگرانی و اضطراب ما کاهش می یابد.

راهکار دیگر کاستن از استرس، "فشار کار" است زیرا خستگی مفرط و تمرکز مداوم ذهن بر موضوع های نگران کننده و نامشخص، پدیده ای زیانبار است و در بلندمدت نیرو و انرژی انسان را تخریب می کند. بنابراین در چنین شرایطی بهتر است، تعهدها و مسئولیت های جدید نپذیرید، از ساعات کار بیش از حد اجتناب نمائید و در مقابل، "تغذیه مناسب "، "خواب کافی"، "استراحت"، "ورزش" و "تفریحات سالم" داشته باشید. در ضمن باید تلاش نمایید که بر عصبانیت خود غلبـه کنید. از ایـن رو، جهت آگاهی از رفتار خود دقت کنید هنگام مواجهه با رویدادهایی که خارج از اراده شماسـت ماننـد تأخیــر در انجـام قـول و قـرارها، تخلف سایر راننده هـا هنگام رانندگی یا اختلال در کار شما به علت اهمال کاری دیگران و... عکس العمل شما چگونه است؟ آیا سعی می کنید خونسردی خود را حفظ نمائید و منطقی باشید یا زود خونتان به جوش می آید، خشمگین می شوید و مشت خود را گره می کنید و محکم به روی میز می کوبید؟ در جامعه ماشینی و پیچیده امروز مشکلات بسیاری وجود دارد که ممکن است شما را خشمگین سازد، آیا در این مواقع فشار خونتان بالا می رود، ضربان قلبتان افزایش می یابد، عصبانی می شوید و در نتیجه پرخاشگری  می کنید.

اگر شما هم جزء این دسته افراد هستید که خیلی زود عصبانی می شوید و حتی با تماشای یک فیلم هیجان انگیز در تلویزیون خیلی زود به گریه می افتید، باید به این واقعیت آگاهی داشته باشید که سلامت شما در خطر است! به رغم آنکه خشم حالت هیجانی طبیعی است، با این وجود باید شیوه رویارویی با خشم را بدانید و از طریق کنترل آن نگذارید عصبانیت سلامت شما را به مخاطره بیاندازد. گرچه در برخی موارد خشم کنترل شده می تواند مفید باشد! و بروز حالات خشم و عصبانیت تحت کنترل به عنوان علامتی هشدار دهنده برای ما مفید واقع شود. به بیان دیگر وقتی شما متوجه نقص و کمبودی می شوید و پی می برید که مخاطب شما به ناحق بر موضع غلط خود پای می فشارد، از این رفتار عصبانی می شوید و در واقع آگاهی از این موضوع می تواند شما را به سمت راه حل آن راهنمایی کند. متخصصین رفتار شناسی بر این باورند که روان درمانی عصبانیت مانند سیستم "کنترل خطر" است. مثلاً اگر شخصی با شما بدرفتاری می کند، بروز حالات عصبانیت (البته اگر به گونه ای صحیح باشد) می تواند در نحوه انتقال پیام شما به او مفید باشد. یعنی شما ابتدا از رفتار غلط دوست خود عصبانی می شوید و در مرحله بعد هنگامی که رفتار خود را کنترل نمودید و به آرامشی نسبی دست یافتید، در این حالت می توانید به گونه ای او را متقاعد سازید که رفتارش درست نبوده است. اگر شما و همسرتان هیچ وقت جروبحث نمی کنید و هربار که از همدیگر ناراحت می شوید خشم خود را آشکار نمی سازید و آن را پنهان می کنید، همیشه باید منتظر باشید خشم و عصبانیت پنهانی شما تبدیل به آتشفشانی شود که خاموش کردن آن کار چندان ساده ای نیست. از این رو، اگر شما هر بار که ناراحت می شوید ناراحتی خود را با طرف مقابل مطرح کنید، برای سلامتی شما بسیار بهتر است تا اینکه هر بار خشم خود را سرکوب نمایید، زیرا در واقع، هر بار مشکلی به مشکلات قبل اضافه می شود، در حالی که شما باید هر بار معضل پیش آمده را حل کنید تا مشکلات بعدی نیز بر آن افزوده نشود. در غیر اینصورت دیری نمی پاید که شما با انبوهی از مشکلات مواجه می شوید که حتی نمی دانید چه وقت و در چه زمانی به وجود آمده اند!

ادامه دارد...

منابع:

- کنترل افکار و احساسات، ماتیو مک کی/مارتا دیویس/پاتریک فانینگ، مترجم منیژه بهزاد، انتشارات عطایی

- 365 تلقین روحی برای هر روز از سال، راکل لرنر، مترجم: عباس چینی و مرسده طباطبایی، انتشارات البرز

- کلمات شفابخش، ماتیوباد/لاری روت اشتاین، مترجم: مهدی قراچه داغی

لینک:

-عصبانیت را شكست دهیم

-عصبانیت ممنوع!

-عصبانیت و راه حل آن

-عوارض عصبانیت و روشهای كنترل آن

-آیا شما هم عصبانی می شوید ؟

-عصبانیت و راه های مقابله با آن

-گوشزدهایی برای كاهش یا حذف فشارهای عصبی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.