تبیان، دستیار زندگی
تلویزیون روشن است و در حال نشان دادن تبلیغات، کمی که به آن دقیق می شوم می بینم که آدم های توی تبلیغ، هیچ ویژگی از محصول مورد نظرشان نمی گویند، فقط شادند و می خندند و ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زینب عشقی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بیا دنبالم...


تلویزیون روشن است و در حال نشان دادن تبلیغات، کمی که به آن دقیق می شوم می بینم که آدم های توی تبلیغ، هیچ ویژگی از محصول مورد نظرشان نمی گویند، فقط شادند و می خندند و ...

تبلیغات

مثلا تبلیغ اتومبیل است، عوض این که مشخصات خودرو، از جمله سرعت، امنیت و ایمنی، خدمات پس از فروش را ذکر کنند، یک خانواده خوشبخت و شاد را نشان می دهد که با سرعت در جاده ای رویایی و زیبا، در حال رفتن به تعطیلاتند!
و یا یک شرکت تولید کننده لوازم ورزشی، نشان می دهد که تمام قهرمانان رشته های مختلف ورزشی از فوتبال گرفته تا مِنچ( شاید این بازی هم امروزه به صورت تخصصی ، یک ورزش محسوب شده باشد!) همه ی آنها، فقط و فقط از لوازم آن شرکت استفاده می کنند!
کافی است به چند تبلیغ از برند ها و مارک های معروف نگاه کنید و در مورد آن فکر کنید، صحت گفته های ما را خودتان در می یابید، حال جریان چیست؟ باور کنید نمی خواهم بگویم که توطئه ای در کار است و دشمن بزرگ ما در کمین است و هزار قطره از این دریا، گر چه این حرف ها برای اهل مطالعه، دور و غیر قابل باور نیست، اما می خواهم بگویم که این خارجی های مو بور و چشم آبی در مورد همه ی کارهایشان فکر می کنند، حتی تاثیر تبلیغات کالا در ضمیر نا خودآگاه من و تو!


حال داستان چیست و از کجا شروع شد؟
در ابتدای امر، مارک ها و برندها، تنها نوعی علامت گذاری جهت شناخته شدن محصول و معرفی کیفیت آن بود، فقط همین، تبلیغات می کردند و ویژگی کالای خود را می گفتند، اما با فرآیند جهانی شدن و باز شدن در های واردات و صادرات همه ی کشورها و به قول بازاری ها، با فراوان شدن دست در کارها، دیگر فقط یک شرکت تولید کننده مثلا، لوازم آرایشی- بهداشتی نبود، هزاران شرکت از اقصی نقاط دنیا، لوازم آرایشی- بهداشتی تولید می کردند و استرس همه ی آنها روی برترین کیفیت بود، کم کم رقابت بین شرکت ها در کیفیت، حرف اول را نمی زد، بلکه این تبلیغات خوب و متفاوت بود که فروش شرکت را چندین برابر می کرد.
آمدند و فکر کردند که چگونه می توانیم بیشتر از رقبا بفروشیم و نفر اول باشیم؟ گفتند که چه کنند تا تبلیغاتشان، مشتری را تا پای فروشگاه ببرد؟ دیدند بهترین کار، استفاده از روش های روان شناسی نوین در تبلیغات است، به عنوان مثال در دهه 1960 شرکت کوکاکولا دریافت که بسیاری از جوانان منزجر از جنگ ها و نزاع های حاکم بر دوران اند و طرفدار صلح و عشق هستند ، آن زمان در اغلب آگهی های تلویزیونی کوکاکولا از تصاویر جوانانی از ملل مختلف استفاده می شد که در محیطی  دور از شهر، شیشه ی کولاکولا در دست، ترانه هایی درباره صلح و دوستی می خوانند. بدین ترتیب خوردن کوکاکولا معادل می شد با طرفداری از صلح و دوستی میان ملت ها! نکته ی قابل توجه در تحول تبلیغات این است که برخلاف سابق، دیگر تأکیدی بر خود کالا و کیفیت و ویژگی های آن نبود. بلکه آنچه تبلیغ می شود یک سبک زندگی است که آن کالا نیز در آن جای می گیرد.

