عربستان و تراکم بحران ها
در عربستان شاهد متراکم شدن بحران ها هستیم. در حوزه داخلی تغییرات سیاسی، شکاف سیاسی را آشکار کرده است؛ و در حوزه خارجی بحران یمن، عربستان را به یک قدرت ناکام تبدیل کرده است. اسطوره قدرت سعودی به سرعت در حال تضعیف و فروپاشی است.
عوامل و بسترهای تغییرات کنونی داخلی در عربستان
عوامل داخلی: عوامل متعددی در تغییرات کنونی عربستان نقش دارند . با افزایش تعداد ، اختلاف نظر بین شاهزادگان منتظر حاکمیت وجود داشته است. سعی شده با سلطه رسانه ای بر این اختلافات سرپوش نهاده شود لیکن اختلافات یک حقیقت است.
اختلاف نظر بین نسل دوم و نسل سوم آل سعود برای سلطهی بیشتر بر مکنت و مقام عامل دوم است. در این راستا با توجه به احاطهی فرزندان سلمان به ویژه فرزندش محمد سلمان وی سعی می کند که مخالفان را محدود کند. لذا اکنون درصدد تصرف قدرت اقتصادی هم هست، همانطور که آرامکو را از وزارت نفت عربستان جدا کرد و تحت اشراف دربار پادشاهی عربستان قرار داد. کاملا مشخص است که آنها درصدد هستند هم محور نظامی و هم محور اقتصادی را (که دو عامل اصلی برای بقا میدانند) در اختیار بگیرند .
جدا از این اگر به نقش و نگاه شورای بیعت در تغییرات جدید بپردازیم باید گفت شورای بیعت بیشتر نشان داده است عوامل و مجموعه ها گوش به فرمان هستند و صرفا دستورات را اجرا میکند. شاهد مثال همین بی نقش بودن در تحولات جدید است.
عوامل خارجی:
تنش در خاندان سلطنت، رویارویی جدی بین مجموعهی اقلیت در حاکمیت و اکثریتی بیرون جریان دارد. بحران یمن موجب شده برخی در داخل خاندان وضعیت را نقد کنند چراکه مرحله کنونی مرحله جرأت یافتن است.
در بعد خارجی عوامل متعددی میتواند دخیل باشد، که عمده ترینش حمله ی دژخیمان به یمن و پیامدهای فاجعهآور آن است (که منطقه را به سمت بحران پیش برده و خود سرآغاز یک بحران دراز مدت در منطقه خواهد بود.) بحث یمن بهانهای شده برای یک سری تغییرات سیاسی .
در بعد دیگری پای سیاست آمریکاییها آشکار است آمریکاییها کلید این تغییرات را زده اند. بعید است ریاض بدون مشورت امریکاییها حرکتی انجام دهد، مخصوصا که امریکاییها در بحث یمن حمایت قطعی از عربستان به عمل آوردند.
حاملان قدرت جدید در تغییرات
مخصوصا فرزندان سلمان احساس میکنند پس از سالها این فرصت به دستشان آمده تا مجموعههای نسل قدیم و وابستگان آنها را از صحنه خارج کنند. در این بین اصولا چهرههایی که در وضعیت کنونی به قدرت رسیده اند، (ولیعهد،جانشین ولیعهد،وزیر خارجه ) در سلطهگری ، سلطهطلبی و سوء استفاده از پول مشترک هستند؛ اما فرزند حاکم کنونی سلمان از موضع غرور، و کبر وارد صحنه ی جنگی شد؛ و اکنون نمی خواهد شکست را بپذیرد و با ادامهی اشتباه سعی میکند اشتباهات گذشته را تکرار کند. چنانچه اکنون معمولا سرنوشت جنگ و صلح یک کشور را به دست یک جوان ناپخته و خودسر داده اند، این کبر و خودباوری غلط عربستان را وارد منجلاب یمن کرد.
پیامدهای تغییرات
شاهد متراکم شدن بحران ها در عربستان هستیم. در یک ساختار پلیسی مانند رژیم عربستان نباید منتظر باشیم یک باره همه چیز به بیرون درز پیدا کند. چرا که بر این کشور یک سیستم کاملا بسته ای امنیتی حاکم است. ولیکن جامعه و ساخت سیاسی عربستان دچار انواع بحران ها است.