طبیعی است که مردم از پشت‌پرده برندهای مشهور آگاهی نداشته باشند و ناخواسته نسبت به خرید این اجناس اقدام کنند، اما مطمئناً با ما هم‌عقیده‌اید که پوشیدن چنین برندهایی و حمایت غیرمستقیم از همجنس‌گرایی، شایسته یک ایرانی مسلمان آن ‌هم با فرهنگ چند هزار ساله نیست

تبلیغ سبک زندگی
آیا قبول دارید که سبک زندگی یک ایرانی و یک آمریکایی و یا یک آفریقایی باهم متفاوت است؟ آیا می پذیرید که سبک زندگی یک مسلمان با یک مسیحی و یا با یک لاییک فرق می کند؟
تا به حال جمله ی " تقابل بین سنت و مدرنیته" را شنیده اید؟ فقط همین را می گویم که ملتی که مصرف کننده ی کالا و سبک زندگی ملتی دیگر است، ناخودآگاه پیرو اعتقادات و افکار و سبک زندگی آنها می شود.


و داستان یک برند معروف
کلمه «D» مخفف نام یک فرد ایتالیایی به نام  Domenico Dolce و کلمه «G» مخفف نام یکی از طراحان مد در ایتالیا به نام  Stefano Gabbana است، این دو مرد در جوانی به همجنس‌گرایی روی آورده و با هم ازدواج می‌کنند! سپس شرکتی را در طراحی مد لباس، کیف، کفش، عطر و ... به نام دی اند جی تأسیس کردند، در واقع یکی از بزرگترین و مشهورترین برندهای لباس، کیف، کفش و ... را با هدف جذب و حمایت از همجنس‌بازان با همین عنوان «D&G» تأسیس کرده‌اند.
دومنیکو و استفانو در سال 2005 میلادی از هم جدا می‌شوند و دوباره در سال 2008 کنار یکدیگر قرار می‌گیرند. چند سال بعد یعنی در دسامبر 2014، گابانا نامه‌ای عاشقانه‌ای به دلچه می‌نویسد که در روزنامه انگلیسی‌زبان «ایندیپندنت» منتشر می‌شود، او در این نامه ضمن ابراز عشق و علاقه به دلچه و بیان رابطه عمیق 28 ساله میان خودش و او می‌گوید: به خاطر موفقیت در برنامه کاری و زندگی شخصی از تو تشکر می‌کنم، تو برای من منحصر به فرد هستی و عاشق تو هستم!
شاید چنین مطرح شود که افراد در خرید لوازم مصرفی‌شان مختار هستند، اما نکته قابل توجه اینکه برخی تولیدکنندگان بر روی محصولات ایرانی این آرم را الصاق می‌کنند تا محصولاتشان به فروش برسد، به طور مثال یک چرم‌دوز که بهترین کیف‌های چرمی دست‌دوز را تولید می‌کند و از قضا جزو مداحان اهل بیت است، هنگامی که با سوال ما روبرو شد که چرا آرم «D&G» را بر روی محصولتان می‌زنید، در جواب گفت: برای اینکه مردم با دیدن این آرم، محصول تولیدی را می‌خرند. (او از ماهیت اصلی این آرم آگاهی نداشت)
طبیعی است که مردم از پشت‌پرده برندهای مشهور آگاهی نداشته باشند و ناخواسته نسبت به خرید این اجناس اقدام کنند، اما مطمئناً با ما هم‌عقیده‌اید که پوشیدن چنین برندهایی و حمایت غیرمستقیم از همجنس‌گرایی، شایسته یک ایرانی مسلمان آن ‌هم با فرهنگ چند هزار ساله نیست.

زینب عشقی

بخش زیبایی تبیان


با نگاهی به«سبک زندگی» و قبیله های مدرن سرمایه داری و فراز نیوز

مطالب مرتبط:
این زیبایی را دیری نپاید 
چگونه همه زندگیمان زیبا شود 
زیبایی در چشمان توست 
دورهمی فیلسوفان اولیه در یک مجلس زیبا 
وقتی زیبایی در قالب مد در می آید 
دماغش لای در گیر کرده 
عطرهای ناقلا 
برای این که زیباترین شوید 
جشن رنگ ها در لباس 
موهای سوگلی ناصرالدین شاه 
وای مهمونی من چی بپوشم 
پرتقالی شوید 
اندامتان را بتراشید 

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.