تغییرات جدید و شکاف سیاسی خاندان سلطنت
گفته شده که بسیاری از افراد خاندان آل سعود برای بیعت کردن با مجموعه ی جدید حاضر نشده اند. این امر یکی از نشانه های روشن عدم ثبات و عدم وحدت نظر بین مجموعههای حاکم در عربستان است. حتی گفته میشود در آینده یک سری تغییرات و انتصابات جدید شکل خواهد گرفت، و سعی میشود که حلقهی اول را یک دست تر کنند؛ ممکن است منتقدین فعل و انفعالات سیاسی هم واکنش داشته باشند، لذا اختلاف کاملا جدی است و خیلی هم بدیهی است . این رقابت سیاسی از پیشتر وجود داشته و اکنون به یک رویارویی کاملا آشکار تبدیل شده است. در واقع تنش در خاندان سلطنت، رویارویی جدی بین مجموعهی اقلیت در حاکمیت و اکثریتی بیرون جریان دارد. بحران یمن موجب شده برخی در داخل خاندان وضعیت را نقد کنند چراکه مرحله کنونی مرحله جرأت یافتن است. تغییرات موجب محدود شدن است، آماری که گفته شده خاندان آل سعود بالغ بر 3400 نفر است، اما تقریبا یک تعداد محدودی در حلقهی اساسی حاکمیت مانده. لذا انتقاد آنها به خاطر ترس از آینده است
تغییرات جدید و تأثیر در نگاه عربستان به اقلیتها
دیپلماتهای عربستان توفیقی برای اجماع سازی و ائتلاف سازی برای حمله به یمن نیافتند؛ این انزوا نوعی شکست سیاسی برای عربستان بود و فروپاشی اسطوره استیلای سعودی ها در نظم خاورمیانه را آشکار کرده است.
رویکرد استبدادی و خودمحوری که بر عربستان حاکم است نوعی تقابل سیاسی ایجاد کرده است. اقلیت وهابی بر اقلیتهای دیگر در عربستان حاکم است. لذا با بیاعتمادی و خودسریای که انجام شده است همهی تقریبا در صف مقابل قرار گرفته اند.
تغییرات و اقتصاد عربستان
شرایط فعلی عربستان از نظر اقتصادی چندان مناسب نیست. در درازمدت هزینه های عربستان با روند مداخله جویانه سیاست خارجی سعودی ها سنگین تر میشود؛ این رویکرد موجب شده همه به چشم سرمایهدار به عربستان نگاه کنند . چنانچه مصر و سودان از این وضعیت بهره برده اند. (گفته میشود سودان برای اعلام تأیید از تهاجم جنگ عربستان علیه یمن ده میلیارد دلار پول گرفته است ).
تاثیر تغییرات در سیاست منطقهای و کشورهای اتحادیهی عرب
سیاست منطقهای عربستان معمولا با ارعاب و تطمیع همراه بوده است. اگر چه اکنون کشورهای عربی خود را همراه عربستان میدانند، ولی همهی آنها از فروپاشی وضعیت اقتصادی-سیاسی در آینده به شدت نگران هستند. دیپلماتهای عربستان توفیقی برای اجماع سازی و ائتلاف سازی برای حمله به یمن نیافتند؛ این انزوا نوعی شکست سیاسی برای عربستان بود و فروپاشی اسطوره استیلای سعودی ها در نظم خاورمیانه را آشکار کرده است.
ساختار جدید قدرت و تأثیر در روابط با ایران
در وضعیت جدید عناصر جوان وارد ساخت قدرت سیاسی عربستان شده اند، و بعید است مبادرت به برقراری رابطهی سیاسی مناسب با ایران کنند. آنها در این فضا متحمل هزینههای سنگین و اشتباهات مکرر میشوند.
عربستان و نظام بین الملل
با توجه به تغییرات نوین هیچ کدام از کشورها دیگر به عربستان به عنوان یک قدرت موثر نگاه نمیکنند؛ چه قدرت های غربی ، و چه شرقیها . نگاه کشورها به عربستان تابعی از بهرهبرداری از این کشور است . از این رو نمیتوان گفت که کشورها با عربستان یک رابطه ی هماهنگ و موثر سیاسی دارند. در واقع بحران یمن عربستان را به یک قدرت ناکام تبدیل کرد.
این یادداشت از متن گفتگو با جناب نعیمی فراهم شده است.
منبع : فارس